خبرگزاری کار ایران

جهان در سال ۱۳۹۴ / پرونده اول: سیاست داخلی آمریکا /تکرار/

تثبیت نژادپرستی از لینکلن تا اوباما/ فراز و فرودهای کلینتون و ترامپ

کش و قوس‌های میان اوباما و طیف محافظه‌کاران در کنگره و حتی سنا بر سر مسائلی همچون قانون تشدید نظارت بر نحوه استفاده از سلاح گرم و پرونده گوانتانامو که در پس آن قتل سیاه‌پوستان در نواحی مختلف آمریکا توسط پلیس جای گرفته است، از مسائلی است که در ساختار سیاست داخلی آمریکا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود و دایره آن تا انتخابات درون حزبی دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان گسترش پیدا کرد.

سیاست داخلی آمریکا از هفت سال پیش تاکنون که باراک اوباما بر کرسی ریاست‌جمهوری تکیه زد، فراز و نشیب‌های زیادی را به خود دید. در ابتدا اوباما پرونده بیمه‌های ارزان قیمت یا Obama Care را کلید زد که موج مخالفت فیل‌های مستقر در کنگره و مجلس نمایندگان به سمت او روانه شد و پس از آن به مرور زمان سر و صدای سیاهپوستان در کف خیابان‌های ایالت‌های مختلف آمریکا که ناشی از شلیک و بازداشت‌های بی‌دلیل پلیس و نیروهای امنیتی بود به گوش حاکم رنگین‌پوست کاخ‌سفید رسید و بازهم تقابل جمهوری‌خواهان با اوباما را در خصوص قانون تشدید کنترل سلاح گرم را شاهد بودیم.

به دنبال آن تبعیض نژادی که از دهه ۶۰ میلادی در جامعه آمریکا جا خوش کرده است، در سال گذشته همانند سالیان قبل قربانیان زیادی را بر جای گذاشت که فضای «سیاه‌هراسی» را در قرن بیست و یکم بار دیگر به رخ جهانیان کشید. همین موضوع را «دونالد ترامپ» نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا با ادبیاتی پرخاشگرایانه و ضد مهاجرت و حتی ضدلاتین تبارها، در مناظره‌ها و سخنرانی‌های خود مطرح کرد و در مقابل، کلینتون که وزن بیشتری نسبت به وی در لایه‌های سیاسی و سطوح بالایی ایالات متحده دارد از این فرصت استفاده کرد و تا حدودی این طیف را از سمت ترامپ به سمت اردوگاه دموکرات‌ها هدایت و جذب کرد که می‌تواند در انتخابات درون‌حزبی به یاری وی بیاید.

مجموع موضوع‌های مطرح شده به علاوه پرونده بلاتکلیف «زندان گوانتانامو»، مسائلی هستند که همگی به عنوان مهمترین محورهای سیاست داخلی آمریکا در سال ۹۴ قابلیت ارزیابی دارند. کارشناسان و تحلیلگران مسائل آمریکا در ادامه به تشریح آنها پرداخته‌اند.  

 

سایه نژادپرستی بر جامعه آمریکا

علی بیگدلی ( کارشناس مسائل اروپا و آمریکا – استاد دانشگاه)

مجلسی+اصلی

نحوه برخورد پلیس با اعتراض‌های مسالمت‌آمیز مردمی نشان‌دهنده فقدان دموکراسی در حوزه مدنی و اجتماعی آمریکا است؛ رویکردی که هر چه جلوتر می‌رویم باعث دلسردی مردم آمریکا به ویژه اقلیت‌ها از دولت حاکم بر کاخ‌ سفید می‌شود. از این رو باید گفت دموکراسی و تبعیض نژادی در آمریکا با هم در تقابل هستند و آمریکا که مدعی طرح و اجرای دموکراسی در جهان است، امروز نمی‌تواند ادعا کند که روند دموکراسی در کشورش جاری است.

آمریکایی‌ها جنگ خونینی در دهه ۶۰ میلادی در زمان «آبراهام لینکلن» به راه انداختند که در سال ۱۹۶۱ به پایان رسید. این جنگ توسط عواملی که در شمال آمریکا زندگی می‌کردند، به راه افتاد و هدف آنها ساکنان مناطق جنوبی که مناطقی با بافت کشاورزی بودند، تعریف شده بود و اکثریت سیاه‌پوستان در این مناطق در اثر جنگ کشته شدند. در ادامه به مرور زمان شاهد به وجود آمدن شیوه‌های برده‌داری در آمریکا بودیم که باعث شد تا قانونی در این‌باره تصویب شود و افکار عمومی به این سمت که دیگر تفکر برده‌داری و نژادپرستی به طور کلی توسط سفید پوستان و علیه سیاه‌پوستان برچیده شده است، هدایت شد اما این تفکر از بین نرفت و حتی جنبشی با محوریت مبارزه با نژادپرستی و برده‌داری توسط یک سیاه‌پوست به راه افتاد که رهبر این گروه پس از مدتی ترور شد و این مساله تاکنون ادامه دارد.

اگر مشاهده می‌شود که در آمریکا به ویژه ایالت نیویورک و حتی فرگوسن، گاهی اوقات انتقام‌جویی‌هایی توسط سیاه‌پوستان رخ می‌دهد و دست به خشونت‌هایی می‌زنند، باید به ریشه آنها که تبعیض نژادی است نگاهی انداخت به طوری که مساله اصلی همین موضوع است و باید گفت که برده‌داری و نژاد پرستی و تفکر ضد سیاه در روح و جان جامعه آمریکا به عنوان کشوری که خود را مهد دموکراسی می‌داند، نهادینه شده و ریشه دوانده است. به طوری که چندی قبل شاهد بودیم که پسر بچه ۱۲ ساله‌ سیاه‌پوستی توسط یک مامور پلیس در شهر کلیولند آمریکا به دلیل بازی با اسلحه اسباب بازی خود به قتل رسید و این ناشی از وجود یک تشنج فکری و عقیده‌ای است که علیه سیاهپوستان در بین لایه‌های مختلف آمریکا، خصوصاً نیروهای امنیتی و پلیس این کشور خلق شده است که در سال ۲۰۱۵ و حتی پس از آغاز سال ۲۰۱۶ شاهد به قتل رسیدن بی‌دلیل سیاهپوستان و در ادامه تیراندازی‌های مکرر در ایالات‌های مختلف بودیم.

در قانون اساسی ایالات متحده آمریکا‏ از این کشور به عنوان نخستین جمهوری دموکراتیک جهان نام برده شده است و به نوعی خود را سردمدار دموکراسی در دنیا می‌دانند و به طورکلی بر این باورند که مثلاَ اگر در یک نقطه واقع در آفریقا دو نفر با یکدیگر درگیر می‌شوند، نفر سوم برای بازخواست آنها و جویا شدن موضوع، کشور آمریکا است که البته نباید از فعالیت رسانه‌های ایالات متحده در تطهیر چهره ضد دموکراسی در کف خیابان‌های آمریکا چشم‌پوشی کرد.

  به هر جهت باید قبول کرد که فرهنگ آمریکایی بر قدرت حاصل از اقتصاد و قدرت تکنولوژیک استوار شده و از آن نشات می‌گیرد و باعث شده که دولتمردان این کشور در هر مقطعی دخالت‌های خود در موضوع‌های مختلف جهان را گسترش دهند که همین امر موجب شده یک تنفر جهانی در اذهان عمومی علیه آمریکا به وجود آید و هر روز شاهد افزایش بیزاری عمومی در آمریکا هستیم که اوباما و دولتمردان قبل از وی هنوز هم نتوانسته‌ این معضل را کنترل کند.

 

خیزش آرام دموکرات‌ها، منحنی نامنظم جمهوری‌خواهان  

فریدون مجلسی ( دیپلمات اسبق – تحلیلگر مسائل آمریکا)

فریدون+مجلسی

انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ ایالات متحده با تمام فراز و فرودهایی که از زمان مناظره‌ها تاکنون به خود دیده است در مرحله سرنوشت ساز انتخابات درون حزبی به سر می‌‌برد که به نوعی حیثیت سیاسی هر کدام از کاندیداها در گرو آن است. در ظاهر این‌گونه تلقی می‌شود که مردم آمریکا مجبورند که از بین دو نفر یکی را انتخاب کنند. اما در عمل دموکراسی آمریکا که به طور قطع نمی‌توانیم بگوییم بهترین دموکراسی جهان امروز است، باعث شده تا دو طرز تفکر در مقابل یکدیگر قرار گیرند بدون این‌که به طرز تفکرهای دیگر توجه کنند و عملاً شما می‌بینید که به غیر از دو طرز تفکر لیبرال (دموکرات‌ها) و محافظه‌کار (جمهوری‌خواهان)، تفکر دیگری در فضا و ساختار سیاسی ایالات متحده وجود ندارد.

دموکراسی آنها با توجه به نقصی که پیش‌تر به آن اشاره شد به صورت «معکوس» عمل می‌کند. یعنی این دو طرز تفکر سعی می‌کنند که حداقل در درون حزب به صورت دموکراتیک عمل کنند و اعضای حزب هستند که گزینش‌ها را صورت می‌دهند و این روند تا سطح رهبری حزب پیش می‌رود. در روزهای اولیه استقلال آمریکا، انتخابات دو مرحله‌ای بود و روند آن به صورتی بود که نمایندگان ایالت‌های آمریکا در یک مکان مشخص جمع می‌شدند و رئیس‌جمهوری آمریکا را انتخاب می‌کردند و در حالت کنونی هم ظاهر این موضوع حفظ شده اما در عمل مردم هستند که به طور تقریباً مستقیم رئیس جمهوری را انتخاب می‌کنند.

هر ایالتی در آمریکا برای گزینش رئیس‌جمهوری تعدادی رای در اختیار دارد و زمانی که آن تعداد را بین دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات تقسیم کنند، مجموع آرای اکثریت و اقلیت یک نفر را در انتها حائز کسب آرا می‌کند. باید گفت که این موضوع چیزی شبیه به مبارزه دو حزب با یکدیگر است که در درون حزب هم میان نامزدها اتفاق خواهد افتاد. به صورتی که در تمامی ایالت‌ها باید این رای‌گیری صورت گیرد و تقریباً با همان وزن انتخاب ریاست‌جمهوری «نتیجه رای‌‌گیری‌های ایالتی» آنها به تایید «کاندیداهای دو حزب» منجر می‌شود. نکته‌ای که در گزینش‌ها و رای‌دهی در ایالت‌ها وجود دارد، این است که میزان و خروجی رای‌دهی هیچ‌کدام از ایالتها با ایالت دیگر یکی نیست. به گونه‌ای که کاندیدای هر کدام از احزاب یک مدل آزادی عمل در ایالت‌ها دارند و این به مانند یک دستور از پیش تعیین شده نیست ولی با این حال اختلاف‌هایی وجود دارد.

در این دوره از انتخابات، وجود اشخاصی مانند ترامپ در اردوگاه جمهوری‌خواهان، شانس بزرگی برای دموکرات‌ها است. چراکه اگر انسان بی‌پروایی مانند ترامپ رقیب باشد، شانس بسیار زیادی برای کلینتون که به طور نسبی سابقه بهتر و درخشان‌تری از ترامپ دارد، به وجود می‌آورد. آخرین گزارش‌هایی که در هفته‌های اخیر توسط مطبوعات و رسانه‌های آمریکا منتشر شده بود، حاکی از این بود که کلینتون در جایگاه بهتری قرار دارد. در مجموع در فضای داخلی ایالات متحده یک موفقیت مطلق در درون حزب دموکرات برای کلینتون پیش‌بینی می‌کنند.

این‌که در افکار عمومی چنین استنباط می‌شود که هر نامزد در ایالت مختص به خود آرای بالاتری را می‌آورد تا جایی درست است اما اصل قضیه این است که در آمریکا ۵۰ ایالت وجود دارد و به فرض این‌که یکی از نامزدها در ایالت و خاستگاه خود رای بیاورد، در ۴۹ ایالت باقی مانده قطعاً روال به این صورت طی نخواهد شد. لذا سناتورها معمولاً حزب خود را فدای یک ایالت نمی‌کنند و تا جایی پیش می‌روند و پس از آن به نفع شخصی که احتمال پیروزی آن بیشتر است، عقب می‌کشند. در نهایت شخصی که در مجموع ایالات رای بیشتری بیاورد، به عنوان نامزد حزب مذکور انتخاب می‌شود.

در نمایی روشن تر می‌توانیم آمریکا را به مانند یک پرانتز مجسم کنیم که دو سمت آن را دو هلال فرا گرفته است که این دو هلال سواحل آمریکا هستند و جامعه شهری، مدنی، قشر نسبتاً جهانی شده و روشنفکر آمریکا را تشکیل می‌دهند و در بین این دو هلال جامعه روستایی آمریکا را شکل می‌دهد که از مهاجران کشورهایی مانند ایرلند، لهستان و جنوب ایتالیا که به علت فقر به این منطقه مهاجرت کردند و مشغول کشاورزی در آنجا شدند تشکیل شده است که همین میزان قشر محافظه‌کار را تشکیل داده‌اند که البته باید اتکای آنها به کلیسا و اعتقادات نژادپرستانه و ناسیونالیستی افراطی آنها را مد نظر گرفت. در عوض ساکنان این دو ساحل فرهنگ و هویت خود را از کلیسای کاتولیک یا پروتستان اخذ نمی‌کنند و آگاهانه‌تر قضاوت می‌کنند. از همین رو با توجه به این‌که تعداد ایالت‌ها در این دو حاشیه کمتر است اما از تراکم جمعیت بیشتری برخوردار هستند که می‌توان به واشنگتن، بالتیمور، نیوانگلند و نیویورک در ساحل شرقی و سانفرانسیسکو، سیاتل و لس آنجلس در ساحل غربی اشاره کرد.

با وجود این‌که جمهوری‌خواهان در لایه‌های سنا و مجلس نمایندگان کنونی رسوخ کرده‌اند و اکثریت را در دست دارند، تصور نمی‌شود که انتخابات ریاست‌جمهوری با کاندیداهای فعلی جمهوری‌خواهان به نقطه طلایی برسد. بنابراین باید گفت در انتخاباتی که تعیین کننده نامزد نهایی از هر دو حزب است، روند اجرا و مدل رای‌گیری در ایالات تفاوتی با یکدیگر ندارند و می‌توان گفت به صورت یکپارچه برگزار می‌شود که البته سخنان و موضع‌گیری‌های هر نامزد می‌تواند وی را از صفر به ۱۰۰ برساند و حتی حالت معکوس آن صورت بپذیرد.

 

باراک و کشمکش با محافظه‌کاران  

امیرعلی ابوالفتح (کارشناس مسائل آمریکا)

امیرعلی+ابوالفتح

خروج از بحران اقتصادی که اوباما در سال ۲۰۰۸ وعده داده بود و همچنین کاهش بیکاری و ایجاد فرصت‌های شغلی از مباحثی بوده که از ابتدا تاکنون توسط وی پیگیری شده است و رئیس‌جمهوری آمریکا تا حدودی توانست این موضوع را مدیریت کند، اما میزان بیکاری با آمارهایی که داده شد و اوباما قرار بوده سال ۲۰۰۸ آن را بهبود ببخشد، فاصله زیادی دارد.

عملکرد دولت دموکرات باراک اوباما در حل بحران اقتصادی تا حدودی قابل قبول بود و ایالات متحده تا حدودی از رکود خارج شد و اصلاحاتی در عرصه اقتصادی توسط اوباما صورت گرفت که عمده‌ترین آن مربوط به قوانین وال‌استریت بود که نظارت دقیق‌تری بر فعالیت اقتصادی شرکت‌ها انجام گرفت؛ به‌گونه‌ای که امکان تبانی و حساب‌سازی‌ نداشته باشند که این موارد از جمله عوامل بروز بحران در اقتصاد ایالات متحده آمریکا به شمار می‌رفت. در عرصه اجتماعی چندین وعده از سمت اوباما داده شد که می‌توان به اجرای بیمه‌های ارزان قیمت (Obama Care) اشاره کرد که یکی از مباحث بحث برانگیز میان نمایندگان  و کاخ سفید را رقم زد.

در عرصه قانون‌گذاری، اوباما با کمک همفکران خود در کنگره آمریکا در حد فاصل سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ که دموکرات‌ها هم کاخ سفید را در اختیار داشتند و هم اکثریت دو مجلس نمایندگان و سنا را، توانست قانون بیمه‌های ارزان ‌قیمت را به لحاظ قانون‌گذاری تصویب کند اما در نحوه اجرا به مشکلات عدیده‌ای برخورد کردند به طوری که پس از آن‌که جمهوری‌خواهان اکثریت مجلس نمایندگان را در دست گرفتند، مخالفت‌هایی با اجرای آن صورت گرفت و اجازه ندادند قانونی که تصویب شده بود، به مرحله اجرا گذاشته شود.

بحث کنترل‌ سلاح‌های گرم یکی از موضوع‌هایی بود که در سال ۹۴ (۲۰۱۶-۲۰۱۵) رئیس‌جمهوری آمریکا بر حل و فصل آن پافشاری کرد. به خصوص حادثه‌ای که در شهر نیوهمپتون آمریکا در مدرسه‌ای رخ داد و باعث شد که قوانین کنترل سلاح را تشدید کند که تا حدودی در این امر ناکام ماند و یکی از دلایل اصلی آن مخالفت شدید جمهوری‌خواهان بود.

مسئله تعطیلی زندان گوانتانامو هم به یک پرونده بسیار مهم و حیثیتی برای ایالات متحده آمریکا و همینطور دولت اوباما تبدیل شد که در سال اخیر چند بار به آن اشاره شد. به طوری که اوباما در اوایل ورودش به کاخ سفید فرمانی را مبنی بر تعطیلی این زندان صادر کرد و گفته بود که در عرض یک‌ سال این زندان را تعطیل خواهد کرد، اما از آن تاریخ تاکنون چیزی حدود هفت سال گذشته است و این زندان همچنان به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهد. اگر چه باید بگوییم تعداد زندانیان حاضر در آنجا کم شده است اما جمهوری‌خواهان به هر طریقی سعی کردند مانع تعطیلی زندان گوانتانامو شوند و به طور کلی می‌توانیم بگوییم یکی از مشکلات اساسی دولت اوباما درعرصه سیاست داخلی بحث فعالیت زندان گوانتانامو بود که باعث اصطکاک میان قوه مجریه و مقننه آمریکا شده است. چرا که اوباما با استراتژی همکاری‌های بین‌المللی فعالیت خودش را شروع کرد و درصدد بود تا از یکجانبه گرایی‌های دوران جورج بوش دوری کند و سعی داشت تا همکاری‌های بین‌المللی را برای حل‌و‌فصل پرونده‌های پیش روی خود بهره ببرد.

در مجموع می‌توان گفت در سالی که گذشت برخی از وعده‌ها و شعارهای اوباما محقق شد اما قسمت دیگری از آنها مغفول ماند و دلیل اصلی آن این است که جمهوری‌خواهان یکی از دو رکن کنگره و مجلس نمایندگان را در دست گرفتند و در سال گذشته هم حضور خود در سنا را پر رنگ کردند که به دلیل اختلاف‌های کاخ سفید و کنگره فرصت احقاق یک سری از شعارهای دولت از وی گرفته شد.

گزارش و گفت‌وگو: فرشاد گلزاری

کد خبر : ۳۵۷۲۷۷