چیستا یثربی از حضور در جشنواره تئاتر فجر انصراف داد
یثربی: هیاهوی این دنیا و جشنوارهشان مثل کفی است روی آب که در قرآن مجید سوره «رعد» به آن اشاره شده است. خوشحال هستم که داوران من را آنقدر نا امید نکردند که تئاتر را کنار بگذارم، چون من از جشنواره انصراف دادم، آنها من را رد نکردند.
ایلنا: چیستا یثربی(کارگردان نمایش «پشت سایههای کاج») ضمن اعتراض به شیوه برخورد دست اندركاران سی و یکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر از شرکت در این رویداد انصراف داد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، این هنرمند با بیان اینکه از کلیه داورانی که موجب اعلام انصراف من از جشنواره شدند؛ تشکر میکنم؛ در رابطه با محتوای اثری که امکان اجرا در جشنواره را پیدا نکرد، گفت: نمایش پشت سایههای کاج، یک رستم و سهراب امروزی است. دوسال قبل چاپ و موفق به دریافت جایزه بهترین کتاب ادبیات نمایشی سال از نظر منتقدان کشور شد، تا اینکه امسال جرات کردم آن را اجرا کنم.
او ادامه داد: یک جمعه پاییزی 7مهر ساعت11 شب؛ شیدا مادر چهل ساله سهراب، نویسنده است. قرص خوابآور خورده، ناگهان از خواب میپرد و میبیند که پسرش به خانه نیامده و هرگز به خانه نخواهد آمد. من میدانم، تهمینه میداند و شیدا، که همیشه رستمهایی در جامعه هستند که پسرشان را نمیشناسند و ناخواسته موجب مرگ آنها میشوند.
این نویسنده ضمن بیان اینکه سوژه نمایش بسیار امروزی و درباره یک ان.جی.او بود، اظهار کرد: ان.جی.او که بچههای پاک، ساده و مخلص در آن کار میکردند، تا جامعه را با نفسهای تمیزشان پاک کنند. این گروه برای اعدامیهای بالای 18سال دیه فراهم و از خانوادههای بیسرپرست نگهداری میکردند و مهمتر از همه اینکه با مواد مخدر و قرصهای روانگردان میجنگیدند و میخواستند پارک مقابل خانهشان سالم و محلی برای رشد جوانان باشد. غافل از اینکه رئیس این ان.جی.او سهراب راویان، بدون اینکه بداند پدرش کیست بر اثر یک درگیری خیابانی برای کشیدن نقاشی ظهر عاشورا بر دیوار کثیف، خونی و چرکآلود پارک دچار مرگ مغزی میشود.
کارگردان نمایش پشت سایههای کاج، افزود: پس از این اتفاق تلاش دوستان سهراب برای یافتن پدر او آغاز میشود تا اعضای بدنش را ببخشد. مادرش شیدا از همه جا بیخبر است و اگر هم خبر داشته باشد حضانت سهراب با وی نیست که اجازه اهدای عضو را داشته باشد. در نهایت این جستجو به سرانجام تلخی میرسد، (رئیس) یا همان مهندس راویان که با نام جعلی مهندس کاشف به ایران آمده همان پدر سهراب است که یکی از واردکنندگان اصلی روانگردان و مواد مخدر در ایران است و یکی از بزرگترین شرکتهای تولید کننده مواد مخدر فرانسه را در دست دارد. او ناخواسته پسرش را میکشد، بیآنکه هرگز بفهمد نسل سهراب ادامه پیدا میکند و تهمینههای زیادی چون شیدا باید فدا شوند و در خانه بمانند و با قرص آرام بخش زندگی کنند تا روزی فرزندشان از در باز آید.
نویسنده نمایشنامه زنی که تابستان گذشته رسید، با بیان اینکه این داستان زندگی خود من بود، تصریح کرد: چون دخترم دیگر به شانزده سالگی رسیده، باید تنها به پارک و خیابان برود و من هربار باید نگران از این باشم که در این شکلاتها و آدامسها که در پارک به او میفروشند چه دارویی میتواند باشد.
این هنرمند ضمن تاکید براینکه این نمایشی محصول حضور نسل چهارمیها بود، اظهار داشت: نقال رستم و سهراب من جایزه بهترین صدا را از رادیو دریافت کرد. باقی بازیگران نیز از سرهنگ مقدم (علیرضا مهران) تا شیدا (سعیده خوشنژاد)، مینا سرابی، نامزد سهراب با بازی (الهه شه پرست) و مسئول سردخانه با بازی به یادماندنی مهدی رحیمی و... برای همیشه در ذهن من ماندگار شدند. همچنین طنین فراموش نشدنی ویلنسل مریم نظری در صحنهای که مادر برای شناسایی جنازه فرزندش به سردخانه میرود هرگز از یادم نخواهد رفت.
یثربی با اشاره به اینکه برای اولین بار بود میدیدم گروهی منسجم، یک اسطوره قدیمی را به داستانی امروزی بدل میکنند، بیان کرد: بچهها عاشق بودند و من عاشقتر، گویی که فرزندم بودند و حالا من شیدا هستم، فرزندانم مرگ مغزی نشدهاند، نمایشم فعلا در کما به سر میبرد. اما شاید این کما به سودش باشد، در جشنوارهای که پاسخ یک سوال ساده را نمیدهد. (آقا دلیل رد شدن نمایش من چه بوده است؟)
این مدرس دانشگاه با بیان این مطلب که من بارها بازبین، بازخوان و داور جشنواره بودهام، گفت: میدانم که باید پاسخ داد و پاسخ را شنید. باید قانع کرد، نباید گریخت. اما دست اندرکاران محترم این جشنواره درس خوبی به من آموختند؛ هیاهوی این دنیا و جشنوارهشان مثل کفی است روی آب که در قرآن مجید سوره «رعد» به آن اشاره شده است. (به دعوت آنها پاسخ نمیگویند، آنها همچون کسی هستند که کف دستهای خود را به سوی آب میگشاید تا آب به دهانش برسد و هرگز نخواهد رسید) و به قول آیتالله مکارم شیرازی مفسر قرآن، (کفهای باطل زود میآید و زود میرود اما کلمه حقیقی به صفا و پاکی خود در زمین باقی میماند و یک روز به اذن خداوند درخت میشود و میوه میدهد).
نویسنده نمایشنامه یلدا با تاكید بر این نکته که خوشحال هستم امسال در این جشنواره کف دریا نیستم، بیان کرد: خوشحال هستم که داوران من را آنقدر نا امید نکردند که تئاتر را کنار بگذارم، چون من از جشنواره انصراف دادم، آنها من را رد نکردند. پیشتر به آقای رمضانیان گفته بودم متن من با این ترکیب قطعا مردود اعلام میشود.
وی تصریح کرد: حالا هم اصلا مهم نیست، من این نمایش را در زمان و جایی دیگر اجرا خواهم کرد، این اثر هنوز به اجرای عموم در نیامده کشورهای قرقیزستان و تاجیکستان برای دعوت از آن اعلام آمادگی کردهاند، چون عاشق اسطوره رستم و سهراب هستند. ولی من میگویم تهمینه جان فعلا در خانه بمان، دخترت نیایش، بخاطر ساعتهای طولانی تمرین این نمایش چهارماه است مادرش را ندیده و بیماری معده گرفته است، اما به مردم چه؟ به داوران محترم چه ارتباطی دارد؟ من باید کار خوب نشان میدادم که دادم، فیلم آن موجود است و خداوند احکم الحاکمین.