روحیصفت در گفتوگو با ایلنا:
مسائلی در نشست تهران مطرح شد که پیش از این در هیچ مذاکراتی مطرح نشده بود/ کشوری نیستیم که بتوانیم هزار میلیارد دلار در افغانستان هزینه کنیم
یک کارشناس مسائل افغانستان و شبه قاره هند گفت: آنچه که در مورد نشست هفته گذشته تهران میان گروههای افغان مطرح میشود این است که همه طرفها میگویند آنچه که در مذاکرات تهران صحبت شد بیش از همه مذاکراتی بوده که در گذشته انجام شده یعنی در مذاکرات دوحه تا حد طرزالعمل مذکرات بیشتر نرفتند یعنی حدود هشت ماه فرصت گذاشتند که چگونه با هم مذاکره کنند ولی وارد محتوا نشدند و آقای کریم خرم یکی از اعضای هیئت دولت افغانستان در اظهاراتش که در شبکه طلوع افغانستان پخش شد اظهار میدارد ما در تهران وارد عمق مذاکرات شدیم و مسائل اصلی را مورد بحث قرار دادیم و در هیچ مذاکرهای نه در مسکو و نه در دوحه وارد دستورهای اصلی نشدیم.
محسن روحیصفت در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در ارزیابی نشست تهران میان نمایندگان طالبان، گروه جمهوریت و همچنین نمایندگانی از دولت کابل که هفته گذشته برگزار شد و همچنین برگزاری یک نشست مشابه در سطح بالاتر در دوحه قطر، در خصوص انتقادهای مرتبط با عدم نقش آفرینی قابل توجه ایران در صحنه تحولات افغانستان گفت: موضوع این است برخی از انتقادهایی که مطرح میشود دام است؛ یعنی همچنان که این دام برای روسیه و آمریکا پهن شد که وارد افغانستان شوند، عدهای هم برای جمهوری اسلامی ایران دام میاندازند تا وارد افغانستان شود. همانطور که ویتنام برای آمریکا باتلاق بود، این کشور در افغانستان هم ناکام شد و نتوانست موفق شود و شکست خورد و هفته پیش بایدن اعتراف کرد که شکست خورده و این درحالی است که من دو سال است که میگویم آمریکا علیرغم هزینه دو هزار میلیارد دلاری در افغانستان ناکام شده است.
وی ادامه داد: آنچه که ما در خصوص مساله افغانستان اعتقاد داریم این است که اولا سرنوشت مردم افغانستان توسط خودشان تعیین میشود و ما نمیتوانیم برایشان دولت تعیین کنیم و نمیتوانیم آنها را تشویق کنیم که این شخص را به عنوان رئیس جمهور خود انتخاب کنند و فقط آنچه که جمهوری اسلامی توانست انجام دهد این بود که بگوید و تبیین کند که جنگ راه حل افغانستان نیست و به همین علت با طالبان ارتباط داریم همچنان که با دولت کابل رابطه حسنهای داریم و با جناحها و احزاب مختلف افغانستان ارتباط داریم به همین خاطر که به آنها بقبولانیم جنگ راه حل افغانستان نیست و از طریق مذاکرات سیاسی میتوانند به نتیجه برسند.
وی افزود: موضوع دوم این است که صلح منافع جمهوری اسلامی ایران را تامین میکند یعنی زمانی که در افغانستان صلح است قدرت مانور جمهوری اسلامی ایران بیشتر است و علاقه دارد با بخشهای مختلف افغانستان در بازسازی و توسعهاش همکاری کند و ثبات به نفع جمهوری اسلامی ایران است همچنان که به نفع مردم افغانستان است چون در زمان ثبات کمتر ضرر میبینیم و در زمان ثبات مورد گزند بدخواهان واقع نمیشویم اما در مواقع بیثباتی ممکن است گروههایی در داخل افغانستان ایران را اذیت کند.
وی تاکید کرد: لذا توسعه اقتصادی در افغانستان به نفع ماست چون اگر توسعه اقتصادی باشد مهاجرت کمتری صورت میگیرد و مردم افغانستان متکی به خودشان هستند و علاوه بر این اعتقاد داشتیم تصمیمات سیاسی در افغانستان بهتر است توسط خود مردم افغانستان گرفته شود نه تحت نفوذ آمریکا یا هر کشور دیگری مثل پاکستان یا حتی ایران و لذا تا زمانی که خود مردم افغانستان به این نتیجه نرسند که میتوانند به تنهایی تصمیمات سیاسی سخت بگیرند هیچ کشوری نمی تواند به آنها کمک کند؛ همچنان که آمریکا نتوانست به آنها کمک کند چون شرط لازم این است که مردم افغانستان اول بدانند که چه میخواهند و به دنبال آن بروند نه این که منتظر یک کشور خارجی باشند.
این دیپلمات پیشین کشورمان در خصوص نشست تهران نیز گفت: آنچه که در مورد نشست هفته گذشته تهران مطرح میشود این است که همه طرفها میگویند آنچه که در مذاکرات تهران صحبت شد بیش از همه مذاکراتی بوده که در گذشته انجام شده یعنی در مذاکرات دوحه تا حد طرزالعمل مذکرات بیشتر نرفتند یعنی حدود هشت ماه فرصت گذاشتند که چگونه با هم مذاکره کنند ولی وارد محتوا نشدند و آقای کریم خرم یکی از اعضای هیئت دولت افغانستان در اظهاراتش که در شبکه طلوع افغانستان پخش شد اظهار میدارد ما در تهران وارد عمق مذاکرات شدیم و مسائل اصلی را مورد بحث قرار دادیم و در هیچ مذاکرهای نه در مسکو و نه در دوحه وارد دستورهای اصلی نشدیم.
وی افزود: هیات مذاکره کننده دولت به شدت از مذاکرات دوحه ناراضی هستند به دلیل این که هیچ گونه پیشرفتی نداشته و فقط به تشریفات و گرفتن عکس و فیلم پرداخته شده است و قرارداد دوحه که بین طالبان و آمریکا صورت گرفت اساسش موضوع صلح نبود و آنچه که در دوحه اتفاق افتاد خروج امن نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان بود و بقیه مسائل برای تزئین آن قرارداد بود و همین هم اتفاق افتاد و نیروهای آمریکایی به صورت امن از افغانستان خارج شدند ولی صلحی برقرار نشد بلکه درگیری و جنگ تشدید شد چرا که اگر قرار بود مذاکرات صلح باشد باید حداقل از شدت درگیریها بعد از مذاکرات و قرارداد دوحه کاسته میشد ولی شدت درگیریها افزایش یافت چون مذاکرات در مورد صلح نبود و در مورد خروج نیروها بود اما عنوان و اسمش را قرارداد صلح گذاشتند چون میخواستند خروج نیروها از افغانستان آبرومندانه باشد.
وی ادامه داد: آنچه که در تهران برگزار شده از نظر کیفیت بهترین بوده ولی انتظاری که مردم ایران یا مردم افغانستان داشتند باید در حد معقول باشد؛ ما کشوری نیستیم که بتوانیم هزار میلیارد دلار در افغانستان هزینه کنیم ولی کشوری هستیم که از لحاظ فرهنگی، تمدنی و زبانی مشترکات زیادی داریم و باید تلاش کنیم مسائلی که به نظرمان درست است برای طرفهای افغان بگوییم و آنها هم اگر صلاح دانستند متقاعد شوند جنگ راه حل افغانستان نیست و از طریق صلح و مذاکره بینالافغانی میتوانند به نتیجه برسند و وقتی هم مذاکرات برگزار میشود خودمان در مذاکرات شرکت نمیکنیم و دو طرف را در مذاکرات میگذاریم و تسهیلگری میکنیم که اینها با هم مذاکره کنند چون ما در آنجا به دنبال منافع شخصی برای ایران نیستیم و به دنبال این هستیم که اینها به تفاهم برسند که اگر صلح، امنیت و ثبات باشد جزو منافع ملی ما هست ولی اگر جنگ، درگیری و خشونت باشد بر خلاف منافع ملی ماست.
روحی صفت در پاسخ به این سوال که بحث امنیت مرزها همواره از جمله دغدغههای مهم ایران در رابطه با همسایه شرقی خود بوده و حال نیز مساله جدید الظهور حضور ترکیه در پایگاه های نظامی افغانستان مطرح شده است، این مساله برای ما ایجاد خطر نخواهد کرد که پایگاه آمریکایی در اختیار ترکیه قرار گرفته و عملا این کشور در دو طرف مرزهای ما مستقر شود، گفت: ما از جانب ترکیه احساس خطر نداریم و کشور دوست و همسایه هستیم ولی موضوع این است که کارآمد نیستند و نمیتواند کاری کنند چرا که اجماع خاصی ندارند همانطور که پیش از این هم نتوانستند اجلاس استانبول را در رابطه با مساله افغانستان برگزار کنند. حالا ترکیه هم اظهار تمایل کرده که نیروهایش را در فرودگاه کابل مستقر کند که البته تاکنون مستقر نشدهاند.
وی تاکید کرد: باید این مساله را هم مورد توجه قرار دهیم که ترکیه از زمان امانالله خان یک نفوذ و حضوری در ارتش افغانستان داشته و از آن زمان تا کنون همیشه نیروهای نظامی افغانستان معمولا در ترکیه آموزش میدیدند و روابط جدیدی نیست و روابط بسیار قدیمی است و شرایط افغانستان یک شرایط بیثبات درگیر جنگ و آشوب است که تصمیمات، تصمیماتی است که معلوم نیست به نتیجه برسد و نمیشود رویش حساب کرد که چقدر طول میکشد و حال که آمدند چقدر میتوانند بمانند و اگر بتوانند فرودگاه آنجا را امن کنند قطعا منافع ما در افغانستان را تحت تاثیر قرار نمیدهد.
این کارشناس مسائل افغانستان در خصوص انتقادهای صورت گرفته از تهران مبنی بر تطهیر طالبان نیز گفت: سیاست جمهوری اسلامی ایران همواره این چنین بوده که ارتباطاتش را با دولت های مرکزی و گروه های مختلف حتی در زمان تخاصم حفظ کرده است؛ برای مثال زمانی که ایران و عراق با هم در جنگ بودند روابط سیاسیش را با عراق قطع نکرد و این در حالی بود که موشکهای عراق به ایران و موشکهای ایران به عراق میخورد و سفارت خانه ما در بغداد و سفارت خانه عراق در تهران باز بود.
وی افزود: سیاست کلی کشور این است که روابط با همسایگان در هر شرایطی قطع نشود لذا زمانی که اتحاد جماهیر شوروی افغانستان را اشغال کرد و به عنوان دولت دست نشانده شوروی در آنجا فعالیت کرد همه کشورهای اسلامی و کشورهای غربی حتی ترکیه روابطشان را با دولت کمونیستی افغانستان دست نشانده اتحاد جماهیر شوروی قطع کردند و تنها کشوری که در کابل باقی ماند ایران بود و هند و کشورهای بلوک شرق هم بودند ولی کشورهای غربی همگی روابطشان را قطع کردند ولی ایران کاردار موقت داشت و روابطش را در آنجا حفظ کرد چون ما همسایه بودیم و میخواستیم بدانیم در داخل چه میگذرد.
وی ادامه داد: زمانی که طالبان افغانستان را گرفتند باز هم ما کابل را ترک نکردیم و کشورها یا نیروهایی به طالبان فشار آوردند سفارت ایران در کابل باید بسته شود و لذا ما از کابل خارج شدیم. در هر شرایطی ما با همه نیروهایی که در افغانستان هستند ارتباط داریم و الآن هم که طالبان بخشی از واقعیت افغانستان هستند به طور طبیعی ارتباط داریم چنان که با دیگران و مخالفینش هم ارتباط داریم و در عین حال سعی داشتیم بهترین روابط را با دولت مرکزی کابل داشته باشیم و همه ارتباطات و مذاکراتی که با طالبان داشتیم را به اطلاع دولت مرکزی کابل رساندیم و پیامهای دولت مرکزی کابل را هم گرفتیم و به طالبان منتقل کردیم و لذا این یک سیاست اصولی است چرا که ما همسایه هستیم با همه نیروها ارتباط داریم و این ارتباطات به معنای تایید عملکرد آنها نیست. من اعتقاد دارم ما نباید تبلیغات نوع روابطمان با طالبان به شکلی منعکس شود که در جهت تقویت آنها باشد و این نباید برای آنها یک کالای تبلیغاتی باشد و نوع رابطه هم باید به شکلی تنظیم شود که موجب بهره برداری سوء آنها نشود.