یک نوازنده و آهنگساز مطرح کرد؛
گروه لگننوازی «تشت لاک کِتِن» از بزرگترین ارکسترهای کوبهای دنیاست/ مسئولان نه تنها با موسیقی بانوان که با موسیقی آقایان هم مشکل دارند
سیدجلال محمدی که مدتی قبل گروه موسیقی فولکوریک بانوان را با عنوان «تشت لاک کِتِن» را تشکیل داده، درباره این اتفاق گفت: این اولینبار است که در مازندران، ایران و شاید جهان؛ اجتماع گسترده زنان را در موسیقی فولکوریک شاهدیم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در این سالها نقش زنان در موسیقی نواحی نسبت به دیگر سبکها پررنگتر از قبل شده است، یکی از گروههای هنری که بخشی از زنان را از ردههای مختلف سنی در خود جای داده است، گروه «تشت لاک کِتِن» در مازندران است که توسط سیدجلال محمدی (نوازنده، آهنگساز و پژوهشگر) تشکیل شده است. این گروه به بانوان خطه مازندران اختصاص دارد و تعداد زیادی از زنان هنرمند و هنردوست از همه اقشار و ردههای سنی در آن حضور دارند. لگننوازی یکی از رسوم و سنتهای قدیمی مازندران است که طی دهههای اخیر به نوعی منسوخ شده و حال شاید با وجود ارکستر پرتعداد «تشت لاک کِتِن» بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد.
سیدجلال محمدی که طی چند ماه گذشته به جز تشکیل گروه لگننوازان «تشت لاک کِتِن» دو پروژه مستقل دیگر را هم به سرانجام رسانده، در گفتگوی پیشرو از جزییات فعالیتهای این گروه و نقش بانوان در پیشبرد موسیقی مناطق مختلف کشور سخن گفت.
چه شد که تصمیم گرفتید به لگن نوازی بپردازید و در این زمینه از بانوان مازندران بهره ببرید؟
من همیشه به این موضوع فکر میکردم که چطور میشود موسیقی مادرانمان مانند گذشته دوباره احیا شود و مورد توجه قرار گیرد. البته ناگفته نماند که سال گذشته در برنامهای با عنوان «مادران تبرستان» به مقوله لالایی مادران مازندران پرداختم و هفتهای یک بار در فضای مجازی با آنها گفتگو میکردم. برنامه دیگری هم داشتم که «نوای تبرستان» نام داشت. یعنی همیشه تلاش کردهام در کارهایم برای مادران و دختران مازندرانی جایی داشته باشم تا ضمن حضورشان در موسیقی مازندران، نامشان را در تاریخ موسقی استان و کشور ماندگار کنم. موضوع دیگر اینکه میخواهم اجراهایی را با حضور زنان داشته باشیم تا نقش پررنگ آنها در موسیقی دیارمان را به مردم و مسئولان گوشزد نمایم. در این زمینه هم هیچ محدودیتی وجود ندارد و از دختران چهار، پنجساله تا بانوان کهنسال همواره مورد توجه من بودهاند.
چه شد که گروه «تشت لاک کِتِن» را راهاندازی کردید؟
به دنبال راهی بودم تا زنان مازندران را به فعالیت وادارم تا آنها نیز در موسیقی منطقه نقش موثری داشته باشند. به راههای متعددی فکر کردم و در ادامه بهتر دیدم به سراغ سنت قدیمی خودمان بروم که همان تشت و لگننوازی است.
آیا زنانی که به لگننوازی میپردازند باید سواد موسیقایی داشته باشند؟
خیر لگننوازی به تخصص بالا در زمینه نوازندگی نیاز ندارد و لازم نیست نوازندگان خیلی حرفهای باشند و اغلب مادران در مازندران آن را بلد هستند. در ادامه پس از طراحیها و برنامهریزیها، فراخوانی عمومی را منتشر کردم و از رده سنی پنج سال تا نوجوانان، جوانان، میانسالان و سالمندان دعوت به عمل آوردم تا به گروه بپیوندند و به این ترتیب آنها را بیش از قبل با هنر لگننوازی آشنا کنم و نوازندگی را نیز به آنها آموزش دهم. سپس با همراهی آنها و پس از تمرینات لازم ، موسیقیهای جدید را برای اجرا آماده نمایم. اصولا همواره به مراسم و آیینها و موسیقیهای فراموش شده مازندران توجه کردهام که لگن نوازی نیز یکی از آنهاست اما من برای احیای آن تلاش میکنم.
با توجه به اینکه همواره زنان بخصوص در شهرستانها از حضور در موسیقی و فعالیتهای جمعی منع شدهاند، استقبال از فراخوان چگونه بود؟
پس از آنکه اطلاعیهای را منتشر کردم و یکی، دوجلسه هم تمرین کردیم، توجه کاربران و هنرمندان و هنردوستان به فراخوان جلب شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت. پس از این اتفاق بود که لگن نوازان ضمن اعلام آمادگی برای همکاری، شروع به نوازندگی کردند و آثارشان را در فضای مجازی منتشر نمودند که برایم جالب بود. حتی میتوانم بگویم پس از انتشار فراخوان و شروع تمرینات، بازار کار لگن و تشت فروشان هم رونق بهتری پیدا کرد. درکل استقبالها بسیار چشمگیر بود. البته برخی نیز ضمن اظهار تعجب از تشکیل گروه، میگفتند این چه کاری است. یا مثلا برخی بانوان میگفتند یعنی ما لباس محلی بپوشیم و خودمان را مسخره کنیم و لگن بنوازیم؟! همین افراد در ادامه دیدند که بر تصمیمم محکم ایستادهام و به هیچ وجه از خواسته و هدفم کوتاه نمیآیم؛ لذا آمدند و در فراخوان شرکت کردند و به گروه پیوستند.
خودتان توقع این همه استقبال و مشارکت را داشتید؟
خیر اصلا. واقعا توقع این همه استقبال را نداشتم و غافلگیر شدم. همانطور که گفتم لگننوازی هنر مادران گذشته بوده و واقعا توقع نمیرفت دختران نوجوان و جوان امروزی که اغلب موسیقیهای دیگر را میپسندند و بر اساس مد پیش میروند، لباس محلی بپوشند و لگن دست بگیرند. این استقبال پرشور و گسترده باعث شده حال در گروهمان زنان و دختران دو، سه نسل را داشته باشیم. مثلا مواردی داریم که مادربزرگ، مادر و دختر به گروه پیوستهاند. یا به طور مثال مادرانی را داریم که با فرزندان خردسالشان به ما پیوستهاند و همگی لگن مینوازند. اگر بخواهم آمار دقیقتری به شما بدهم باید بگویم ما در گروهمان از کودکان پنج، ششساله داریم و به مادران حدود ۸۰ سال میرسیم. اتفاقا مادر خودم هم که خانمی سالمند است در گروه حضور دارد. مطمئنا اگر فراخوان دیگری منتشر کنم متقاضیان فیالفور توجه نشان میدهند. چنین اتفاقاتی گویای این است که در فرهنگسازی چند قدمی پیش رفتهایم. البته مخالفت با حضور بانوان همواره وجود دارد و همین موضوع و مسائل دیگر باعث شد خیلیها به گروه نپیوندند. من ۱۵۰ نفر را نامنویسی کردم و جدا از مخالفتهای خانوادگی، برخی به هزینههایشان فکر میکردند و نیامدند و تعدادی دیگر تصور میکردند نوازندگی لگن را بلد نیستند، لذا ترجیح دادند از ادامه همکاری صرف نظر کنند. در نهایت هم پس از ریزشهایی، هشتاد تا صدنفر به عنوان اعضای گروه انتخاب شدند و در ادامه تمرین کردیم و به آنها موسیقی یاد دادم.
با قاطعیت میگویم تاکنون در هیچ کجای دنیا گروه موسیقی فولکوریک بانوان با تعداد زیاد نوازندگان تشکیل نشده است
آیا پیشتر چنین گروههای پرتعدادی در مازندران تشکیل شده است؟
به جرات میگویم که این اولینبار است که در مازندران، ایران و شاید جهان؛ اجتماع گسترده زنان را در موسیقی فولکوریک شاهدیم. این را بیدلیل نمیگویم در این زمینه جستجوهای بسیار کردهام. در گوگل، یوتیوب و دیگر فضاهای مجازی به تحقیق و جستجو پرداختهام و حال با قاطعیت میگویم تا کنون در هیچ کجای دنیا گروه موسیقی فولکوریک بانوان با تعداد زیاد نوازندگان تشکیل نشده است. این اجتماع گویای اتحاد، همدلی و وحدت زنان مازندران است. البته اگر منظور سازهایی غیر از آلات موسیقایی کوبهای است باید تنبورنوازان خطه کرمانشاه را مثال بزنم که گروههای پرتعدادی دارند.
لگننوازی طی سالهای اخیر خیلی مورد بیمهری قرار گرفته و جز شما یکی دیگر از هنرمندان مازندران بود که چند سال پیش با همراهی مادرش در جشنوارهای برون مرزی حضور یافت و لگن نوازی کرد.
بله. شما آقای علی حسننژاد را میگویید. درکل این حرف درست است و لگن نوازی گونه پرطرفدار گذشته است که طی دهههای اخیر به نوعی فراموش شده.
لگن نوازی احتیاج به آموزش دارد و نوازندگان باید جز نحوه نواختن، ریتم بلد باشند و بتوانند خودشان را با سرضربها و دیگر اعضای گروه هماهنگ کنند.
بله آموزش مقولهای صددرصد لازم است و نوازندگان باید ریتم هم بلد باشند. من به همه اعضا طی برگزاری جلسات هفتگی موضوعات مهم و مسائل و مقولات لازم را آموزش دادهام. چند نفری که سنشان از بقیه بالاتر بوده یا برخی از کودکان و خردسالانی که در امر یادگیری نسبت به بقیه ضعیفتر بودند را نیز از گروه حذف نکردم، بلکه جایگاه آنها را مشخص کردهام. از این افراد در نواختن افکتها و همنواییها و ایجاد اتفاتی آکورد مانند بهره بردهام.
برای ساخت و ارائه نماهنگ گروه «تشت لاک کِتِن» چقدر تمرین کردید؟ تعداد زیاد بانوان در نماهنگ گویای این است که زمان زیادی را صرف تمرینات کردهاید.
مدت زمان تمرینات ما که نتیجه کار چهار، پنجساله من است، تقریبا یک ماه طول کشید. طی این مدت هر روز تمرین نداشتیم و هفتهای دو سه بار گرد هم جمع میشدیم، درحالی که پروژه مدنظر تا آن حد سنگین بود که به زمانی حدود پنج ماه تمرین نیاز داشت و تصویربرداری آن نیز در حالت عادی یک هفته زمان میبرد. همه پروژه را خودم در استودیو ضبط کردم و این امکان وجود نداشت که نوازندگان را گرد هم آوریم و به صورت زنده ساز بزنیم. از سویی دیگر باید هماهنگیهای دیگر انجام میشد. مسئلهای که وجود دارد و طی تجربیات گذشته به آن رسیدم این است پروژههای بزرگ را نمیتوان بیش از بیست روز یا یک ماه تمرین کرد.
آیا اعضای گروه «تشت لاک کِتِن» را به تنهایی تعلیم دادید؟
بله آموزشها توسط خودم به تنهایی انجام شده. دستیاری دارم که شاگردم است و یکی از نوازندگان است. او برنامهها و کارهای مرا اصطلاحا اَرنج میکند. کلا کارهای اصلی را به تنهایی انجام میدهم. مثلا در همین پروژههای اخیر سرپرست، کارگردان هنری و آهنگساز خودم هستم. گاه پیش میآید که جارو به دست گیرم و ظرف هم بشویم. کلا پروسهای را که حداقل به ده، پانزده نفر نیاز دارد را به تنهایی انجام میدهم.
اتفاق مثبتی که در پروژه لگننوازی رقم زدیم ابداع و ساخت چند ساز است. گوشاخ، گوکل، کرنا، غرنه و سرنا سازهایی هستند که در اثر مورد استفاده قرار گرفتهاند
درباره نوع سازبندیهای قطعات نماهنگ نیز توضیح دهید.
اتفاق مثبتی که در پروژه لگننوازی رقم زدیم ابداع و ساخت سازهایی است که در نماهنگ از آنها رونمایی کردیم. گوشاخ، گوکل، کرنا، غرنه و سرنا دیگر سازهایی هستند که در اثر مورد استفاده قرار گرفتهاند. با این کار میخواستم پیامی را به مخاطبان منتقل کنم. اینکه اگر در نماهنگ من بر اسب نشستهام به دلیل تنوعش نبوده و نمیخواستم با این کار جذابیتهای بصری ایجاد کنم. این سوار که کرنا در دست دارد، در واقع فردی است که از گذشته آمده و نوید لگننوازی میدهد. در پلانی دیگر زنی را از زاویه بالا میبینیم، که دلیل انتخاب نمای از بالا این بوده که بگویم این مادر تنهاست. در نماهنگ وسط دایرهای از زنان نوازنده نشستهام، قصدم از این میزانسن جلب توجه نبود؛ بلکه میخواستم بگویم زنها پشت مردها هستند و آنها را تنها نمیگذارند. کلا میخواستم بیش از آنچه که در نماهنگ هست، اتحاد زنان را نشان دهم اما فضای مناسبتری را برای فیلمبرداری نیافتیم. آوای به کار رفته در اثر صدای مرد است تا به این وسیله بگویم این مردها هستند که از ما میخواهند موسیقی زنان را گوش کنیم.
ما مازندرانیها با تشت لاک زندگی میکردهایم و این ابزار در زندگیمان کاربردهای بسیار داشته است
از پیشینه لگننوازی در مازندران بگویید.
من همیشه پیش از آغاز هر پروژه با بهرهگیری از منابع موثق درباره موضوعات مربوط به آن تحقیق و پژوهش میکنم. تشت لاک در مازندران انواع و اقسام دارد. مثلا نوعی تشت داریم که در آن لباس میشویند. نوعی دیگر هست که جنس آن در گذشته چوبی بوده و دستههای فلزی داشته و حال روی و مس جای آن را گرفته است. نوع دیگر برای اندازه گیری برنج مورد استفاده بوده است. نوع دیگر هم مخصوص حمل و آوردن میوه است. برخی دیگر نیز برای حمل و نگهداری حبوبات مورد استفاده قرار میگیرند. کلا چندین مدل تشت هست که هرکدام از آنها صدای مختص به خود را دارد. اینگونه بگویم که لگن و تشت از گذشته و قدیمالایام در مازندران مورد توجه و استفاده بوده است. در کل تمام اقوام در ایران و دنیا آن چیزهایی را به کار میگیرند که با آنها زندگی میکنند. همه جای دنیا همین است و ما هم آنچه را به عنوان ساز انتخاب کردهایم که با آن زندگی میکنیم. ما مازندرانیها با تشت لاک زندگی میکردهایم و این ابزار در زندگیمان کاربردهای بسیار داشته است.
و شما کدام نوع یا انواع را برای گروه در نظر گرفتهاید.
آنچه که خودم آن را مینوازم تشت لاک چوبی است و به این دلیل آن را انتخاب کردهام چون منسوخ شده است. میخواستم با نواختن آن در نماهنگ، به یادآوریاش بپردازم و به نوعی این اتفاق را در تاریخ ثبت کنم. قصدم این بود بگویم جنس تشت لاکها در گذشته چوبی بوده است.
لباس و دیگر سمبلهای فرهنگی تا چه حد برایتان اهمیت دارد؟
به هرحال لباس محلی نیز بخشی از هویت ماست و باید در نماهنگی که ساختیم به آن توجه میکردم. با وجود آنکه اصالت لباس اعضا برایم اهمیت داشته، اما نمیخواستم متحدالشکل و یک رنگ و یک دست باشند. همانطور که میدانید مقوله رنگ در مناطق شمال کشور دارای تنوع بسیار است و این ویژگی را نیز مدنظر داشتهام. زمانی که به استان مازندران وارد میشوید رنگها و کنتراستهای بسیاری را میبینید و من نیز میخواستم مخاطب با تماشای نماهنگ این تنوع را ببیند و لمس کند.
هزینه تمرینها و ساخت آثار و در نهایت بودجه ساخت نماهنگ چگونه تامین میشود؟
ما به هیچوجه حامی و اسپانسر نداشتیم. نهادها و دستگاههای دولتی که متولی فرهنگ هستند، اصلا با ما همکاری نکردند. اصولا مسئولان نه تنها با موسیقی بانوان که با موسیقی آقایان هم مشکل دارند. در نهایت من برای همه مسئولان و نهادها احترام بسیار قائلم، اما به دلیل کمتوجهیها ترجیح دادم پروژهها را به تنهایی کلید بزنم و خداراشکر آنها را به سرانجام رساندم. همانطور که گفتم گروه لگننوازی ما یکی از بزرگترین ارکسترهای کوبهای دنیاست.
گویا دو پروژه را هم به ثمر رساندهاید.
یکی از پروژهها نماهنگی بود که «نقاره سماء» نام دارد و به «دوسرکتن نوازی» یا همان «نقاره نوازی» اختصاص داشت. طی این اتفاق برای اولین بار در ایران و جهان شصت نوازنده کوبهای موسیقی فولکوریک یک جا جمع شدند و به اجرای قطعاتی که ساخته بودم، پرداختند. شاید موسیقیها و سازهای مختلف گرد یکدیگر جمع شده باشند اما این اتفاق در موسیقی فولک با رده سنی کودک تا جوانان بیست ساله، رخ نداده است. اعضای این گروه دختران و پسران هستند و بسیار با انرژی و انگیزهاند. این پروژه بسیار سنگین بود و شاید به اندازه فیلمی سینمایی کار داشت. دو سه ماه تمرین کردیم و در ادامه به ساخت نماهنگ «نقاره سماء» پرداختیم که خوشبختانه بازخوردهای خوبی برایمان داشت. پروژه دیگر که تولید آن را پیش از نماهنگ «نقاره سماء» آغاز کردیم نیز به دوتارنوازی مازندران اختصاص داشت. طی این پروژه نیز برای اولینبار موزیک ویدئویی از همنوازی دوتارنوازان را تولید ارائه کردیم و از خروجی آن رضایت دارم زیرا مورد استقبال قرار گرفت. در این اثر مقوله آواز را کنار گذاشتیم و به طور تخصصی به دوتارنوازی پرداختیم. شخصا با گروه نوازی دوتار دیگر مناطق نیز مواجه نشدهام.
کاری که در زمینه دوتار کردید نیز قابل توجه است به این دلیل که اغلب نوازندگان و هنرمندان دوتار راسازی انفرادی میدانند و شما با نماهنگ و قطعهای که ساختید خلاف آن را ثابت کردید. در دهههای قبل تنبور نیز سازی انفرادی بود که به مدد تلاش بزرگان و تشکیل گروههای همنوازی بهسازی جمعی تبدیل شد.
به نکته خوبی اشاره کردید و اغلب افراد دوتار را سازی انفرادی میدانند اما در واقع اینطور نیست. این را هم بگویم که هماهنگی سازها در قالب یک گروه و همنوازی آنها باهم کار دشواری است زیرا در چنین اتفاقاتی کوک و پردهبندیها اهمیت بسیار مییابند. البته سال ۱۳۹۸ در کنسرتی که تهران برگزار شد چنین اجرایی را تجربه کرده بودم.
آیا فعالیت گروه لگن نوازان «تشت لاک کِتِن» ادامه دارد؟
قطعا گروه «تشت لاک کِتِن» به حیات و فعالیت مستمر خود در آینده ادامه خواهد داد. قصدم این است در آیندهای نزدیگ با گروهی بیش از دویست نفر در تالار وحدت کنسرت برگزار کنیم. کلا هدفم این است هر پروژه و اتفاق را در قالبی بزرگتر و وسیعتر پیش ببرم و فعالیتهایم همچنان ادامه دارد.
لگننوازی با مقوله ریتم سرو کار دارد و تنوع ریتمها دست شما را برای ساخت آثار جدید باز میگذارد.
همینطور است. هرآنچه ساختهام و میسازم جدید خواهد بود. نوع سازبندیها و شکل کار نیز جدید و امروزی است تا توجه مخاطبان بیشتری را به لگننوازی و آثار تولیدیمان جلب کنم.
تمام تلاشم این بوده تابع قوانین جمهوری اسلامی باشم و هرگز و به هیچوجه از این چهارچوب خارج نشوم
وجود محدودیتها و ممیزیها بخصوص در همکاری با بانوان مشکلی برایتان ایجاد نکرده است؟
خیر به هیچوجه. تمام تلاشم این بوده تابع قوانین جمهوری اسلامی باشم و هرگز و به هیچوجه از این چهارچوب خارج نشوم. سه نماهنگ اخیر نیز بر اساس قوانین و چهارچوبهای کشورم ساخته و ارائه شده و در ادامه فعالیتهایم نیز به این مهم توجه دارم. فعلا هم مشغول آمادهسازی آهنگی هستم تا به اتفاق اعضای گروه «آوای تبری» موزیک ویدئویی جدید تولید کنم. رایزنیها نیز برای برگزاری کنسرت در تالار وحدت تهران نیز انجام شده تا انشالله اواخر شهریور روی صحنه رویم. البته در این مسیر باید از تک تک اعضای گروه فیلمبرداری آقایان امید محمدی، مهدی راد و پوریا هدایتی تشکر کنم چراکه زحمات بسیار کشیدند و کاملا با من همراه بودند. خواست قلبی من این است که موسیقی بانوان در کل کشور رونق پیدا کند.