خبرگزاری کار ایران

یک نوازنده و آهنگساز مطرح کرد؛

برنامه درسی سازهای تخصصی در دانشگاه‌ها باید بازنگری و بازنویسی شوند/ موسیقی وضعیت دلچسبی ندارد اما اوضاع سنتور بهتر است

asdasd
کد خبر : ۱۴۱۴۲۷۸

علی بهرامی‌فرد که به تازگی آلبوم «آن» را بر اساس دونوازی سنتورو دیگر سازها تولید و منتشر کرده، می‌گوید متدی را طراحی کرده و حال مدرسه‌ای آکادمیک و تخصصی را اداره می‌کند که به طور متمرکز روی تربیت مدرسان سنتور تمرکز دارد و نه هنرجویان مقاطع مختلف.

به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از موضوعات مهم در عرصه موسیقی سازها هستند. بدون شک یکی از ارکان اصلی موسیقی همه ملل و کشورها نوع سازها و سازبندی هر ارکستر است. این مقوله تا آن حد جدی است که یکی از سرفصل‌های مهم عرصه موسیقی محسوب می‌شود، که همواره باید به آن توجه داشت. 

حال در این میان کم و کیف و قدمت موسیقی کشورها و مناطق مختلف اقلیمی است که توجه به سازها را اهمیتی دو چندان می‌بخشد. که اگر این موضوع را شاخص قرار دهیم، به این نتیجه خواهیم رسید که موسیقی ایران بر اساس سازبندی‌های آن اهمیت و جایگاه یافته است. این ترکیب سازهاست که در نهایت به تولید آثار گوش‌نواز منجر خواهد شد.

اینکه تا امروز چقدر به هر ساز و ویژگی‌های آن اهمیت داده شده موضوعی طول و دراز و مفصل است؛ اما می‌توان به طور ضمنی گفت این نوازندگان و استادان معاصر هستند که می‌توانند ارزش و بهای هر ساز را (با خلاقیت و ترکیب‌بندی‌هایی که اساس آن‌ها موسیقی کلاسیک ایران است)، به سمع و نظر برسانند. به زبان عامیانه‌تر طی تولید آلبوم‌های «تک‌نوازی»، «دو نوازی» و «چند نوازی» است که می‌توان شکل و شمایلی درست از موسیقی فاخر ایرانی را به مخاطبان این نوع موسیقی ارائه کرد. صد البته که با تولید مجموعه‌ها و ثبت و انتشار آن‌ها در قالب آلبوم است که می‌توان سازهای با قدمت ایرانی را زنده و پویا نگه داشت و حتی آن‌ها را ارتقاء داد. 

علی بهرامی‌فرد (نوازنده سنتور و آهنگساز) یکی از هنرمندان دغدغه‌مند حوزه موسیقی کلاسیک است. او کارشناسی موسیقی با رتبه ۱ از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران را دارد و با رتبه یک در مقطع کارشناسی ارشد آهنگسازی، از دانشگاه تهران فاغ‌التحصیل شده است. 

او که نز استادانی چون محمدرضا لطفی، داریوش طلایی، شاهین فرهت، مجید کیانی، شریف لطفی، احمد پژمان، حسین دهلوی، کامبیز روشن روان، خیام میرزازاده و علیرضا مشایخی آموزش دیده، طی این سال‌ها چندین کتاب و آلبوم منتشر کرده است. بهرامی‌فرد همچنین یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه هنر و معماری است و یکی از مدرسانی محسوب می‌شود که در زمینه تصحیح و ارتقای متدهای آموزشی و آکادمیک دغدغه و تلاش دارد. او به تازگی آلبوم «آن» را منتشر کرده که شامل هم‌نوازی سنتور و کوارتت زهی و همچنین دونوازی سنتور و کمانچه است. این اتفاق بهانه‌ای برای گفتگوی ایلنا با اوست. 

شما به تازگی آلبوم «آن» را منتشر کرده‌اید، اما پیش از پرداختن به این موضوع کمی از فعالیت‌های اخیرتان بگویید. 

اصلی‌ترین کارهای من تاسیس و اداره مدرسه سنتور «راهه» و تدریس آهنگسازی در دانشگاه است. باید بگویم در مدرسه سنتور «راهه» به شکل تخصصی چندصد نوازنده سنتور را در سطوح مختلف تربیت می‌کنیم. 

کمتر از مدرسه سنتوری که می‌گویید، شنیده‌ایم. کمی درباره جزییات آن توضیح دهید.

کلاس‌ها در مدرسه سنتور «راهه» بر اساس متد پیشنهادی من در جریان است که طی آن در هشت سال گذشته، تربیت و تعلیم مدرس داشته است. مدرسان فارغ‌التحصیل از مدرسه سنتور به طور متمرکز در شهرهایی چون شیراز و تهران و کرج مشغول به فعالیت‌های آموزشی هستند. آن‌ها مشغول تعلیم حدود پانصد نفر هنرجوی سنتورند. 

قاعدتا تربیت هنرجویان آماتور و متوسط و حتی در سطوح عالی، با تربیت و آموزش «مدرسان» متفاوت است. قطعا ماجرا دارای حساسیت بیشتری است به این دلیل که پای آموزش به نسل‌های جدید در میان است. از طرفی ساز سنتور طی این سال‌ها برای آموزش و تدریس متدی مشخصی نداشته است. 

با حرف‌هایتان موافقم. کار اصلی ما این بود که بتوانیم رپرتواری که قرار است توسط مدرسان تدریس شود را یکدست کنیم و آن را مورد اصلاح قرار دهیم. تلاشمان این بوده آن کاستی‌هایی را که احیانا در متدهای قبلی وجود داشته را اصلاح کنیم. این کاستی‌ها شامل «بداهه‌نوازی‌ها»، «جواب آوازها» و دیگر موارد و تئوری‌هاست. در متدی که توسط من طراحی شده سعی کرده‌ایم این اشکالات را بر طرف کنیم. 

با این حساب، آیا می‌توانیم بگوییم متد شما نسخه اصلاح شده و تکامل یافته متدهایی است که تا امروز برای «سنتور» وجود داشته است؟ 

بله همینطور است. یعنی متد ما از تمام متدهای قبلی کمک گرفته و همه آن شیوه‌های نوازندگی قبلی را مدنظر داشته است. 

ایده‌پردازی و طراحی و به سرانجام رساندن این متد آموزشی چقدر از شما زمان گرفته است؟ 

اینطور بگویم که این متد حاصل تجربه و بیست سال فعالیت من در حوزه تدریس سنتور است. اما طبیعتا از زحماتی که استادان نسل‌های قبل ما کشیده‌اند، کمک گرفته‌ام. 

پس با این حساب الان پس از هشت سال ساز سنتور متدی دارد که شناخته شده و مورد توجه قرار گرفته است. 

همینطور است و این اتفاقاتی که می‌گویید، رخ داده است. الان مدرسه سنتور «راهه» به جز کتابهای خودم که منتشر شده‌اند، مدرسان مدرسه هم  آثار متعددی را در قالب کتاب و آلبوم منتشر کرده‌ است. 

مدرسه سنتور شما با توجه به فعالیت‌های گسترده و جدی که تا امروز داشته چرا اخبار خود را رسانه‌ای نکرده است؟ 

واقعیت این است که ما طی سال‌ها فعالیت، فقط تلاشمان این بوده کارمان را تخصصی و درست انجام دهیم. به همین دلیل خیلی درباره مدرسه و رویدادهای مربوط به آن اطلاع‌رسانی نکردیم. این ضعف عدم اطلاع‌رسانی درباره فعالیت‌های مدرسه سنتور به گردن ماست. به نظرم آثاری که تا امروز منتشر کرده‌ایم همه وزین و آکادمیک بوده‌اند. واقعا تعداد آثار منتشر شده ما، هم در قالب کتاب‌های آموزشی و تخصصی؛ و هم به صورت آلبوم کم نیست. 

به سراغ آلبوم جدیدتان برویم که «آن» نام دارد. گفته بودید این اثر را به توصیه زنده‌یاد حسین دهلوی تولید و ارائه کرده‌اید. ایشان با وسواسی که داشتند در زمان حیات به شما چه گفتند که به تولید اثر ترغیب شدید؟ 

من این افتخار را داشتم که از سال ۱۳۷۶ تا پایان دوره فوق لیسانس، در مقاطع مختلف شاگرد استاد دهلوی باشم. ایشان در دوره فوق لیسانس در دانشگاه هنر استاد ما بودند. من تا آن مقطع سه آلبوم و سه کتاب را تولید و تالیف کرده بودم، و خب ایشان به من خیلی محبت داشتند و با لطفی که داشتند، مرا مورد راهنمایی‌های خود قرار می‌دادند. یکی از کارهایی که ایشان افتخار دادند و در کنسرت حضور یافتند، آلبوم «ز بعد ما»  اثر گروه سنتورنوازان بود. استاد دهلوی به واسطه چنین اتفاقاتی کارهای من را می‌شنیدند و محبت داشتند و خیلی از آن‌ها تعریف کردند. استاد دهلوی اولین فردی بودند که در ایران پارتیتور منتشر کردند. ایشان همیشه می‌گفتند کمیت موسیقی جمعی، بخصوص در زمینه موسیقی ایرانی، در کشور اینقدر کم است که قابل ذکر نیست. به همین دلیل اگر کسی اندک ذوقی داشته باشد و بتواند قطعاتی از موسیقی ایرانی را مکتوب منتشر کند، به موسیقی و هنر کشور کمک کرده است. بعد به مرور زمان احتمالا کیفیت کارها بهتر خواهد شد. به هرحال استاد دهلوی این افتخار را به من دادند تا آثارم را دنبال کنند و به همین واسطه مرا مورد تشویق قراردادند. من این توجه را، به حساب تایید خودم از سوی ایشان نمی‌گذارم, اما تشویق ایشان همیشه برایم مهم و قابل احترام بوده و به من انگیزه داده است. 

 از نظر شما ساز «سنتور» تا امروز چقدر فرصت همراهی با دیگر سازها و موسیقی‌ها را داشته است؟ اهالی موسیقی کلاسیک ایرانی و دیگر سبک‌ها چقدر از این ساز در آثارشان بهره برده‌اند؟ اصلا آیا از پتانسیل‌های ساز «سنتور» آنطور که باید بهره برده‌ایم؟ 

به طور کلی وضع موسیقی (چه رسته کلاسیک و چه انواع ژانرها) در کل کشور وضعیت خیلی دلچسب و مطلوبی ندارد. باید بگویم در میان سازهای موسیقی «ردیف دستگاهی»، خدا را شکر سنتور اوضاع بهتری دارد. کلا سنتور هم به لحاظ علاقمندان و تعداد نوازنده‌ها، و هم تولید آثار، نسبت به سازهای دیگر اوضاع خیلی بهتری دارد و روند مطلوب‌تری را تا به امروز طی کرده است. کتاب‌هایی هم که با موضوع ساز سنتور منتشر می‌شوند، فارغ از کیفیتی که دارند نیز متعددند. تعداد عناوین چنین آثاری و افرادی که در زمینه تالیف مشغول به کارند نیز، زیاد است. 

آیا می‌توان گفت این کتاب‌های آموزشی متعدد دارای چه درجه از کیفیت هستند؟ 

اینکه این آثار مکتوب به لحاظ محتوا و بار آموزشی کیفیت دارند یا خیر موضوع قابل بحث دیگری است. بدون شک مورد سنجش قرار دادن کیفیت آثار کار سختی است و به این راحتی نمی‌توان در اینباره قضاوت کرد، چون تعداد ژانرهایی که سنتور با آن‌ها مواجه است خیلی زیاد است؛ از موسیقی صرفا بر اساس ردیف گرفته تا موسیقی معاصر و سبک‌های مختلف. 

 اصولا دونوازی و هم‌نوازی سازها، بخصوص بر اساس قواعد موسیقی کلاسیک که همیشه روی آن تاکید شده، چقدر طی چند دهه گذشته مورد توجه هنرمندان و کارشناسان بوده و ساز «سنتور» در این میان چه نقشی بازی کرده است؟ 

واقعا اگر بخواهیم (لااقل در چند سال گذشته) تعداد مجموعه‌ها یا آلبوم‌های دونوازی و هم‌نوازی بر اساس موسیقی کلاسیک را بشماریم؛ شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسند. در همین چند سال گذشته شاید همین چند آلبومی منتشر شده که خودم آن‌ها را تولید و ارائه کرده‌ام. خودم طی چند سال گذشته سه آلبوم منتشر کرده‌ام. یکی از این آثار «راح روح» نام داشت و دونوازی تار و سنتور را شامل می‌شد. این اثر را با آقای هادی آذر پیرا تولید و ارائه کردیم. آلبوم دیگرم «طرز مستور» به دونوازی تار و سنتور، و عود و سنتور می‌پردازد. مجموعه «گنگ خواب دیده» هم یکی دیگر از آلبوم‌های من است که به دنوازی سنتور اختصاص دارد. یک مجموعه هم با آقای مرتضی گودرزی دارم. این مجموعه با عنوان «مزامیر» شامل ده قطعه بی‌کلام و یک قطعه باکلام از دونوازی دو تار و سنتور بر اساس موسیقی مقامی شمال خراسان و ترکمن‌صحرا است. 

دیگر آهنگسازان چقدر برای پرداختن به دونوازی‌ها و هم‌نوازی سازهای ایرانی بر اساس موسیقی کلاسیک تلاش کرده‌اند؟ 

متاسفانه لااقل طی هفت، هشت سال گذشته تعداد تولیدات در این زمینه بسیار کم بوده است. واقعا الان حضور ذهن ندارم تا از آن آثار نام ببرم، اما به شما می‌گویم که تعداد آن‌ها خیلی کم است. البته سازهای دیگر هم همین وضعیت را دارند و نسبت به‌ سازی چون سنتور خیلی اوضاع بهتری ندارند.  همانطور که پیش‌تر اشاره کردم مدرسه سنتور «راهه» در این زمینه تا امروز، دوازده عنوان کار تولید و منتشر کرده‌ که شامل آلبوم و کتاب است. 

تولید آلبوم آن هم در ژانری که در حالت معمول هم مخاطبان محدودی دارد، چه دشواری‌هایی دارد؟ آن هم در حالی که خیلی نمی‌توان به بازگشت مالی حاصل از فروش اکتفا کرد. شما چگونه از پس هزینه‌های تولید آلبوم‌هایتان برمی‌آیید؟ 

من همیشه تمام کارهایم را خودم شخصا انجام داده‌ام و تامین بودجه هم به عهده خودم بوده است. اینطور بگویم که خیلی به حمایت‌های دولتی اعتقادی ندارم. به قول معروف؛ «مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان!». متاسفانه موسیقی کلاسیک ایرانی حامی مالی ندارد. اسپانسر خصوصی هم اگر وجود داشته باشد، احتمالا ترجیح می‌دهد از موسیقی پاپ حمایت کند و بودجه‌اش را اینگونه سرمایه‌گذاری کند؛ تا بازگشت و سود مالی داشته باشد. موسیقی جدی و موسیقی کلاسیک دستگاهی عمدتا مخاطبان خاص دارند و باید بگویم آن‌هایی که در این ژانر تولید اثر می‌کنند، واقعا عاشق کارشان هستند. 

در موسیقی کلاسیک ایرانی همه چیز دلی و بر اساس عشق انجام می‌شود. 

دقیقا همینطور است. اگر واقعا کسی در زمینه موسیقی کلاسیک ایرانی برای انتشار اثر ایده‌ای دارد، خودش انجام کارها را به عهده بگیرد؛ که کار انجام شده است؛ در غیر این صورت متاسفانه آن ایده از بین خواهد رفت چون هیچ حامی و اسپانسری وجود ندارد. 

با توجه به اشرافتان بر مقوله آموزش به شیوه آکادمیک، در اینباره توضیح دهید که ساز «سنتور» تا چه حد در دانشگاه‌ها جدی و درست آموزش داده می‌شود؟ مورد مهم‌تر اینکه چقدر متد شما در دانشگاه‌های هنری مورد توجه قرار گرفته است؟ 

باید برنامه درسی سازهای تخصصی در دانشگاه‌ها دوباره بازنگری و بازنویسی شود. 

همواره از برخی مدرسان و هنرمندان می‌شنویم که شیوه آموزش سازها در دانشگاه باید دچار تغییراتی شود، اما چرا این اتفاق تا به امروز رخ نداده و هرچه بوده مقطعی و گذارا و جزیی بوده است؟ 

به این دلیل که الان سلیقه شخصی به تخصص ارجحیت دارد. البته قبلا هم همینطور بوده است. این برنامه‌های درسی البته یک بار بازنویسی شده که این اصلاحات پانزده تا بیست درصد بوده است. چنین اتفاقی افتاده اما تا زمانی که تخصص و کار آکادمیک اولویت اولمان نباشد، نمی‌توان به خروجی دانشگاه‌ها اعتماد کرد. 

به عنوان سوال آخر اگر ناگفته‌ای مانده درباره‌اش توضیح دهید. 

متاسفانه خیلی از بچه‌هایی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شوند، در عین علاقمند بودن و مستعد بودن فعالیت‌های مشخص و مفیدی ندارند به این دلیل که حین تحصیل در دانشگاه در برخی زمینه‌ها (نمی‌گویم همه زمینه‌ها) درست تعلیم ندیده‌اند. به طور واضح‌تر بسیاری از دانشجویان که به عنوان کارشناس و کارشناس ارشد از دانشگاه خارج می‌شوند، خیلی مواقع نقاط ضعف زیادی دارند. آن‌ها تازه باید در بیرون از دانشگاه به یادگیری آن موارد بپردازند. امیدوارم در آینده با شرایط بهتری به فعالیت‌های هنری و آکادمیک بپردازیم. در پایان از شما و رسانه‌تان بابت این گفتگو ممنونم.

گفتگو: وحید خانه‌ساز

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز