خبرگزاری کار ایران

نشست عوامل «بی‌نشان» در ایلنا؛

مرزِ عشق، بزهکاری و عدالت‌جویی در سریالی با قهرمانی یک خبرنگار

مرزِ عشق، بزهکاری و عدالت‌جویی در سریالی با قهرمانی یک خبرنگار
کد خبر : ۱۲۷۹۲۸۸

بازیگران سریال «بی‌نشان» معتقدند که تلویزیون برخورد مناسبی با مسئله عشق ندارد و راما قویدل (کارگردان سریال) معتقد است که در این سریال روابط عاشقانه به شکل کامل نمایش داده شده‌اند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، سریال «بی‌نشان» به کارگردانی راما قویدل این روزها از شبکه سه سیما پخش می‌شود و از نکات جالب توجه درباره آن می‌توان به موضوع این سریال اشاره کرد که به نوعی نقش رسانه‌ها و خبرنگاران در مقابله با مسائلی چون فسادهای مالی و اداری را نشان می‌دهد. در این سریال که موضوع اصلی آن مبحث رسانه است، می‌توان مفاهیم گسترده‌ای را از جمله پرداختن به معضلاتی چون اعتیاد، ازدواج، مشکلات اقتصادی،‌ بزهکاری و... برداشت کرد.

در سریال «بی‌نشان» بازیگرانی چون پرویز فلاحی پور، نیلوفر پارسا، توماج دانش‌بهزادی، نیوشا ضیغمی، قاسم زارع،‌ مریم کاویانی، مجید واشقانی، هلن نقی‌لو،‌ سعید زارعی، اکبر رحمتی، کاظم هژیر آزاد، رضا ایرانمنش، اتابک نادری، نسرین نکیسا و رضا توکلی ایفای نقش کرده‌اند.

هلن نقی‌لو و توماج دانش‌بهزادی برای گفتگو درباره سریال «بی‌نشان» مهمان خبرگزاری ایلنا بودند و در ادامه گفتگوی دیگری با راما قویدل (کارگردان سریال) داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

قضاوت یکی از مفاهیم اصلی سریال «بی‌نشان» است

هلن نقی‌لو درباره جذابیت نقشی که در سریال «بی‌نشان» ایفا کرده، گفت و اظهار داشت: کاراکتر من در کلیت قصه این سریال نقش مهمی داشت، او در روند اتفاقات کم‌کم به شخصیتی مهم و پر رنگ تبدیل می‌شود و قهرمان قصه نیز عاشق او می‌شود. مفهوم اصلی که در «بی‌نشان» به آن تأکید شده، قضاوت کردن است و درباره این کاراکتر هم این مفهوم وجود دارد و او هم مورد قضاوت قرار می‌گیرد و اعضای خانواده‌اش هم در جامعه مورد قضاوت قرار می‌گیرند.

توماج دانش‌بهزادی هم در ابتدا به دلیل حضورش در سریال «بی‌نشان» اشاره کرد و گفت: زمانی که برای حضور در این پروژه انتخاب شدم برای ایفای نقش و بازیگری نبود. من قرار بود بازیگردان این سریال باشم و در مرحله پیش‌تولید ایفای این نقش به من پیشنهاد شد که گفتم من نقش را دوست ندارم و نمی‌خواهم بازی کنم. یکبار دیگر که آقای رزاق کریمی و آقای قویدل به من پیشنهاد دادند گفتم با ویژگی‌هایی که این نقش در این متن دارد خیلی راغب بازی نیستم و آقای قویدل خیلی با روی باز برخورد کرد و اجازه داد که من پیشنهاداتی درباره نقش ارائه دهم و به همین دلیل بازی در این سریال را پذیرفتم.

وی درباره ویژگی‌های ابتدایی نقشش در سریال «بی‌نشان» گفت: در نسخه ابتدایی نقشی که به من پیشنهاد شد یک تیپ بی‌دلیل منفی بود و من به دنبال نیازهای این آدم بودم، چراکه برخی انسان‌ها همیشه به دلیل یکسری نیازها دست به یک‌سری اعمال می‌زند که این اعمال می‌تواند منفی هم باشد. با پیشنهاداتی که دادم در نهایت نقش ویژگی‌هایی پیدا کرد که از آن خوشم آمد.

این بازیگر خاطرنشان کرد: ما در جامعه‌ با مشکلات فراوانی مواجهیم و هر کس در برابر مشکلات آستانه تحملی دارد و این شخصیت هم در شرایطی است که آستانه تحملش مشخص است و به دلیل مشکلات اقتصادی که دارد در خدمت کسی قرار گرفته که می‌تواند او را به انجام هر کاری مجبور کند.

دانش‌بهزادی تصریح کرد: من در این سریال بازیگردان هم بودم اما به دلیل تعهداتی که از قبل داشتم نتوانستم تا آخر پروژه همکاری کنم و در نهایت به مدت یک ماه و نیم در زمان کلید حضور داشتم که در تیتراژ اشاره‌ای به این مسئله نشده و حتی تشکر هم نکرده‌اند.

این بازیگر درباره ایفای نقش یک شخصیت بزهکار گفت: شخصیتی که نقش آن را بازی کرده‌ام یکسری ویژگی و رفتارها دارد و در مسیر قصه مخاطب متوجه می‌شود که این ویژگی‌های اخلاقی ذاتی نیست و متوجه می‌شویم این آدم برای اینکه در رسیدن به یک هدف به نتیجه برسد دست به رفتارهایی می‌زند که او را به یک انسان بزهکار تبدیل کرده است. این آدم‌ها در این موقعیت صاحب ری‌اکشن‌های خاصی می‌شوند که شاید شبیه به هم به نظر بیایند اما من برای ایفای نقشم از هیچ نمونه‌ای الگو نگرفتم.

نمونه‌های زیادی از شخصیت افشین را در جامعه می‌توان دید

دانش‌بهزادی در پاسخ به این پرسش که نقشش در «بی‌نشان» چقدر به آنچه که در جامعه وجود دارد، نزدیک است، گفت: من حدود ۶ ماه در کانون اصلاح و تربیت با افراد بزهکار در مستند «خط باریک قرمز» کار سایکودرام می‌کردم و این افراد را به خوبی می‌شناسم و به نظرم آنچه که در این سریال شاهد هستیم به این شخصیت‌ها بسیار نزدیک است و نمونه‌های آن را در جامعه به وفور می‌توان دید اما تا حدی تلویزیون دست و پای ما را برای نزدیک‌تر شدن به واقعیت می‌بندد. به هر حال ما در جایی زندگی می‌کنیم که شرایط ویژه‌ای دارد و اینجا همه چیز به هوشمندی من مربوط می‌شود که بتوانم کاری کنم که هم مخاطبان رضایت داشته باشند و هم تلویزیون آنچه که به تصویر کشیده شده را نمایش دهد. کار کردن در تلویزیون هر روز سخت‌تر می‌شود و من به عنوان یک بازیگر نمی‌توانم بهترین خلقم را برای ایفای نقش داشته باشم. در این شرایط مطمئناً اگر دفعه بعد بخواهم یک نقش منفی بازی کنم این شرط را مطرح می‌کنم که تنها در شرایطی حاضر به بازی در این سریال می‌شوم که بتوانم تمام زوایای نقشم را ارائه دهم.

وی افزود: از نظر من هیچ‌وقت هیچ کاراکتری منفی نیست و هیچ آدم بدی نمی‌گوید من آدم بدی هستم و چون اینگونه‌ام این کارها را انجام می‌دهم. حتی اگر از هیتلر هم سوال بپرسید دلیلی برای کارهایش دارد و ما هستیم که از بیرون او را نگاه می‌کنیم و تاریکی‌های شخصیتش را می‌بینیم. اگر افشین فردی را تهدید می‌کند، به این دلیل است که در شرایط بدی قرار گرفته و به نوعی مجبور است. به نظر من کاراکتر افشین به حدی از گرفتاری رسیده که هر عامل بازدارند که می‌تواند جلوی اعمال بد او را بگیرد، از بین رفته و او از آن جنس آدم‌هایی است که برای رسیدن به هدفش هر کاری می‌کند و فقط این برایش مهم است که موفق باشد. من همیشه دوست دارم این کاراکترها را اینگونه ببینیم که به مرزی رسیده که به شخصیتی منفی تبدیل شده اما ممکن است چیزی در جهان او را دوباره به قبل از این بد شدن برساند. خوشبختانه آقای قویدل و نویسنده در برابر پیشنهادات انعطاف‌پذیر بودند و درباره کاراکتر من در این سریال تغییراتی با پیشنهاداتی که داشتم اعمال شد که فکر می‌کنم تغییرات مثبتی بود.

نقی‌لو نیز درباره این موضوع گفت: من فکر می‌کنم کاراکتر بهار در جامعه ما بسیار زیاد است. امروز خانواده‌های زیادی در جامعه ما هستند که به دلایل مختلف با مشکلات متعدد دست و پنجه نرم می‌کنند و شاید زندانی بودن پدر را نتوان چندان مسئله‌ای همه‌گیر دانست اما معضلاتی چون اعتیاد در جامعه ما بسیار چشم‌گیر است و بهار که شخصیتی مستقل دارد به دلیل وضعیت خانواده‌اش مورد قضاوت قرار می‌گیرد.

وی درباره ابعاد مختلف شخصیت بهار در سریال «بی‌نشان» گفت: قصه سریال آنقدر به بهار نمی‌پردازد که بخواهیم ابعاد مختلف این شخصیت را پیدا کنیم. به نظر من در حدی که بهار را می‌بینیم، شخصیتی مثبت است ولی ممکن است این شخصیت نقاط تاریک هم داشته باشد که قصه روی او تمرکز ندارد و به همین دلیل ابعاد تاریکش را نمی‌بینیم. بهار شخصیتی شکننده است که قهرمان قصه قرار است او را نجات دهد.

این بازیگر خاطرنشان کرد: البته بهار هم جنبه‌های منفی در شخصیت خود دارد، همان قسمت که برای پیشبرد اهدافش با کمپ تماس می‌گیرد تا برادرش را ببرند، نشانه‌ای از ابعاد کمی تاریک شخصیت این فرد است. من فکر می‌کنم این شخصیت را تا جایی که بشود به آن پرداخت، نشان داده‌اند اما سکانس‌های بهار قبل از عقد بعضا حذف شده‌اند. من بازخوردهایی از اطرافیانم داشتم که می‌پرسیدند رابطه بهار با شخصیت اصلی قصه چطور شکل گرفت و چرا به یکباره به این مرحله رسید؟ آن‌ها معتقد بودند که این رابطه عجیب و غیرواقعی است و این در حالی است که اتفاقاً آنچه که از رابطه عاشقانه این سریال وجود داشت هیچ چیز خارج از عرف نبود و در این سکانس‌ها مخاطب شاهد شکل‌گیری احساس بود اما متأسفانه در پخش اثری از این سکانس‌ها نیست.

تصویر مشخصی از عشق نداریم

در ادامه دانش‌بهزادی خاطرنشان کرد: یکی از بزرگ‌ترین معضلات تلویزیون این است که نشان دادن عشق را بلد نیست و این نابلدی تبعات بسیاری دارد. امروز ایرانیان برای اینکه به کسی که دوستش دارند ابراز علاقه کنند، جمله «I Love You» را راحت‌تر از «دوستت دارم» می‌گویند چرا که کشورهای دیگر برای ما تصویر عشق را ساخته‌اند و ما هیچ تصویر مشخصی از عشق نداریم، چون مردم ایران عاشق شدن را از فیلم‌های خارجی یاد گرفته‌اند. این سریال موضوعات حساس زیادی را مثل فساد اقتصادی، فساد اداری، مشکلات معیشتی مردم و… را مطرح می‌کند اما جالب است آنچه که مورد انتقاد تلویزیون قرار می‌گیرد، مسئله عشق است.

وی درباره موانع تولید آثار با کیفیت در تلویزیون گفت: به نظر من اولین مانع بزرگ استراتژی ذهنی مدیران و تصمیم‌گیران کلان است. پرسش مهمی مطرح است که ما باید به چه کسی پاسخگو باشیم، ما برای چه کسی کار می‌کنیم. اگر هدف ما رضایت مردم است، مدیران قطعاً مطلع هستند که رضایت چندانی وجود ندارد. در شرایط تولید آنچه که شاهد هستیم، ۲۰ تا ۱۵ دقیقه ضبط سریال در طول یک روز کار بسیار سختی است و اگر قرار است به این سرعت محصولی تولید شود به شرایط تولیدی نیاز است و وقتی این شرایط فراهم نمی‌شود قطعاً کیفیت چندانی نمی‌توان انتظار داشت.

مرزِ عشق، بزهکاری و عدالت‌جویی در سریالی با قهرمانی یک خبرنگار

وی افزود: قطعاً آقای رزاق‌کریمی و قویدل کارشان را بلد هستند و حتماً دیگر عوامل هم همینطور هستند اما چه اتفاقی می‌افتد که کلیپ‌های ساده افراد عادی در اینستاگرام بسیار پرمخاطب‌تر از سریال‌های تلویزیون هستند؟ من تلویزیون کشورمان را با شبکه‌هایی مثل نتفلیکس مقایسه نمی‌کنم، سریال‌های ترکیه را در نظر بگیرید، امروز همه دنیا سریال‌های ترکیه‌ای را می‌بینند و اتفاقاً دلیل این موفقیت در شرایط تولید است. در واقع تلویزیون باید شرایطی را فراهم کند که سینماگر بتواند بهترین اثر را خلق کند. وقتی شرایط تولید فراهم نیست مطمئناً اثری تولید نمی‌شود که توان جذب مخاطب داشته باشد.

دانش‌بهزادی تصریح کرد: مسئولان فرهنگی بر این تصور هستند که می‌توانند محتوا و سینماگران را انتخاب کنند و فکر می‌کنند در این سال‌ها نتوانسته‌اند موفق عمل کنند و حالا باید شرایط را سخت‌تر کنند در حالیکه اینگونه نیست و من فکر می‌کنم تصور بر این است که پس از چند سال که یک هنرمند کنار گذاشته می‌شود، به سراغ تلویزیون می‌آید و از او خواهش می‌کند که اجازه کار داشته باشد در حالیکه این رویکرد، رویکردی غلط است و اولین جایی که آسیب می‌بیند نگاه خود مدیران فرهنگی است و بعد متأسفانه فضای فرهنگی جامعه آسیب می‌بیند.

وی افزود: همین الان پروانه ساخت‌ها و پروانه نمایش‌ها را بررسی کنید، با فیلم‌هایی که می‌توانند فروش خوبی داشته باشند برخورد خوبی صورت نمی‌گیرد و تلویزیون هم مشخص است که چه سیاستی دارد و از برآیند آنچه در فضای فرهنگ و هنر شاهد هستیم، مشخص است که هیچ سیاستی در کار نیست که به هنرمند اجازه بیان حرف‌های تازه بدهد و مسئولان هم سعی در دادن گزارش کار به مقامات بالاتر دارند و در این بین مخاطب است که اهمیتی ندارد. از طرفی هم حضور برخی سینماگران در عرصه سیاسی باعث شده شرایطی ایجاد شود که نباید ایجاد می‌شد. من نمی‌دانم یک هنرمند چرا باید بوقچی یک حزب شود و اهمیتی ندارد که این حزب چه گرایشی دارد. زمانی که یک هنرمند بوقچی یک حزب سیاسی می‌شود و سواد سیاسی ندارد، درواقع ملیجک یک حزب می‌شود و قدرت هم او را متوقف می‌کند، سلبریتی‌های کاذب اصولا برای شلوغ کردن فضا تولید شده‌اند و در این شرایط هنرمندی که در جبهه مردم است و دغدغه دارد، گم می‌شود و کسی صدایش را نمی‌شنود.

«بی‌نشان» از سریال‌های قابل دفاع تلویزیون است

دانش‌بهزادی در پایان گفت: به عنوان یک بازیگر می‌توانم با خود بگویم، من سریالی بازی کرده‌ام و دستمزدم را گرفته‌ام حالا هر بلایی سر سریال آوردند برایم مهم نیست اما مسئله مهم این است که آیا مردم از این سریال راضی هستند. من برای این مسئله مهم است که اعتراض می‌کنم و قطعاً دفعه بعد با فراغ بال به سمت تلویزیون نمی‌روم. البته همکاری با تلویزیون برای من بسیار ارزشمند است اما وقتی تلویزیون ما هیچ توجهی به مخاطب ندارد اتفاقی واقعاً ناراحت‌کننده و غمگین است. با همه این شرایط به نظر من سریال «بی‌نشان» اثری قابل دفاع است و عوامل آن کاربلد هستند و اگر این سریال و دیگر سریال‌ها نمی‌توانند کیفیت لازم را داشته باشند واقعاً نمی‌توان همه چیز را تقصیر سینماگران دانست.

نقی‌لو هم تأکید کرد: برای من حذف شدن بخشی از بازی‌ام از سریال ناراحت‌کننده است اما می‌دانم آقای قویدل و آقای رزاق‌کریمی برای جلوگیری از حذف بخش‌های مختلف سریال رایزنی و تلاش‌های بسیاری داشتند. با در نظر گرفتن این شرایط از محصول نهایی که شاهد بودیم، رضایت دارم.

مرزِ عشق، بزهکاری و عدالت‌جویی در سریالی با قهرمانی یک خبرنگار

در ادامه گفتگوی جداگانه‌ای که با راما قویدل، کارگردان سریال «بی‌نشان» داشتیم را می‌خوانید:

جامعه امروز در برابر هجوم اخبار ضد و نقیض متنوع است و منبع بسیاری از این اخبار فضای مجازی است. آیا سریال «بی‌نشان» با موضوعی که دارد (و البته موضع مشخص صداوسیما نسبت به فضای مجازی) می‌تواند فرصتی برای بیننده فراهم کند که به شناختی نسبی درباره این پدیده برسد؟ اصلا این سریال چنین هدفی دارد؟

راجع به موضعِ مشخّصِ صداوسیما در موردِ فضای مجازی اطلاعِ دقیقی ندارم و طبعاً نمی‌توانم پاسخی بدهم؛ امّا آن‌چه مسلّم است این است که «بی‌نشان» به شکلِ کاملاً مستقیمی با فضای مجازی طرف نمی‌شود و باز طبقِ فرمایشِ خودتان چنین هدفی هم ندارد؛ ولیکن تاروپودِ زندگیِ روزمره‌ی امروزِ ما آن‌چنان با این پدیده درهم تنیده شده که تفکیک‌اش از آن ناممکن می‌نماید. با وجودِ محاسنِ بسیارش آسیب‌های هولناکی هم به جامعه وارد می‌سازد که جبران‌ناپذیر است و خواهد بود که گوشه‌های کوچکی از آن‌را در سریال می‌بینیم.

یکی از معضلات بزرگ در سریال‌سازی برای تلویزیون، امروز علاوه بر محدودیت‌های محتوایی، به مسائل تولید و محدودیت زمان و حتی تجهیزات روز مربوط می‌شود. چقدر این مسئله را در کاهش سطح کیفی آثار تلویزیونی تأثیرگذار می‌دانید؟

بسیار زیاد؛ با یک نگاهِ ساده به تولیدات این سال‌ها و این روزها به خوبی می‌شود دریافت که تفاوتِ بسیار زیادی بین این آثار و آثاری که در دهه‌ی شصت و هفتاد و حتی هشتاد ساخته می‌شد وجود دارد؛ اولین مؤلفه در این تفاوت کیفیت است و آسیب‌شناسی این موضوع خود مبحث مفصّل و جدی‌ای است که در این مقال نمی‌گنجد.

چرا برای نشان دادن یک خبرنگار متعهد و بااخلاق به سراغ شخصیتی میانسال از نسل رزمندگان جنگ رفته‌اید؟

البته پیش از من نویسندگانِ محترمِ سریال سراغِ ایشان رفتند و بهتر است این سئوال از آن‌ها پرسیده شود؛ ولی این انتخاب برای من معنای مشخصّی دارد و آن این‌که در آن نسلِ شهاب‌الدّین ادهم این آرمان‌گرایی و عدالت‌جویی و حق‌طلبی بیش‌تر از مابقیِ نسل‌ها وجود دارد و اصیل‌تر است و به مسائلِ دیگر کم‌تر آغشته است. قطعا این خصیصه در بقیّه‌ی نسل‌ها نیز وجود دارد؛ ولی قطعا نسبت‌اش بسیار کم‌تر خواهد بود و اکثرِ افراد سرشان حتا هنگام رانندگی در گوشی‌های تلفنِ همراه‌اشان است و این‌گونه سرها در گریبان است امروز!

امروز کاراکترهای اصلی آثار نمایشی مطرح و موفق هم بعضاً در وجود خود نشانه‌هایی منفی نیز دارند که آن‌ها را به شخصیت‌های واقعی نزدیک‌تر می‌کند. به نظر شما شخصیت اصلی سریال «بی‌نشان» تا حدی با مطلق‌نگری (شخصیت کاملاً مثبت) طراحی نشده است؟ آیا به نظر شما این مطلق‌نگری می‌تواند برای مخاطب الگوسازی کند؟

خیر؛ از ابتدای سریال، نقاطِ ضعف و اشتباهاتِ کوچکِ شهاب در داستان وجود دارد و اگر سریال را تا انتها ببینید، جوابِ سئوال‌تان را خواهید گرفت. شهاب هم مثل همه‌ ما از خطا و اشتباه مبرّا نیست و تاوان‌اش را هم می‌دهد.

تلویزیون در پذیرش به تصویر کشیدن فضای عاشقانه چقدر با شما همراه بود؟ به نظر می‌رسد که رابطه عاشقانه ایجاد شده در میانه سریال چندان باورپذیر نیست.

ما رابطه‌های عاشقانه‌ی زیادی در سریال داریم که خیلی‌هایش به شکلِ کامل در سریال وجود دارد. مثل رابطه‌ی ریحانه و مسعود؛ رابطه‌ی شهاب و مینو و حتا رابطه‌ی کاظمی و گیتی و…

«بی‌نشان» قصه‌های زیادی روایت می‌کند و در کنار آن مضامین متعددی مطرح می‌شود که از جمله آن‌ها می‌توان به مسائلی چون اعتیاد، ازدواج، فساد اداری، فساد اقتصادی، معضلات فضای مجازی و… اشاره کرد. آیا دنبال کردن این حجم از موضوع و قصه نمی‌تواند سریال را دچار پُر گویی کند؟ آیا این موضوعات به سفارش در سریال تزریق شده است؟

خیر؛ سفارشی به معنایی که منظورِ نظرِ شماست وجود نداشته است و سریال در همه‌جای دنیا پر است از پیرنگ و خرده‌پیرنگ و بچه‌قصّه‌هایی که به نوعی مکمّلِ داستان اصلی هستند؛ اگر در پایان سریال به این نتیجه رسیدید که سریال پُرگویی کرده است، مشتاقانه نقدتان را می‌شنوم یا خواهم خواند.

تلویزیون با توجه به محدودیت‌هایی که دارد، چقدر پذیرای بیان واقعیت‌های جامعه و موضوعات روز است؟ در واقع تا سریال‌های تلویزیون تا چه حد می‌توانند به جامعه امروز ایران نزدیک شوند؟

ظاهراً رسمی که این روزها در جشنواره‌های خارجی وجود دارد به مصاحبه‌های داخلی هم سرایت کرده و برای خودش تبدیل به سندرمی شده است؛ با سئوالات‌تان اصرار دارید که فیلم‌ساز را در مقابلِ مدیریتِ تلویزیون قرار دهید تا از آن انتقاد کند. ترجیح می‌دهم درباره‌ی خودِ سریال با شما صحبت کنم و نه چیزِ دیگر.

با وجود اینکه در ابتدای سریال برای جلوگیری از سوءبرداشت‌ها تأکیدی بر غیرواقعی بودن داستان‌ها و شخصیت‌ها دارید، آیا با مواردی مواجه شدید که شباهت با شخصیت یا موضوعی خاص شما را مجبور به خودسانسوری کند؟

من در طولِ ساخت و پخش سریال با چنین موضوعی مواجه نشده‌ام؛ ولی بخشِ زیادی از خودسانسوری در ناخودآگاهِ فیلم‌ساز رخ می‌دهد و خود از آن آگاه نیست.

انتهای پیام/
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز