ترور شهید الطبطبائی و ابعاد پنهان آن؛ بررسی نقش آمریکا و استراتژی تلآویو برای تحریک حزبالله
ترور فرمانده برجسته نظامی حزبالله توسط اسرائیل بار دیگر توجهها را به نقش آمریکا و استراتژی تلآویو برای تحریک مقاومت لبنان جلب کرده است. تحلیلگران معتقدند این اقدام بخشی از برنامهای هدفمند برای محدود کردن توان نظامی حزبالله است و پرسش اصلی اکنون زمان و نحوه واکنش مقاومت است.
به گزارش ایلنا، عبدالباری عطوان، تحلیلگر برجسته جهان عرب در سرمقاله روزنامه فرامنطقهای رای الیوم نوشت: اقدام اسرائیل در ترور شهید ابو علی الطبطائی، فرمانده برجسته نظامی حزبالله، در قلب ضاحیه جنوبی بیروت، برای ناظران آگاه چندان غافلگیرکننده نبود؛ یک جنایت از پیش طراحیشده که بنا بر اطلاعات موجود، بهطور مستقیم به دستور بنیامین نتانیاهو و فرماندهان ارتش این رژیم و با هماهنگی آشکار دولت آمریکا و شخص دونالد ترامپ صورت گرفت.
این روزها پرسشی در شبکههای اجتماعی تکرار میشود: چرا حزبالله بلافاصله به این تجاوز پاسخ نداد؟
برخی این سؤال را از سر دلسوزی و دغدغه انتقام مطرح میکنند و برخی دیگر با نیت ایجاد تشویش و القای تردید.
اما این پرسش، پیش از آنکه متوجه حزبالله باشد، متوجه مقامات رسمی لبنان است؛ دولت و ارتشی که رئیسجمهور آن اعلام کرده وظیفه دارد از مردم لبنان در برابر تجاوزات رژیم اسرائیل دفاع کند؛ بهویژه پس از حمله اخیر ارتش اسرائیل به یک مرکز خدماتی در روستای بلیده که به شهادت یک کارمند غیرنظامی منجر شد.
تجاوزات مکرر و پرهزینه اسرائیل در آسمان لبنان، که بیش از هفتهزار بار نقض آتشبس را در یک سال رقم زده، نشاندهنده هراس جدی تلآویو از روند بازیابی قدرت نظامی حزبالله و بازآرایی ساختارهای داخلی این جنبش توسط نسل جدید فرماندهان آن است؛ فرماندهانی که بیسروصدا و با برنامهریزی دقیق، توان موشکی و سامانههای تولید تسلیحات را بازسازی و نیروهای رزمی را با الگوهای نوین جنگی در داخل، ایران، کرهشمالی و روسیه آموزش دادهاند.
نتانیاهو میکوشد حزبالله را به واکنشی شتابزده وادار کند تا از آن بهعنوان بهانهای برای آغاز یک جنگ همهجانبه زمینی، هوایی و دریایی علیه لبنان استفاده کند و مقاومت را پیش از تکمیل آمادگیهایش وارد نبردی تحمیلی سازد. با این حال، این تحریکات بینتیجه خواهد ماند، مگر آنکه از نگاه حزبالله زمان پاسخ فرا رسیده و شرایط میدانی به سود مقاومت مهیا شده باشد.
ترور شهید الطبطبائی و تداوم تجاوزهای هوایی اسرائیل، بار دیگر نشان میدهد که مطالبه برخی جریانهای لبنانی برای خلع سلاح مقاومت- که ناشی از فشار مشترک آمریکا و اسرائیل است- هیچ مبنای واقعی ندارد. واقعیت میدانی خلاف ادعای آنان است. اگر حزبالله «تمام شده بود»، آنگونه جوزف عون، که رئیسجمهور لبنان، در دیدار با مقام ایرانی ادعا کرده، چرا رژیم صهیونیستی حجم حملات خود را دو برابر کرده است؟ چگونه میتوان فروپاشی توان نظامی حزبالله را ادعا کرد درحالیکه دشمن، لحظهای از هدف قرار دادن نقاط مرتبط با مقاومت و مسیرهای انتقال تسلیحات دست نمیکشد؟
افزایش حملات اسرائیل خود گواه آن است که تجاوز نظامی گسترده این رژیم علیه لبنان در آبان گذشته ناکام ماند و حزبالله امروز از هر زمان دیگری قدرتمندتر است؛ تسلیحات دقیق و پیشرفته همچنان از مسیرهای زمینی و دریایی در حال ورود است و تلاش برای قطع این خطوط، با شکست پروژه سقوط دولت سوریه نیز ناکام مانده و همین امر سوریه را بهسمت وضعیت یک «دولت فروپاشیده» سوق داده است.
اسرائیل سالهاست که رهبران و فرماندهان برجسته مقاومت را هدف قرار میدهد؛ از شهادت سید حسن نصرالله گرفته تا دهها فرمانده بزرگ و عملیاتهای خونینی چون «الضاحیه» که در آن حدود چهار هزار نفر از نیروهای برجسته مقاومت به شهادت رسیدند یا زخمی شدند. اما هیچیک از این جنایات نتوانست مقاومت را از پا درآورد. پاسخ تاریخی حزبالله در «یکشنبه بزرگ»- که موشکهای مقاومت تا پشت پنجره خانه نتانیاهو رسید و «یگان ۸۲۰۰» در تلآویو را بهطور کامل نابود کرد- اثبات همین واقعیت است.
شهید الطبطبائی نیز آخرین نخواهد بود؛ حزبالله جنبشی است که رهبران از دل آن زاده میشوند و هر شهید، پرچم را به دست فرماندهای تازه میسپارد.
پاسخ مقاومت، قطعی و نزدیک است؛ پاسخی که دردناکتر و تأثیرگذارتر خواهد بود. این حقیقتی است که برخی در داخل اسرائیل و حتی در جهان عرب و اسلام- که متأسفانه بخشی از آن در مسیر عادیسازی با دشمن حرکت میکند- تمایل به شنیدن آن ندارند: تنها نیرویی که تاکنون ارتش اسرائیل را دو بار در لبنان شکست داده و آن را وادار کرده بدون مذاکره و با خفت عقبنشینی کند، حزبالله است. این صحنه، بار سوم نیز تکرار خواهد شد… و آن روز دور نیست.