در جلسه تحلیل رمان «پیرمرد و دریا» مطرح شد؛
اضطراب وجودی رمان «پیرمرد و دریا» دغدغه خود نویسنده در سالهای آخر عمرش است
داوود ملکیصیدآبادی تاکید کرد: به خوبی میتوان دغدغه خود نویسنده را در سالهای آخر عمرش درک کرد و دقیقا آنچیزی که وجود نویسنده را بعد از شکست حرفه در دو سه اثر قبل از پیرمرد و دریا، را فرا گرفته در دیدگاه سانتیاگو حس کرد.
به گزارش ایلنا، جلسه تحلیل رمان «پیرمرد و دریا» با حضور اعضای کانون ادبی واژه و علاقهمندان به رمان در فرهنگسرای خاوران برگزار شد.
در این جلسه داوود ملکیصیدآبادی در ابتدا این رمان را به عنوان یکی از نمونههای یک اثر بلند در سبک مینیمال معرفی کرد و گفت: اگر به تاریخ نگارش این رمان توسط نویسنده نگاهی بیاندازیم و بر این اساس بخواهیم آثار همینگوی را بررسی کنیم به این نکته میرسیم که همینگوی با هوشمندی فرزند زمان خود است و با توجه به مولفه زمان در تغییر قالب آثار به سمت موجز شدن با حفظ محتوی ، مشاهده میکنیم که این نویسنده به بهترین نحو توانسته این موضوع را درک و در اثر خود هنر حاصل از این ادراک را به نمایش بگذارد. نویسنده مانیفست روزگار سالخوردگی به تغییر سیر تطور نگاه فلسفی نویسنده به وجود و رسید تن از عینیت به ذهنیت اشاره کرده و گفت: باز اگر نگاهی به ترتیب آثار این نویسنده بیاندازیم مشاهده میکنیم که پیر مرد و دریا چند پله بالاتر از باقی آثار ماقبل خود این نویسنده است که دلیل آنرا میتوان در سیر مفهومی نگاه نویسنده به خود و جامعه با توجه به تجربیات زیسته بسیار پر فراز و نشیب و آگاهی است که به دست آورده. سیر حرکتی که در اغلب نویسندههای بزرگ دنیا به وجود میآید و آنچه دیده میشود قوت اثر مابه تاخر آنها نسبت به آثار گذشته است و متاسفانه این روند در بین نویسندگان ایرانی کاملا برعکس است.
نویسنده افزود: اگر شما به آثار مرحوم ساعدی یا سیمین دانشور یا حتی دولتآبادی نگاهی بیاندازید کاملا مشخص است که آثار اولیه ایشان بسیار بهتر از کارهای آخریشان است و یا خوشبینانهتر اینکه در آثار مثلا دولتآبادی یک ایستایی به وجود آمده است که از جای خالی سلوچ شروع شده با کلیدر هم حرکتی به جلو در نگاه نویسنده نمیبینیم.
صیدآبادی این رمان را رمان شخصیت معرفی کرد که در آن سانتیاگو به دلیل بروز اضطراب وجودی در درون خود که در چند بعد او را احاطه کرده قصد انجام بزرگترین صید خود را دارد و یادآور شد: از این دیدگاه به خوبی میتوان دغدغه خود نویسنده را در سالهای آخر عمرش درک کرد و دقیقا آنچیزی که وجود نویسنده را بعد از شکست حرفه در دو سه اثر قبل از پیرمرد و دریا، را فرا گرفته در دیدگاه سانتیاگو حس کرد. بر اساس تعاریف اضطراب وجودی به احساس نگرانی، ترس و وحشت ناشی از تفکر در مورد بزرگترین سوالات زندگی مانند ” من کی هستم؟” و یا ” چرا اینجا هستم؟” اشاره دارد. بنابر نظریات فروید و سورن کیرکیگارد اضطراب وجودی زمانی بروز میکند که فرد به شدت در مورد وجود خود تأمل میکند. این تفکر سبب افزایش بار مسئولیت فرد برای یافتن هدف از زندگی و وجود میکند و زندگی این افراد کلاً با توجه به این هدف ادامه مییابد. بعلاوه ممکن است منجر به احساسا بیگانگی و انزوا از زندگی و جهان و آگاه شدن به مرگ و میر بینجامد.
او تاکید کرد: در رمان پیر مرد و دریا این اظطراب در ابعاد مادی در بعد زنده ماندن، احساس گناه در صحنهای که در حال خواندن دعاییست که کاملا آنرا بلد نیست، بعد ارتباط با دیگران در صحنههایی که یاد مانولین به عنوان دستیار میافتد یا و تعاریفی که با صید ماهی مورد نظر از او خواهند کرد که موجب برقراری ارتباط با اجتماع خواهد شد و در بعد چهارم و مهمتر خودنگری دیده میشود. در این بعد میبینیم که سانتیاگو دائما در حال صحبت با اجزاء بدن خود مانند دست چپ خود است که سعی دارد خود خود را بازیابی کرده و به ادامه تلاش وادار نماید که این حس ناشی از سعی بر غلبه بر ترس آگاهی موجود در درون شخصیت است. در عین حال نویسنده در خود رمان هم برای این مشکل راه حل ارائه میدهد که از موضعگیری شروع با انجام دادن یک عمل. تصمیمگیری و جرأت روبه رو شدن با زندگی خاتمه پیدا میکند و در پایان داستان با آرامشی از سوی ماهیگیر مواجه میشویم که خواننده کاملا میتواند با آن همذات پنداری کند.
ملکیصیدآبادی ادامه داد: یا به تعریفی دیگر کاملا با یک روند هوشمندانه خواننده طوری در جریان کلافگی، شرایط ماهیگیر، مونولوگها و نهایتا تصمیم و انجام عمل و رسیدن به هدف غایی دستیابی به آرامش وجودی، قرار میگیرد که کاملا تسلم وضع موجود شده و با آرامش شخصیت همآوایی میکند. رمان پیرمرد و دریا یکی از بهترین نمونهها برای نویسندگان جوان است که میتوان از آن آساننویسی، پرهیز از اضافات، موقعیتپردازی موشکافانه و کاملا هدفمند را آموخت و بکار برد.