خبرگزاری کار ایران

«سیاووشان» نقد و بررسی شد

کد خبر : ۱۸۲۳۱۶

این فیلم را با محدودیت‌هایی مثل دوربین قرضی، در دفتر خودم و بدون پول ساختم. مثل دورانی که فیلم هشت میلیمتری می‌ساختم. این فیلم برداشت امروزین من از اسطوره است. یکی از نقیصه‌های ما در صد سال سینمای ایران، یکی فیلم در مورد شاهنامه وجود ندارد.

فیلم «سیاووشان» به نویسندگی و کارگردانی «محمدعلی سجادی» دوشنبه نهم تیرماه با حضور کارگردان فیلم، جواد طوسی(منتقد فیلم)، کاووس بالازاده(اسطوره‌شناس) و سودابه فضائلی(نویسنده و پژوهشگر شاهنامه) در تالار استاد ناصری خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

به گزارش ایلنا؛ فضائلی در ابتدای این نشست گفت: در این فیلم، کارگردان اسطوره و تاریخ را با هم درمی‌آمیزد و اتفاقاً امروزه این درهم‌آمیختگی در فیلم‌ها و داستان‌ها بیشتر شده است. حتی تصاویر پراکنده شدن رنگ‌ها در آب را در فیلم‌های دیگر هم دیده‌ام، ولی اینجا خیلی جا افتاده و خوب بود. مخاطب می‌تواند آن را قبول کند. آنچه را که در این فیلم کمتر از سایر عناصر دوست داشتم، بازی بازیگران بود. به نظرم بازی‌ها درنیامده بود.

وی خطاب به سجادی ادامه داد: شما راجع به حماسه و تراژدی فیلم می‌سازید و به خیلی مکان ها هم سر می‌زنید. از شهر پاریس بگیر تا لوور و غیره. تماشاگر باید تراژدی را از این جوان قبول کند اما در رفتار او یک لمپنیزم هست که نمی‌توانیم بپذیریم. به ادبیات گفتاری او دقت کنید. در مورد تراژدی باید حرمت به کار برده بشود.

همچنین جواد طوسی در ادامه این جلسه درباره اشاره فضائلی به واژه لمپنیزم گفت: این تعمد کامل فیلمساز است. یک ارجاع از گفته دوست این پسر یعنی مونس می‌گیرم، که می‌گوید: «هِی از دونستن فرار کن»! یعنی ما ابتدای امر یک آدمی را می‌بینیم که خلع سلاح شده و وارد حوزه استحفاظی مورد نظر فیلمساز می‌شود و در نهایت با هویت‌مندی از این مسیر خارج می‌شود. این مسیر کاملاً عمدی است. بنابراین دایره واژگان از لمپنیزمی که خانم فضائلی به درستی اشاره کردند، به یک بار کلامی می‌رسد و سلاح از چاقو به بار کلامی تبدیل می‌شود. در موقعیت محدودی که فیلمساز دارد، او سعی می‌کند هم نگاه مدرن داشته باشد و هم به‌روز. این نگاه منصفانه یک فیلمساز میانسال است که از نسل خودش فاصله می‌گیرد و نگاه خوش‌بینانه خودش را متوجه نسلی می‌کند که متاسفانه در اطراف ما هم کم نیستند. او به این نسل پیشنهاد می‌کند که می‌توانید از گذشته خودتان به درستی وام بگیرید و یک نگاه معاصر و امروزی داشته باشید برای مواجهه با افراسیاب‌های زمان‌تان.

در بخش دیگری از جلسه نقد و بررسی کاووس بالازاده گفت: پیش از هر توضیحی لازم است چند کتاب درباره سیاوش و شاهنامه معرفی کنم. گرچه در همین فیلم هم کارگردان کتاب هایی را مورد نظر داشته. یکی از نوستالژی‌های فیلم، کتاب‌های دکتر بهار بود درباره اساطیر ایران به نام «از اسطوره تا تاریخ». در مورد سیاوش اگر کسی بخواهد اطلاعاتی پیدا کند، بد نیست به این کتاب‌ها رجوع کند. کتاب «تاریخ بخارا»، «شاخه زرین» نوشته فریزر. کتاب «سیاووشان» نوشته دکتر علی حصوری. اولین کتابی که در این باره نوشته شد، کتاب «سوگ سیاوش، در مرگ و در رستاخیز» است به قلم شاهرخ مسکوب که در فیلم هم کتاب های ایشان را می‌بینیم. از جمله «ارمغان نور». آخرین کتاب هم کتاب خانم «خجسته کیا» است به نام «آفرین سیاوش» و همین‌طور کتاب خانم فضائلی با نام «شبرنگ بهزاد» که در مورد نمادهای اسب صحبت کردند. بهرام بیضایی هم نمایشنامه‌ای به نام «سیاوش‌خوانی» دارد.

وی افزود: این فیلم خیلی شاعرانه و زیبا و دلنشین است. منکر شاعرانگی فیلم نیستم اما این فیلم ربطی به اساطیر ندارد. این یک نگاه جدید است. البته در لایه‌های فیلم اشاراتی به این موضوع شده است. کمی هم به سیاست اشاره شده، از جمله استبداد دیرپای ایرانی یا اشاره ای که به حکومت سرهنگ‌های یونان کردند، زمانی که در موزه لوور می‌گشتند. کمابیش می‌توان رگه هایی از این استبداد را در فیلم دید. اینجا ما سیاوش را ندیدیم. آنطور که باید با او و حتی با شخصیت «فرود» آشنا نشدیم. آیا واقعاً می‌توان گفت، فرود ایرانی است؟ اگر به تعبیری بپذیریم خسرو ایرانی است، به هر حال می‌دانیم که مادر او تورانی است و مادر فرود هم تورانی است. شعرخوانی‌های در فیلم چندان جالب نیست. اگر وزن و قافیه شعرهای شاهنامه به هم بخورد آن صلابت خود را از دست می‌دهد. فیلمساز قصد نداشته حتماً آنچه را در شاهنامه آمده نشان بدهد. او می‌خواسته هرچه را در ذهنش هست نشان بدهد. او می‌خواهد سیاوش و فرود خودش را نشان بدهد.

سپس کیوان کثیریان در اشاره کوتاهی گفت: فیلمساز مدعی این نیست که فیلمش درباره اسطوره است. او یک فیلم ساخته و اتفاقاً سعی کرده به زبان سینما حرف بزند.

در جلسه نقد و بررسی فیلم «سیاووشان»، محمدعلی سجادی نیز چنین گفت: مهم ترین اتفاقی که به دنبال آن بودم، این بود که منتقدان و مخاطبان دور هم جمع شوند و درباره موضوعی که فراموش شده و کسی به آن بها نمی‌دهد، حرف بزنند. به تعمد مسئله ادبیات را در فیلم میکس کرده‌ام. به نظرم نقاشی ها و فیلم ها مخاطبان را برمی‌انگیزد که دوباره به گذشته خود ارجاع کنند. می‌خواستم همین بحثها شکل بگیرد.

او در رابطه با چگونگی تولید فیلمش و مضمون آن توضیح داد: من برای ساخت این فیلم هیچ امکانی نداشتم. این فیلم را با محدودیت‌هایی مثل دوربین قرضی، در دفتر خودم و بدون پول ساختم. مثل دورانی که فیلم هشت میلیمتری می‌ساختم. برایم جالب است که برخی از دوستان می‌گویند «ما فیلم را نفهمیدیم اما فیلم ما را نگه داشت»! فیلم اسطوره‌ای نیست، فیلم درباره اسطوره است و برداشت امروزی از آن است. حتی بسیاری از ارجاعات کلاسیک را بازسازی می‌کند و نمی‌کند. این تاویل وجود دارد که بتوانیم از اسطوره در شعر و خیلی از هنرهای دیگر استفاده کنیم که من هم این کار را کردم. این فیلم برداشت امروزین من از اسطوره است. یکی از نقیصه‌های ما در صد سال سینمای ایران، یکی فیلم در مورد شاهنامه وجود ندارد. ما باید آثاری با آن متن های اصلی شاهنامه داشته باشیم و بعد این تجربه ها طبیعی است که بهتر جواب می‌دهد. خیلی‌ها می‌گویند ما سیاوش و فرود را نمی‌شناسیم. اصلاً شاهنامه به درست یا غلط خوانده نمی‌شود. اصلاً منبع و ماخذ حرکت من برای ساخت این فیلم نقاشی‌ها بودند. من سعی می‌کنم گمانه فرود را از آنچه خوانده جمع‌بندی کنم. در مورد مسئله موزه لوور یا مواردی از این قبیل، اگر به ساختمان فیلم توجه کنیم، ساختمان آن خیلی خودجوش شکل گرفت. یعنی من با روندی که فیلمبرداری می‌کردم پیش می‌رفتم. این پیشنهاد من است، من معتقدم یک بحثی در رئالیسم هست. ما می‌گوییم رئالیسم و بعد خیلی از اتفاقات را حذف می‌کنیم. همانطور که در پیشینه فیلم های مشخص است، من می‌توانستم یک روایت خطی را در نظر بگیرم و اسطوره را پیگیری کنم و جلو بیایم. در حقیقت اینجا تکه پاره هایی از اتفاقات کنار هم جمع می‌شوند. مثل دیدن تابلوها و قصه گوش‌کردن و مکالماتی که می‌توانست در روایت خطی حذف بشود. جایی که به موزه لوور می‌رود، کتاب «چقدر مانده به رسیدن؟» که مجمعه شعری است و خوانده می‌شود، یکی از انگیزه های مهم من در این فیلم بود. ما از طریق شرق شناسان خودمان را شناختیم. چند سال است که زنده‌یاد بهار در این زمینه کار می‌کند یا دوستان دیگر؟ آنچه در این فیلم می‌بینیم، خیلی طبیعی است. شما سفر می‌کنید. بعد می‌روید داخل موزه لوور و می‌بینید چه جالب! تمام فرهنگ ها وجود دارند و آثاری که مربوط به ماست، اینجا غارت می‌شود، آنجا محفوظ می‌شود. از این طریق است که فرود جذب می‌شود تا به خودش برگردد. یعنی به لحاظ روایتی درست است.

پس از نقد و بررسی فیلم «سیاووشان»، به پرسش‌های حاضرین در سالن پاسخ داده شد.

نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز