اعلمی فریمان در گفتوگو با ایلنا تشریح کرد:
پیامدهای محاصره نفتی ونزوئلا به دستور ترامپ/ماهیت هشدارهای واشنگتن به کوبا و کلمبیا
کارشناس مسائل آمریکای لاتین گفت: در ونزوئلا این احتمال وجود دارد که فشار اقتصادی به نارضایتیهای اجتماعی و حتی اعتراضات گسترده منجر شود و مردم به خیابانها بیایند و تلاشهایی برای سرنگونی دولت شکل بگیرد.
هادی اعلمی فریمان، کارشناس مسائل آمریکای لاتین با اشاره به تروریستی خواندن ونزوئلا توسط ترامپ و محاصره نفتی این کشور در گفتوگو با ایلنا عنوان کرد: دادههای موجود در پرونده ونزوئلا نشان میدهد که سناریوی مورد نظر ایالات متحده «براندازی بدون شلیک گلوله» در این کشور است و دستکم تا زمانی که امکان پرهیز از مداخله مستقیم نظامی وجود داشته باشد، این سناریو پابرجاست. در این چارچوب، گامهای اولیه توسط طرف مقابل برداشته شده است؛ گامهایی که در ابتدا ماهیتی اطلاعاتی و امنیتی داشت و در قالب سناریوی جنگ روانی دنبال میشد. اکنون اما بهنظر میرسد وارد فاز بعدی یعنی فاز اقتصادی شدهاند. به بیان دقیقتر، جنگ اقتصادی تمامعیار آغاز شده است و این گام میتواند به نتیجه برسد. دلیل این ارزیابی آن است که واکنشهای اولیه دولتها در چنین شرایطی بسیار تعیینکننده است. معمولاً زمانی که کشوری اقدامی علیه کشور هدف انجام میدهد، نحوه واکنشها نشان میدهد آن کشور تا چه حد درگیر مسئله شده است. در مراحل اولیه، که موضوع بیشتر امنیتی و اطلاعاتی بود، دولت ونزوئلا حساسیت زیادی از خود نشان داد و این اقدامات را در قالب «ارعاب» و فشار روانی تفسیر کرد؛ فشاری که هدف آن، تحتفشار قرار دادن مادورو بود. اما اکنون واکنشها بسیار سنگین، شتابزده و عصبی شده است. دولت مادورو بهشدت نگران است، چراکه تنها شریان اقتصادی کشور، یعنی صادرات نفت، در حدود ۹۵ درصد وابسته به این منبع است.
وی ادامه داد: این عصبانیت کاملاً قابل درک است و بهنظر، این سناریو میتواند تأثیر قابل توجهی بر وضعیت اقتصادی دولت مادورو بگذارد. وقتی محاصره کامل اقتصادی اعمال میشود و همزمان دولت بهعنوان «دولت تروریستی» معرفی میشود، با یک وضعیت بسیار شدید و بیسابقه روبهرو هستیم. این مسئله، بهویژه از منظر اقتصادی، پیامدهای سنگینی بهدنبال دارد. در حوزه اقتصادی، چند عامل مهم در حال حاضر تأثیرگذار بوده است. از یک سو، بازیگران فعال در تجارت بینالمللی که پیشتر تمایل به دریافت محمولههای نفتی ونزوئلا داشتند، اکنون درخواست تخفیفهای گسترده مطرح میکنند و شروط جدیدی را روی میز میگذارند. حتی بحثهایی مانند «ریسک حقوقی» و هزینههای جانبی نیز مطرح شده است. همه این موارد بهطور مستقیم به بازار نفت بازمیگردد و نشان میدهد بازار نفت با نوعی اختلال و مسئله جدید مواجه شده است. مسئله دوم، زنجیره ناوگان موسوم به «ناوگان سایه» است که در درجه نخست چین را تحت تأثیر قرار میدهد، چراکه بین ۸۰ تا ۹۵ درصد این محمولهها به چین مرتبط است. پس از آن، موضوع ارتباط این زنجیره با ایران مطرح میشود. البته بعید میدانم که این تحولات، بازار جهانی نفت را بهطور جدی و گسترده تحت تأثیر قرار دهد، اما مسئله اصلی این است که دولت ونزوئلا بهشدت تحت فشار قرار خواهد گرفت.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: در عرصه ژئوپلیتیکی و امنیتی نیز پرسشهای مهمی مطرح میشود. برخی معتقدند این اقدامات «تیر آخر» است و حتی از احتمال جنگ سخن میگویند. در مقابل، طیف دیگری بر این باورند که اساساً نیازی به اقدام نظامی نیست؛ چراکه با قطع شدن شریانهای اقتصادی، نظام سیاسی خودبهخود دچار فروپاشی میشود. از این منظر، در کوتاهمدت میتوان انتظار داشت که فشارها در سه حوزه امنیت، سیاست و اقتصاد تشدید شود. در داخل ونزوئلا نیز این احتمال وجود دارد که فشار اقتصادی به نارضایتیهای اجتماعی و حتی اعتراضات گسترده منجر شود. با توجه به شرایط معیشتی، این امکان وجود دارد که مردم به خیابانها بیایند و تلاشهایی برای سرنگونی دولت شکل بگیرد. البته درباره شبکههایی که گفته میشود سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، بهویژه سیا، در داخل ونزوئلا دارند، بهنظر احتمال تأثیرگذاری قاطع آنها چندان بالا نیست. نکته مهم دیگر این است که آمریکاییها در بیاعتبارسازی و بیحیثیتکردن رهبران سیاسی، سابقه و مهارت بالایی دارند. از زمانی که برای شناسایی و دستگیری مادورو جایزه ۵۰ میلیون دلاری تعیین شد، عملاً او وارد فاز «بیحیثیتسازی» شد. پس از آن، اتهاماتی مانند ارتباط با مواد مخدر و تروریسم مطرح شد و اکنون دولت ونزوئلا بهعنوان «دولت تروریستی» معرفی میشود. این اقدام، از منظر آمریکاییها، به آنها این مجوز ذهنی را میدهد که هر زمان بخواهند، به هر شکل و در هر نقطهای، علیه هر فرد یا مکانی اقدام کنند.
وی افزود: از دیدگاه حقوق بینالملل، چنین رویکردی امری نادر و فاقد مشروعیت است، اما آمریکاییها با تکیه بر ادراک و روایت خود، این تصویر را القا میکنند. در کنار این موضوع، فشارهای داخلی نیز تشدید خواهد شد. بسیاری از برنامههای داخلی، از تجارت و ارز گرفته تا تأمین دارو، کالا و خدمات، به درآمدهای نفتی وابسته است. وقتی کشوری در محاصره کامل قرار میگیرد و این منابع مختل میشود، بهطور طبیعی با چالشهای جدی داخلی مواجه خواهد شد. در چنین شرایطی، نارضایتیهای مردمی (که معمولاً ریشه اقتصادی دارند) افزایش مییابد و مقاومتها علیه مادورو بیشتر میشود. بهویژه آنکه فشار روانی ناشی از معرفی رئیسجمهور بهعنوان «رئیس کارتل» یا معرفی دولت بهعنوان «دولت تروریستی»، فضای داخلی را ملتهبتر میکند. در مجموع، این وضعیت میتواند شرایطی بسیار شکننده در داخل ونزوئلا ایجاد کند و این تصور را تقویت کند که گام اقتصادی، حتی بدون ورود به فاز نظامی، توانایی بالایی برای تسریع فروپاشی داخلی دارد.
اعلمی فریمان در پایان خاطرنشان کرد: درباره هشدارهایی که ترامپ حتی به کشورهایی مانند کلمبیا و کوبا میدهد، میتوان دو لایه تحلیلی را در نظر گرفت. لایه نخست، پیام هشدارآمیز به این کشورهاست تا از حمایت از ونزوئلا یا همراهی با این معادله پرهیز کنند. لایه دوم اما اهمیت ژئوپلیتیکی کلمبیا است. کلمبیا از منظر آمریکاییها یک دارایی استراتژیک محسوب میشود؛ کشوری که ایالات متحده سالها در آن پایگاههای نظامی داشته است. هرچند با روی کار آمدن دولت چپگرا، این موقعیت تا حدی تضعیف شده، اما از نگاه واشنگتن، ماهیت دولت کنونی کلمبیا تفاوت بنیادینی با دولت مادورو ندارد. با وجود آنکه انتقال قدرت در کلمبیا از مسیر انتخابات و نسبتاً کمهزینهتر انجام شده، اما از منظر ترامپ ظاهراً تفاوت چندانی میان این دولتها وجود ندارد. آمریکا همچنان کلمبیا را پایگاه سنتی و استراتژیک خود میداند و در چارچوب راهبرد دسترسی به نقاط کلیدی، توجه ویژهای به این کشور دارد. رابطه دیرینه و استراتژیک واشنگتن و بوگوتا، که در سالهای اخیر و با روی کار آمدن دولت چپگرا دچار خدشه شده، عاملی است که باعث میشود آمریکاییها علاقهمند باشند کلمبیا دوباره به اردوگاه سنتی آنها بازگردد.