خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با یک هنرمند مجسمه‌ساز مطرح شد؛

سختی‌ها و زیبایی‌های کار با آهن و فولاد/ خلق مثلت‌هایی که در فضا تداوم پیدا می‌کنند

asdasd
کد خبر : ۱۳۸۹۷۵۵

محمدرضا پورکمالی در رابطه کار با متریال آهن می‌گوید: آهن و سیستم‌های جوشکاری مربوط به آن همیشه برایم جذاب است. با جوشکاری ما دمای فلز را تا هزار و چهارصد، پانصد درجه بالا می‌بریم و با ذوب شدن این متریال سخت؛ دو قطعه را به هم متصل می‌کنم. گرمایی که از این اتفاق حاصل می‌شود را دوست دارم و برایم به شدت جذاب است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، زمانی که از هنر و آثار هنری صحبت می‌کنیم اولین تصور دیدن سازه‌ها و تولیداتی لطیف و ظریف و هنرمندانه است، در صورتی که هنر دیگر آن اثر هنری صرف نیست که فقط از وجهه زیباشناسانه بررسی شود. نقاشی‌ها و خطاطی‌ها به طور کم و بیش از حصار قاب‌ها بیرون آمده‌اند و مجسمه‌ها صرفا آن‌هایی نیستند که در گالری‌ها در قطع‌های منطقی و با متریال‌های معمول ساخته می‌شوند. حتی سینما و هنرهای دراماتیک هم با وجود احترام و به قواعد کلاسیک در نوع فرم و ساختار تغییر محتوا داده‌اند. حال هنرمندان متعددی را می‌توان نام برد که به ساخت آثار هنری میکروسکپی می‌پردازند و هستند هنرمندانی که به ساخت سازه‌های غول‌پیکر و حتی نامتعارف اما فرم‌گرا مشغول هستند. 

در ایران نیز این روند با شکل و شمایل کمی متفاوت‌تر وجود دارد. مجسمه‌سازان، نقاشان، خطاطان، نگارگران، گرافیست‌ها و هنرمندان دیگر هنرها تلاش دارند با نگاه به‌روز و همگام شدن با هنرمندان پبشروی دیگر کشورها، تفکر و فعالیت خود را به هنر معاصر و خلق آثار نو و خلاقانه متمایل کنند. 

محمدرضا پورکمالی راوری از این دسته هنرمندان است. او که فارغ‌التحصیل مجسمه‌سازی از دانشگاه تهران، پردیس هنرهای زیبا است، پس از مدت‌ها نمایشگاه انفرادی خود با عنوان آشوب را در گالری نیان برگزار کرده است. او پیش‌تر در بخش طوبای زرین سیزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر شرکت کرده بود. 

آنچه آثار این مجسمه‌ساز را وجهه‌ای ویژه بخشیده؛ کار کردن او با متریال سخت و سنگین آهن و فولاد است. او با بهره‌گیری از این متریال صنعتی به خلاق آثاری می‌پردازد که معنا و مفهوم خود را در قالب اشکال حجمی و فرم‌گرا به مخاطب القاء می‌کنند. آثار پورکمالی همبافتی از قطعات مثلثیِ تداوم یافته در فضا هستند که در پیِ اشغال و کشف قابلیت‌ها و امکانات گسترش، در مرز بی‌شکلی و بدن یافتگی ایستاده‌اند. این هنرمند درباره جزییات برگزاری نمایشگاه «آشوب» و سبک و سیاق کارش با ایلنا گفتگو کرد.

سختی‌ها و زیبایی‌های کار با آهن و فولاد/ خلق مثلت‌هایی که در فضا تداوم پیدا می‌کنند

شما دوسال پیش آن زمان که کرونا هنوز با مردم دست‌گریبان بود از دشواری شرایط و سختی برگزاری نمایشگاه‌های انفرادی گفته بودید. حال خودتان نمایشگاه انفرادی‌تان را بالاخره پس از دوسال برگزار کرده‌اید. از جزییات این اتفاق بگویید. 

بله من از همان مقطع که با شما صحبت کردم پیگیر کارها بودم و شرایط واقعا سخت بود. به هرحال گالری‌های معتبرتر آرتیست‌های خودشان را داشتند و برای اضافه کردن یک آرتیست جدید باید زمان صرف می‌کردند. این رویه بعضا ممکن بود برای آن‌ها به صرفه نباشد. در همان احوالات بود که با خانم نگار نادری‌پور صحبت‌هایی کردم و بعد متوجه شدم که ایشان کار کیوریتوری انجام می‌دهند. 

خودشان مجسمه‌ساز هستند و در این زمینه تخصص دارند. 

همینطور است. همان سال در گالری ریشه ۲۹ نمایشگاهی گروهی داشتیم. این رویداد از بهمن و اسفند ۱۴۰۰ برپا بود و تا اواخر فروردین ۱۴۰۱ ادامه یافت. حین برگزاری این نمایشگاه و پس از این رویداد گروهی تعدادی از گالری‌داران آمدند و آثار را دیدند. در نهایت ما با گالری «نیان» که تازه تاسیس هم هست صحبت کردیم تا به این واسطه شرایط همکاری مهیا شود. 

آثار حجمی شما رئالیستی نیستند و شاید به لحاظ چیدمان ویژگی‌هایی را بطلبند. آیا فضای گالری فعلی نیازهای شما را برای جانمایی بهتر آثار و دیگر موارد مرتفع کرد؟ 

گالری با ما خیلی همکاری کرد. زمان برگزاری ما برای پانزدهم آذرماه ۱۴۰۱ بود که با اتفاقات سال گذشته همزمان شد. اوضاع به وجود آمده باعث تعطیلی گالری‌ها شد و در نتیجه هم نمایشگاه برگزار نشد. این رویداد اساسا باید سال قبل برگزار می‌شد که در ادامه با صحبت‌هایی که داشتیم، مسئولان گالری پس از بهتر شدن شرایط، اولین فرصت برگزاری را به نمایشگاه من دادند. با وجود اینکه این گالری نسبتا تازه تاسیس است اما کادری واقعا فعال و حرفه‌ای دارد و تا به امروز بیش از حدی که انتظار داشته‌ام با ما همراهی و همکاری کرده‌اند. از طرفی این نمایشگاه برای خودم هم مهم است چون پنج، شش سالی بود نمایشگاه انفرادی برگزار نکرده بودم. 

دلیل این زمانی طولانی چیست؟ 

به هرحال فرصت‌های زیادی برای برگزاری نمایشگاه داشته‌ام. خیلی جاها می‌توان نمایشگاهی انفرادی برگزار کرد و آن را به رزومه افزود؛ اما خب من دنبال فضایی بودم که خواسته‌هایم را برآورده کند و آن انتظاراتی که دارم را مرتفع نماید. نمی‌خواستم به هر قیمتی و در هر مکانی نمایشگاه برگزار کنم. حال این همکاری شکل گرفته و رضایت‌هایی را به همراه داشته است. این را هم باید در نظر داشته باشیم که بحث وجهه هنرمندانه نمایشگاه یک موضوع است و کم و کیف بازدیدها هم قضیه‌ای است که وجود دارد و اهمیت دارد. 

از بازدیدها و بازخورد مخاطبان تا امروز راضی هستید؟ 

بله از میزبان استقبال و بازدیدها رضایت دارم. می‌توانم بگویم تقریبا تمام کسانی که انتظار داشتم کارهایم را ببینند، آمدند. به هرحال مخاطبانی دارم که انتظار داشتم اگر نمایشگاه بگذارم بیایند، که تقریبا همه‌شان آمدند و آثارم را دیدند. 

این تضمین نمایشگاه بعدی شماست. حال دیگر اطمینان دارید که آثارتان مخاطبان خودش را دارد و خودتان هم طرفدارانی دارید که دنبال‌تان می‌کنند و از شما توقع کارهای بهتر دارند. 

موافقم. به هرحال بخشی از این قضیه حاصل زحمات گالری است. مسئولان مربوطه شرایط را برای برگزاری بهتر و بازدیدهای بیشتر فراهم کردند و از آن‌ها ممنونم.

سختی‌ها و زیبایی‌های کار با آهن و فولاد/ خلق مثلت‌هایی که در فضا تداوم پیدا می‌کنند

به سراغ متریال مورد استفاده شما برویم که آهن است. آهن اغلب کاربردهای بزرگ و صنعتی دارد و کمتر هنرمندی به سراغ آن می‌رود. چه شد که طی این سال‌ها پس از آزمون و خطاهایی که داشته‌اید آهن را برای ساخت آثارتان انتخاب کردید؟ 

باید از متریال آهن و فولاد بگوییم. من برای ساخت آثارم با آهن کار کرده‌ام، قاعدتا اگر توانش بود با استیل به خلق کارهایم می‌پرداختم. مهمترین مواردی که نظر مرا به متریال‌های آهن و فولاد و استیل جلب کرده، استهکام آن‌هاست. با وجود این استحکام من می‌توانم سازه‌ام را با یک حاشیه امن روی متریال پیدا کنم و پاسخ بگیرم و به نتیجه برسم. 

آیا اتودهای پیش از ساخت را با آهن کار می‌کنید؟ 

آنچه گفتم بخشی از ماجراست و من پیش از این اتفاق همانطور که گفتید اثر را اتود می‌زنم. مسلما اتودی که می‌زنم با آهن نیست و در این زمینه از متریال ساده‌تری استفاده می‌کنم. اما زمانی اشل کار بخواهد بزرگ شود باید از متریالی استفاده کنم که تاب وزن خودش را داشته باشد. 

به جز این‌ها چه موضوع دیگری شما را به کار با آهن ترغیب کرده. 

مسئله بعدی اینکه کلا آهن و آن سیستم‌های جوشکاری مربوط به آن همیشه برایم جذاب است. من جوشکاری را خیلی دوست دارم. با جوشکاری ما دمای فلز را تا هزار و چهارصد، پانصد درجه بالا می‌بریم و با ذوب شدن این متریال سخت دو قطعه را به هم متصل می‌کنم. گرمایی که از این اتفاق حاصل می‌شود را دوست دارم و برایم به شدت جذاب است. از طرفی من خودم بچه کویر هستم و بخشی از علاقه‌ام به این گرما، دلیلش همین است. 

به آهن این متریال سرد و خشن و صنعتی نگاه جالبی دارید. در ادامه شما با آهن ظرافت‌هایی ایجاد کرده‌اید که از خشونت و زمختی آن کاسته است. می‌توانید کارهای حجیم و عظیم بسازید که اتفاقا روند ساخت آسان‌تری دارد. شما برای خلق آثار هنری‌تر روند دشوارتری را انتخاب کرده‌آید. این ایجاد ظرافت چقدر برایتان اهمیت دارد؟ 

یکی از موضوعات مهم در این رابطه بخش تخصصی و تکنیکال کار است. در این رابطه همه تلاشم این بوده قطعات را با ایجاد ظرافتی کنار هم قرار دهم. 

که به فرم برسند؟ 

بله تا به فرم برسند و سختی متریال آهن با ظرافت ایجاد شده ادغام شود تا در ادامه اثری قابل تاملی خلق شود. موضوع دیگر فرم است. اساسا تصاویر اولیه‌ای در ذهن من وجود داشته که بر اساس آن‌ها به ساخت قطعات و در نهایت کل آثار پرداخته‌ام. تلاش کردم به سمت فرم‌هایی بروم جزییاتی خشن و تیز و برنده دارند اما در کلیت کار به نرمی و وحدت و هارمونی می‌رسند و در نهایت زنده بودنی ایجاد می‌شود.

زندگی و محیط هم بر نوع نگرش شما تاثیر داشته؟ گفتید زاده و اهل کویر هستید. 

بله. من در مقطعی از کرمان به یزد مهاجرت کردم و مسیری که حین تردد از آن می‌گذشتنم حاشیه کویر بود. این راه مسیری تقریبا کوهستانی بود. من همیشه محو آن کوه‌ها بودم که با حرکت می‌کردند و از ما دور می‌شدند و دوباره به نزدیک ما می‌آمدند. من همیشه در فرم کوه‌ها دنبال یکسری تصاویر و موجودات بودم. خیلی این کار را می‌کنند و زمانی که به طبیعت می‌روند در عناصر اطرافشان دنبال اشکال و نشانه‌ها می‌گردند. این رویه برای من خیلی جذاب بود. زمانی که دانشجو بودم و پس از آن، هر زمان اتود می‌زدم به دنبال چیزی بودم که زندگی داشته باشد تا بتوانم زمانی که دور آن می‌چرخم همان حس موجود در طبیعت را دریافت کنم. این حافظه تصویری بود که بر من حاکم بود. این حافظه و حس موقع کار کردن خیلی به کمکم می‌آید. نمی‌خواهم بگویم همه این تاثیرات صرفا از کویر بوده، بعضا زمانی که به دیگر فضاهای طبیعی مانند جنگل یا دریا که می‌رفتم این رویه وجود داشت. طی این روند یا داشتم این دو فضا را با هم مقایسه می‌کردم و یا اینکه دنبال تفاوت‌های‌شان بودم. می‌خواهم بگویم در دیگر فضاها هم به دنبال تصاویر و ذهنیات مربوط به آن‌ها بوده‌ام. همه موارد با آن حافظه تصویری ایجاد شده به واسطه آثار هنری در ذهنم، ادغام شد. این ترکیب دنیای وسیع‌تری را در ذهنم ایجاد کرد. قواعدی تخصصی هم در رابطه با مباحث فرمی مجسمه‌سازی وجود دارد که آن‌ها را در قالب درس‌هایی تخصصی دریافت کرده‌ام. به هرحال با توجه به رشته تحصیلی‌ام و دوره‌هایی که گذرانده‌ام آموزه‌هایی وجود داشته که حین کار به کمکم می‌آیند و من هم از وجودشان در ارائه آثار بهتر بهره برده‌ام. طی پرداختنم به پروژه «آشوب» این موارد و مباحث به نوعی چاشنی کار می‌شدند تا ذهنیتم را محکم‌تر به مرحله اجرا برسانم. 

چرا سازه مثلث را برای قطعات کوچک در نظر گرفته‌اید و از دیگر اشکال هندسی استفاده‌ای نکرده‌اید. آیا این شکل هندسی برگرفته از اشکال و تصاویر ذهنی است یا برایتان کاربردی نمادین دارد. شاید هم کار کردن روی آن از دیگر شکل‌ها مانند مربع و لوزی و غیره راحت‌تر است. 

خیر اتفاقا کار کردن با مثلث و ساخت قطعات با آن نسبت به دیگر شکل‌های هندسی خیلی سخت است. نوع شکل مثلث در جوشکاری‌هایی که انجام می‌دهم سختی‌هایی را ایجاد می‌کند. من باید آن‌ها را در زوایای خاصی به هم جوش دهم و این کار خیلی سخت است. از طرفی مثلث نسبت به دیگر شکل‌ها فرمی پویاتر دارد. 

عنوان «آشوب» را چگونه انتخاب کرده‌اید؟ 

شکل پر تنش و پویای مثلث در سیستمی که کار می‌شود آشوب‌زا است. حال اینکه این آشوب چگونه آمده باید بگویم این مقوله برگرفته از یک تئوری علمی است. وقتی بررسی می‌کنیم می‌بینیم این پویایی و گسترش و حرکت خیلی در تئوری آشوب کاربرد دارد و در نمایشگاه من هم همین است. برای من مثلث یک شکل از فکر کردن بود. ذهنیتم این شکلی بود که مدام دنبال گسترش و دنبال ایجاد پیچیدگی و آشوب و درهم تنیدگی بود. مثلث بیش از اشکال دیگر با این نوع نگاه هماهنگ می‌شد و می‌توانستم ساختارهای فعلی آثارم را با آن ایجاد کنم. کار با اشکال دیگر برایم یا امری شدنی نبود و اگر هم امکانش میسر می‌شد، خروجی قابل قبولی برایم نداشت.

سختی‌ها و زیبایی‌های کار با آهن و فولاد/ خلق مثلت‌هایی که در فضا تداوم پیدا می‌کنند

در استیمتمت آثارتان را موجوداتی عجیب‌الخلقه دانسته بودید. با وجود این توضیح آثارتان برای‌تان صرفا شی و آثار حجمی نیستند یا پای نگاهی فرانکشتاینی در میان است؟ به هرحال روندی ذهنی را تا ساخت طی کرده‌اند. 

من روی این آثار اسم می‌گذارم. دیده‌اید برخی برای کارها و وسائلشان نام انتخاب می‌کنند. این رویه برای من هم چنین حالتی دارد. آثار مجموعه «آشوب» هم هرکدام برای خودشان اسمی دارند و شاید شخصیتی خاصی تلقی شوند. اما از آنجایی که آثار حاصل مجموعه تصاویری هستند و نه تصویری واحد؛ بنابراین می‌خواستم دنیای خودم را ا با مخاطب به اشتراک بگذارم. تا او هم به واسطه حافظه تصویری خودش آثار را بر اساس چیزی که در ذهن دارد؛ تصور کند. مثلا اینکه برخی مخاطبان به من می‌گفتند فلان اثر را از فلان زاویه به شکل دیگری دیده می‌شود. این رویه کمک می‌کند که این دنیاها، (یعنی دنیای من و دنیای ذهنی مخاطب) به اشتراک گذاشته شوند تا با دید بزرگتری آن‌ها را نگاه کنم. این قضیه و مواجهه برایم جذاب است. در کل تلاشم این بوده مخاطبان را به چیزی محدود نکنم و اجازه دهم آثار خودشان با مخاطبان گفتگو داشته باشند. 

این رویه را گفتمان بین اثر و مخاطب می‌گویند. 

بله درست است. 

آیا ناگفته‌ای مانده که نیاز به توضیح داشته باشد؟ 

خیر گفتنی‌ها بیان شد. از شما بابت توجه و گفتگویی که با من داشتید، ممنونم.

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز