خبرگزاری کار ایران

گفتگو با زن ۵۹ ساله، مخترع دستگاه میعان گازهای آلوده

ماشین ساده من دود كارخانه‌ها را می‌سوزاند و هوا را پاك می‌كند

asdasd
کد خبر : ۸۹۱۸۷

ماشین اختراعی او دود را می‌سوزاند و به مایع تبدیل می‌كند/ این دستگاه دود كارخانه‌ها را به وسیله سیستم برق می‌سوزاند و پودر می‌كند و هوای پاك به بیرون انتقال می‌دهد.

ایلنا: این روز‌ها که از هر دو روز یک روزش آلوده است و از ابتدای سال تاکنون شرایط هشدار و اضطرار پشت سر گذاشته‌ایم، شنیدن خبر اختراع دستگاه سوزاننده هوای آلوده می‌تواند بسیار مسرت بخش باشد. درست در روزی که آلودگی ۵ برابر حد مجاز بود؛ بانویی سالمند، عینک ذره‌بینی بر چشم که گرما و آلودگی نفس‌هایش را به شماره انداخته بود وارد دفتر خبرگزاری ایلنا شد. پس از اندکی نفس تازه کردن، اوراقی را از کیف کوچکش بیرون آورد و با سادگی کلام پرسید می‌خواهم اختراعم را بفروشم. چطور باید آن را آگهی کنم. همیشه فکر می‌کردم مخترعین باید در گروه سنی پایین حداکثر ۳۰، ۳۵ ساله باشند.
مشاهده آن بانوی سالمند که خود را مخترع معرفی می‌کرد بسیار عجیب بود. وقتی توضیح داد که ماشین اختراعی او دود را می‌سوزاند و به مایع تبدیل می‌کند، کنجکاویم برای آشنایی با اختراعش بیشتر شد. اما وقتی مایوسانه گفت که به دلیل کهولت سن و مشکلات مالی توانایی تولید انبوه اختراعش را با وجود به ثبت رسیدن در اداره ثبت شرکت‌ها و  جواز تاسیس واحد تولیدی ندارد و از مدت اعتبار ثبت اختراع تا تولید که در سال ۷۹ بوده ۴ سال بیشتر نمانده است، انگیزه‌ام برای شناساندن بانویی که به غیر از این اختراع مشغول طراحی دستگاهی در خودرو برای کاهش گازهای آلوده است، چند برابر شد.

در اولین برخورد کپی مدارکش را به امانت در دفتر گذاشت تا در دو کادر آگهی او با این عنوان «توجه، توجه: به زودی آلودگی از بین خواهد رفت. این دستگاه دود کارخانجات را به وسیله سیستم برق می‌سوزاند و پودر می‌کند و هوای پاک به بیرون انتقال می‌دهد. شماره تماس...» چاپ شود.
تاسف آور است سال‌ها تلاش کنی با امید نجات جان کودکان، زنان و مردان هموطنت و خلاصی آن‌ها از هوای آکنده از دودی که هر روز استشمام می‌کنند، اما حالا که می‌خواهی نتیجه تلاشت را ببینی شانس حمایت از مسئولان و سرمایه‌گذاران را نداشته باشی و از ناچاری به اختراعت چوب حراج بزنی.

با هدف معرفی این بانوی مخترع و جلب نظر مسئولان ذیربط و سرمایه‌گذاران بخش خصوصی برای حمایت او دعوتش کردم تا سخنان را به آغازین لحظاتی که جرقه ساخت این دستگاه در ذهنش زده شد کشانده و اندکی بیش با او آشنا شدم.
توران غنی، ۵۹ ساله مادر ۵ فرزند دختر، همسری فداکار که با اندک درآمد نان آور خانه‌اش زندگی جدیدی برای دخترانش ساخته و با آنکه درد زانو و کمر آزارش می‌دهد هنوز هم خدا را به خاطر داده‌هایش شکرگزار است. او و همسرش پس از سال‌های طولانی زندگی مشترک سرپناهی برای خود ندارند و هر سال میهمان یک خانه و کاشانه‌اند.
زندگی در خانه استیجاری به او فرصت کمتری می‌دهد تا به فکر تولید و اختراعاتش باشد.


* خانم غنی چطور شد که به فکر ساخت ماشین میعان گاز افتادید؟
_ من اساسآ از کودکی در همه چیزهایی که اطرافم بود دقت زیادی می‌کردم. خیلی از چیز‌ها را جلو‌تر از سنم درک می‌کردم. در کودکی بیشتر هنر‌ها از بافت، خیاطی، آشپزی، مجسمه سازی و هر هنری که دوستان مادرم داشتند را با دقت کردن در حرکات دستان و از میان صحبت‌هایشان به صورت خودآموز یاد گرفتم. عاشق دانستن بودم و در همه چیز ریز می‌شدم. در رابطه با این دستگاه هم همه چیز از عادت پدرم به سیگار کشیدن شروع شد. پدرم خیلی سیگار می‌کشید. اطرافیان برای آنکه دود سیگار کمتر به او آسیب بزند استفاده از چوب سیگار را توصیه کردند. آن موقع حدود ۴۰ سال داشتم. خودم هم سیگار می‌کشیدم. پدرم که دود کردن سیگار با چوب سیگار طبی را شروع کرده بود گفت دود سیگار برایت ضرر دارد با چوب سیگار بکش.
این نکته را در آن سیستم کوچک برای اولین بار دیدم. دیدم که دود روی چوب سیگار طبی تجزبه می‌شود. با خودم فکر کردم این چوب باریک وقتی دود را می‌گیرد و می‌سوزاند آیا می‌توان در مقیاس بزرگ‌تر ماشینی درست کرد که آلودگی هوا را بسوزاند. فیلتر چوب سیگار را باز کرده و اجزایش را با دقت نگاه کردم. با خود اندیشیدم شاید بشود با این سیستم کار بزرگتری انجام شود.


* اولین ماشین را چگونه ساختید؟
_ اولین ماشین را با ابزار ساده‌ای که در دسترسم بود ساختم. برای ماشین گره، اکسیژن، مواد جهش زا و مخزن لازم بود. مخزن ماشینم جا شکری بود چیزی شبیه فیلتر رویش گذاشتم و با لوله و حرارت سماور دستگاهی کوچک ساختم. باید سیستم طراحی شده را آزمایش می‌کردم. در اتاق را به روی خودم بستم و از دود اسپند به عنوان ماده جهش‌زا استفاده کردم. تمام اتاق را دود گرفته بود. همسر و فرزندانم ترسیدند، فکر کردند اتفاقی افتاده اما من نتیجه آزمایش را در دستگاه ساده‌ام می‌دیدم. این اولین ماشین دست سازم بود. بعد با خود فکر کردم خداوند هم با تولید باران دود را می‌سوزاند. عملی که در آسمان از تجزیه گاز در مجاورت گرمای خورشید اتفاق می‌افتد و از عنوان ماده جهش زا باران را می‌آفریند. الهامی بود که طبیعت به من داد. از طبیعت الهام گرفتم و سیستم را دقیق‌تر طراحی کردم.


* ماشینی که الان آماده فروش دارید، در چه سالی ساخته شد؟
_ بعد از طرح اولیه سال‌ها زحمت کشیدم. باید ماشینم برای اکو سیستم هوا تعریف می‌شد که ماده جهش زایش آلودگی هوا، گرمایش انرژی سوخت گاز و اکسیژن هوا باشد. سیستم را طراحی کردم. بار‌ها و بار‌ها در دماهای مختلف آزمایش کردم تا به نتیجه نهایی رسیدم. بعد از آنکه طرحم جواب داد وسایل موردنیاز را خریدم و دستگاه را برای معرفی به کار‌شناسان از نو ساختم ولی قبل از نشان دستگاه به شرکت ثبت اختراعات با آن در دما و شرایطی که با انجام آزمایشات مکرر رسیده بودم آزمایش انجام دادم. در هنگام معرفی دستگاهم، مسئولان شرکت ثبت اختراعات پس از بررسی مدارک و شرح آزمایشاتم عنوان کردند دستگاه بسیار بوی دود می‌دهد. نمونه دیگری تهیه کن اما با آن وضعیت دستگاهم را با عنوان دستگاه رفع آلودگی هوا مخصوص کارخانجات که باعث می‌شود دود کارخانجات میعان شده و از آلودگی هوا بکاهد در تاریخ ۲۷ /۷ /۷۹ به شماره ۲۶۷۰۶ به ثبت رساندم. آن موقع در کرج زندگی می‌کردیم.


* در آن زمان اداره ثبت اختراعات شما را به دستگاه دولتی یا بخش خصوصی برای تولید انبوه راهنمایی نکرد؟
_ سیستم را فقط به ثبت رساندند. دستگاه را قبول نکردند، گفتند خیلی بوی دود می‌دهد. آن را بردار و ببر هیچ راهنمایی هم به من نکردند. با آنکه می‌دانستند شاید روی دستگاه افراد تحصیلکرده کار کنند بتوان آن را تکمیل‌تر در مقیاس بالا‌تر برای کارخانجات ساخت تا این حجم خطرناک دود وارد هوای شهر‌ها نشود. ماشینم را برداشتم و به خانه آمدم. نمی‌دانستم باید با کجا و چه کسی درباره اختراعم صحبت کنم. طراحم را در سال ۸۰ به دانشگاه آزاد اراک بردم با خود فکر کردم دانشگاه محیط علمی است و حتما از این اختراع استقبال می‌کنند. برای مسئول آزمایشگاه دانشگاه توضیح دادم که اگر روی این طرح با اصول علمی آزمایش و کار شود می‌توان با سرمایه گذاری دانشگاه خدمت به بشریت کرد. آن‌ها طرح را از من گرفتند و گفتند بر روی طرح بررسی می‌کنیم من هیچ رسیدی از آن‌ها نگرفتم. اطمینان کردم و همه داشته‌ام را در اختیارشان گذاشتم. با این امید که بر روی طرحم محاسبه علمی شود. مدتی بعد تماس گرفتم، گفتند طرح را تحویل دخترتان که دانشجوی این دانشگاه است، داده‌ایم. ولی دخترم دانشجوی آن دانشگاه نبود. اعتراضم به جایی نرسید. مدرکی نداشتم که طرح را تحویل داده‌ام. به ناچار این بی‌دفاعی به علم کوچکم را پذیرفتم. دیگر به دنبالش نرفتم. هیچ اعتراضی هم نکردم. بی‌فایده بود. چه کسی را داشتم که حرف مرا بپذیرد. دوباره از نو شروع کردم و طرحم را بار دیگر روی سیستم دیگر ساختم. سیستم جید با برق کار می‌کرد.


*این سیستم چه حجم دود را می‌سوزاند و پودر می‌کند؟
_ این دستگاه برای حجم کوچک دود است. برای کارخانه باید بر روی آن کار کرد. محاسبه کرد. نیاز به سیستم بزرگ‌تر دارد که من امکانات آن را ندارم. وزارت صنایع در سال ۸۳ جواز تاسیس کارگاه به من داد اما من سرمایه‌ای برای آن نداشتم. زندگی ما با درآمد اندک همسرم اداره می‌شد. زندگی مستاجری، درآمد پایین و فرزندانی که در حال تحصیل و آماده ازدواج کجا به من اجازه و فرصت تاسیس کارگاه می‌داد. وضعیت اقتصادیم اجازه تولید نمی‌داد. کسی هم حمایتم نکرد.


*چند سال روی این دستگاه کار کرده‌اید؟
_ از ۴۰ سالگی تاکنون روی آن کار کرده‌ام. اگر در این مدت حمایت می‌شدم می‌توانستم در سایه حمایت تولید داشته باشم و خیلی زود‌تر آلودگی را از بین می‌بردم حتی اگر در مقیاس کوچک باشد.


* در این مرحله چه انتظاری دارید؟
_ انتظار حمایت دیگر ندارم. چون دیگر حوصله آن را ندارم. فقط می‌خواهم سیستم را بفروشم. در همین شکل ساده تا افراد تحصیلکرده آن را تکمیل‌تر و محاسبه شده‌تر به تولید برسانند. الان دیگر از دست من خارج است. روزی آمادگی داشتم اما الان دیگر نه. می‌خواهم طرح را با جزئیات کامل به فروش برسانم. هر سرمایه داری می‌تواند طرحم را بخرد آماده هستم این سیستم را که می‌تواند آلودگی هوا را بسوزاند و سال‌های بسیاری روی آن زحمت کشیده‌ام و می‌دانم در مقیاسی بالا‌تر هم انجام شدنی است را در اختیار افراد دیگر بگذارم.


* کارهای دیگری هم در این مدت انجام داده‌اید؟
_ روی سیستمی که به شکل فیلتر خاص روی اگزوز ماشین نصب می‌شود که سوخت خودرو را تصفیه می‌کند کار کرده‌ام. اگر این طرحم فروش رفت آن را معرفی می‌کنیم. برنامه‌هایی هم برای کاهش آلودگی هوا در ذهن دارم. مثلا اگر در فصل پاییز که برگ درخت‌ها می‌ریزد یک دوم که روغن مایع را با ۵ برابر آن آب مخلوط کرده و روی درختان بپاشند آلودگی و دود چون مواد چرب روی برگ درختان نشسته جذب می‌شود و با جمع آوری این برگ‌ها به جای پخش شدن آلودگی هوا روی برگ‌های فرو ریخته بخشی از آلودگی کاسته می‌شود یا در شهرهایی مثل اراک که در دامنه کوه‌ها واقع شده باید از ساختمان سازی در نزدیک کوه‌ها جلوگیری کرد و در هوا یک کریدور هوایی به صورت خط تقاطع ایجاد کرد تا راه عبور هوا باز باشد. اما در اراک اکثر ساخت و ساز‌ها در دامنه کوه هاست. همین مانع از خروج هوای آلودگی در این فضا می‌شود. فکرهای زیادی دارم. دوست دارم کسی باشد بشنود و از راه علمی آن‌ها را پیاده کند. من نه سوادش را دارم و نه توان مالیش را.


* تحصیلاتتان تا چه پایه‌ای است؟
_ تحصیلات آن چنانی ندارم. خیلی پایین.


* خانواده در این مدت یاریتان کرده‌اند؟
_ همین که تحملم کرده‌اند خدا را شاکرم. امیدوارم از این طریق که خودم دنبال کردم و شما راه پیش پایم گذاشتید به آرزویم که خدمت به هم وطنانم است برسم.

 

 گفتگو از: زهره درد شیخ ترکمانی

نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز