ایلنا گزارش میدهد؛
"صداوسیما" تنها مردِ محله است! / هرکه زورش بیش، آزادیاش بیشتر...
هرچند پس از اتفاق هفتهی گذشتهی برنامه زاویه، شبکه چهار سیما در بیانیهای بدون آنکه حرفی از عذرخواهی بزند، تنها کارشناس موردنظر را محکوم کرد اما مسئولان رسانهای این سازمان مانند بسیاری دفعات دیگر در مقابل پرسشهای پیرامون این اتفاق سکوت کردند!
به گزارش خبرنگار ایلنا، پخش برنامه زاویه با اجرای "حبیبالله رحیمپور ازغدی" و توهین مستقیم کارشناس برنامه به رئیسجمهور؛ زاویه دیگری از نوع نگرش سازمان صداوسیما را در رفتارهای جناحی نشان داد. اینبار دیگر کار از حرفهای غیرمستقیم گذشته بود و کارشناس برنامه با خشونت عجیبی در کلام، رفتارهایی را به رئیس قوه مجریه نسبت میداد که در تاریخ سیاسی کشور چه پیش از انقلاب و چه پس از آن بیسابقه بود. اینکه یک فرد از تریبون رسانه ملی کشور به راحتی بتواند به شخص اول مقام اجرایی کشور توهین کند و کسی هم پاسخگو نباشد و سازندگان برنامه در امنیت کامل به ادامهی فعالیتهای خود بیاندیشند، پدیدهایست که فقط از رویکرد سازمان صداوسیما برمیآید. هرچند پس از این اتفاق شبکه چهار سیما در بیانیهای بدون آنکه حرفی از عذرخواهی بزند، تنها کارشناس موردنظر را محکوم کرد اما مسئولان رسانهای این سازمان مانند بسیاری دفعات دیگر در مقابل پرسشهای خبرگزاری ایلنا پیرامون این اتفاق سکوت کردند! محمدحسین رنجبران (مدیر روابط عمومی سازمان صداوسیما) ترجیح داد در برابر این پرسشها ازجمله اینکه:
برنامههایی از جنس زاویه بر چه اساسی و بر مبنای کدام نگاه تخصصی شکل میگیرد و جایگاه گزینش افراد در مدیریت و اجرای این برنامهها چیست؟
شیوه گزینش مهمانان برنامهها و اینکه چرا همگی از یک طیف خاص فکری هستند و تکصدایی تا این اندازه حتی در برنامههای گفتمانی سازمان صداوسیما موج میزند، چگونه است؟
چرا سازمان صداوسیما خودش را در مقابل این موضوع مقصر نمیداند و عذرخواهی نمیکند؟
چرا برای برقراری تعادل در مدیریت چنین برنامههایی، اجازهی حضور افراد با طیفهای مختلف فکری داده نمیشود؟
سکوت اختیار کند.
از طرفی پس از آنکه توهین به رئیسجمهور موجی از انتقاد را در میان طرفداران دولت ایجاد کرد، دفتر حقوقی رئیسجمهور از طرح شکایت از سازمان صداوسیما خبر داد.
پرسش این است که مرز نقد و تخریب از کی و چرا در رسانه ملی نادیده گرفته میشود و آیا عمدی در این امر وجود دارد؟
آیا اساسا اگر چنین توهینی از سوی یک رسانهی دیگر صورت میگرفت، همینطور ساده از کنار آن گذر میشد؟
چرا در حین اجرای برنامه وقتی کار به توهین کشیده میشود، نه تنها برنامه قطع نمیشود که در ادامه رسانه ملی در قامت کلیت رسانه؛ حاضر به عذرخواهی هم نمیشود؟
آیا توجیه سخنان مطرح شده با مفهوم آزادی بیان شدنیست و اگر آزادی بیان، امکانی عام برای جامعه رسانهای کشور است، چرا بعضی در استفاده از آن آزادتر(!) هستند؟
دامنهی تخریب و توهین به مخاطب و اشخاص که برای چندمین بار در کمتر از یکسال گذشته بارها در رسانه ملی تکرار شده، به کجا خواهد انجامید؟
یکدستی فاحش حاکم بر صداوسیما در انتخاب مجریان، کارشناسان، برنامهسازان، مدیران و معاونان ازسوی یک تفکر و اندیشه خاص، فارغالتحصیلان چند دانشگاه خاص به بهانهی جوانگرایی چه پیامی برای جامعه دربردارد؟
با طرح این پرسشها به سراغ استادان حوزه ارتباطات رفتیم تا نظر آنها را پیرامون این موضوع جویا شویم:
خشونت از نوعِ رسانهای
محمد سلطانیفر (معاون سابق مطبوعاتی وزارت ارشاد و استاد ارتباطات و رسانه) با اشاره به سیاستهای تخریبی سازمان صداوسیما در ماههای پایانی فعالیت دولت گفت: مشکل عمده صداوسیما سه چیز است: اول اینکه صداوسیما تنها مرد محله است و به قول معروف چون رقیبی برای خودش نمیبیند، احساس میکند در این ترکتازی و فضای یکطرفهگویی هر کاری دلش میخواهد میتواند بکند. دوم اینکه صداوسیما متهم است به جناحی بودن و وابستگی به یک تفکر خاص که قطعا با دولتهای اصلاحطلب و افراد مستقل مخالفت سرسختانه دارد و در طول این سالها نشان داده است که موضعش در این باره چیست. ما آرزو میکنیم که دولتی همسو با صداوسیما بر سر کار بیاید و ببینیم آیا بازهم همین روش را دنبال میکند؟ که قطعا مطمئنیم چنین نخواهد کرد. سومین نکته هم این است که صداوسیما عمدتا در برخوردهای جناحی منافع ملی را به قربانگاه میبرد. یعنی این اتفاقیست که همه جوره دارد رخ میدهد و همواره منافع ملی فدای مصلحتهای جناحی شده است.
وی در ادامه گفت: این سه اشکال سازمان را بگذارید در کنار موضوع حواشی برنامه زاویه که در آن به رئیسجمهور توهین شد. اینکه تریبون زندهی برنامه را در اختیار افرادی میگذارند که غیرقابل کنترل هستند، اگر اینطور است چرا همین تریبون زنده را در اختیار افراد دیگری از دیگر تفکرات قرار نمیدهند که حداقل حرفهای خاص خودشان را بزنند. من قبول دارم که صداوسیما توضیحاتی ارایه داده، ولی آیا این سازمان فیلترهایی برای انتخاب افرادی که در برنامهها حاضر میشوند، ندارد؟ آیا این افراد را نمیشناسد یا حتما هدایت شده این انتخابها شکل گرفته است؟ اینها سئوالات جدیای است که باید سازمان صداوسیما حتما به آنها پاسخ دهد وگرنه توجیه تراشیدن در چنین اتفاقاتی مثل آبیست که روی زمین ریخته شده. دیگر نمیتوان این اتفاق را جمع کرد و توضیح فایدهای ندارد. به خصوص اینکه در دنیای امروز صداوسیما نباید فکر کند نگاهش محلهایست چون به محض اینکه این برنامه پخش شد شبکههای ماهوارهای با شور و شعف و شادی این موضوع را انعکاس میدادند. به هر حال رسانههای خارجی هم دنبال این تضادها هستند و حتما آن را به خوبی پوشش میدهند.
وی در ادامه گفت: برای همین به نظر میرسد تا زمانی که صداوسیما به این پرسشها پاسخ ندهد، این مدل توضیحات فایدهای ندارد. اینکه نقد را با فحاشی و اهانت کردن اشتباه بگیریم، موضوعی است که متاسفانه طی سالهای اخیر رسم شده است. برخی از این روزنامههای اصولگرا را نگه کنید. تیتر میزنند «ظریف ترامپید» این را ما اصطلاحا میگوییم «خشونت مطبوعاتی». در دایره خشونت مطبوعاتی وقتی که شما وارد بیان کلمات غیرمتعارف و خشونتآمیز میشوید دیگر حریمی را برای خودتان قائل نیستید و خودتان دارید به این خشونت مطبوعاتی دامن میزنید. فردا روز هم علیه شما همین کار را میکنند و اگر به قدرت برسید، علیه شما هم همین تیترها را میزنند. من اعتقاد دارم که ما همه رسانهایها باید دست به دست هم دهیم و این فضای «خشونت رسانهای» را بشناسیم و مسیری را دنبال کنیم که این «خشونت مطبوعاتی» بر ادبیات جاری و ساری کشور چیره نشود.
موج تنگنظریها در صداوسیما
بشیر معتمدی (استاد ارتباطات و رسانه) نیز با اشاره به پخش برنامه زاویه و حواشی آن گفت: صداوسیما باید فضایی ایجاد کند که صداهای مختلف ایجاد شود و برای رسیدن به این زمینه؛ برنامههایی که دیدگاههای مختلف را مطرح میکنند و اجازه انعکاس نظرات مختلف میشوند، ارزشمند هستند، نمونه آن در حوزهی برنامههای ورزشی برنامه نود بود. علت محبوبیت نود این بود که تمامی دستاندرکاران ورزش فوتبال احساس میکردند برنامه مال خودشان هست و میتواند صدایشان را منعکس کند. مهمترین مولفه این برنامه هم شخص عادل فردوسیپور بود که این بستر را برای انعکاس نظرات مختلف فراهم کرد. از طرفی چون برنامه به سیاست کاری نداشت، مدیران هم دست تولیدکنندگان را بازتر گذاشته بودند تا نظرات مختلف در آن منعکس شود. اگرچه من از اصل برنامهای همچون زاویه دفاع میکنم که با وجود دیدگاههای تنگنظرانهای که در صداوسیما وجود دارد، این امکان را فراهم میکند تا افراد مختلف در آن حاضر باشند اما بازهم همین دیدگاههای تنگنظرانه، اصل برنامه را زیر سئوال میبرند.
وی در ادامه گفت: مسئولان صداوسیما باید اجازه بدهند تمامی صداها شنیده شود. اگر انتقاد به رئیسجمهور است حتما باید مطرح شود و اشکالی هم در آن نیست اما مشکل صداوسیما این است که فضای انتقاد را کاملا یکطرفه بازمیکند. یعنی اگر انتقادی هم مطرح میشود به یک شخص و یک دولت و نظرگاههای مقابل خود است یعنی مجموعه افرادی که از نظر اندیشگی با مدیران سازمان همخوانی و یکدستی ندارند. ضمن اینکه نباید توهین در کار باشد. مجریِ حاضر در برنامه زاویه نباید اجازهی توهین بدهد، درست مانند سال ۸۸ که آقای پورحسین (مجری مناظرههای انتخاباتی) هیچ کاری نمیکرد و فقط دعوای دو طرف را نگاه میکرد! اتفاقا مجری؛ وظیفهاش این است که هر جا مهمان توهینی کرد، جلویش را بگیرد. آفت این نوع برنامهها همین توهینهاست که باعث میشود فضای گفتگو در کشور بسته شود. الان هم در ماههای نزدیک به انتخابات صداوسیما طبعا سعی میکند تریبون را بیشتر در اختیار مخالفان دولت قرار دهد و علیه دولت بیشتر برنامه تولید کند تا ماهی خودش را از آب گلآلود بگیرد درحالیکه با این روش؛ اصل حضور مردم در انتخابات کمرنگ میشود.
این استاد دانشگاه با انتقاد از رویه سازمان صداوسیما در شرایط بحرانی و اتفاقاتی شبیه به توهین به رئیسجمهور گفت: یکی از مشکلات بزرگ صداوسیما این است که از موضع بالا به پایین به مخاطب و افکار عمومی نگاه میکند و خود را نسبت به عملکردش پاسخگو نمیداند. یعنی احساس میکند حق دارد به هر کسی توهین کند و هتک حیثیت کند و به هیچ عنوان هم پاسخگو نیست و عادت هم ندارد که عذرخواهی کند، مگر وقتی که فرد توهین شده از جایگاه قدرت و نفوذ بالایی برخوردار باشد که باعث شود سازمان از او عذرخواهی کند.
معتمدی با بیان این مطلب که سازمان صداوسیما از نظر ساختاری اصولا به هیچ نهادی پاسخگو نیست، بودجههای کلانی هم دریافت میکند اما فضای رسانهای کاملا یکطرفهای ایجاد میکند، افزود: این اتفاقات باعث شده صداوسیما از جایگاه اصلیاش هر روز بیشتر فاصله گیرد. توصیهی فضای دانشگاهی این است که اولا برنامههای گفتمانی هرچند محدود بازهم دریچهای هستند پس نباید فضای گفتگو را تعطیل کرد اما باید فضا را طوری فراهمکرد که افکار عمومی احساس کند سازمان در برابر اشتباهاتش عذرخواهی میکند و برای جبران اشتباه، فضای بازتری را برای ابراز نظرات مختلف ایجاد میکند. یکی از کارهای خوب عادل فردوسیپور در نود این بود که وقتی مهمانی اتهامی به کسی وارد میکرد، همو را بلافاصله روی خط میآورد تا از خودش دفاع کند. این روش بسیار مهمیست که دنبال نمیشود.
وی با اشاره به نبود شایستهسالاری در شیوه گزینش نیروهای کارشناس و برنامهساز گفت: اشکالی به نوع دیدگاه سیاسی افراد ندارم و هر کسی باید بتواند در این فضا کار کند اما مهم این است که در شکل اجرا نگاه سیاسی خودش را حذف کند و به فضای رسانهای از منظر علمی نگاه کند. ما از رسانه ملی حرف میزنیم که باید صدای تمامی ملت در آن شنیده شود، اما مشکل این است که نحوهی گزینش نیرو در سازمان به این شکل است که نیروهای سیاسی بدون تخصص لازم جذب سازمان میشوند که نمونه آن مدیریت یکی از شبکههاست که بدون اینکه تخصصی داشته باشد، در جایگاهی قرار میگیرد که به هیچ روی بر اساس شایستهسالاری شکل نگرفته است. برای همین شاهد هستیم صداوسیما با این حجم از بودجههای میلیاردی در مقابل یک شبکه خبری با نیروهای محدود مثل BBC فارسی، عملا کم میآورد. چون فارغ از دیدگاههای سیاسی کاملا مشهود است که این شبکه فارسیزبان چگونه با استفاده از متخصصین و با بودجهای به مراتب محدودتر، چگونه رسانه ملی را با چالش روبرو کرده است.
معتمدی در پایان گفت: فرآیند تولید برنامه در صداوسیما مثال مشخصی دارد که حکایت از آن دارد که با این همه تشکیلات به دلیل نبود نگاه تخصصی و کارشناسی و تنها صرف اینکه آنتن پر شود، برنامهها ساخته میشوند و فشار زمانی و بودجهای در تولید برنامه عملا کیفیت را از تولیدات تلویزیون میگیرد. البته این به معنای این نیست که در تلویزیون هیچ برنامهی خوبی تولید نمیشود اما برنامههای خوب در سازمان صداوسیما؛ تک ستارگانی هستند که در تناسب این میزان بودجه و کارایی سازمانی قابل توجیه نیستند.