یادداشتی از فریدون مجلسی:
پیام ترامپ درباره بازگشت آمریکا به «بگرام» چه بود؟

کارشناس مسائل آمریکا نوشت: ممکن است قبل و بعدِ طالبان، وضعیت متفاوت باشد اما نفوذیهایی از سوی ایالات متحده در افغانستان حضور دارند که منافعشان را دنبال میکنند.
فریدون مجلسی، کارشناس مسائل آمریکا طی یادداشتی برای ایلنا به تشریح درونمایه سخنان رئیسجمهوری ایالات متحده برای بازگشت آمریکا به پایگاه بگرام افغانستان پرداخت که به شرح زیر از نظر میگذرد:
اظهارات دونالد ترامپ مبنی بر تلاش واشنگتن برای بازپسگیری پایگاه هوایی بگرام در افغانستان که در کنفرانس خبری با نخستوزیر بریتانیا مطرح شد، اساساً یک موضع مبهم به حساب میآید و تا حدی هم میتوان آن را وقیحانه دانست که البته میتواند پیامی به ایران در شرایط فعلی باشد. این موضع در حالی اتخاذ شده که اخیراً یک پیمان شبهناتویی بین عربستان و پاکستان منعقد شد که اگر به هر یک از این دو کشور تجاوزی رخ دهد، به منزله تجاوز به دیگریست. وقتی پاکستان و عربستان این قرارداد را منعقد میکنند، موضوع این است که اگر عربستان مورد تهدید یا حمله قرار بگیرد، پاکستان دخالت خواهد کرد که این موضوع هم در بطن خود پیامهای مهمی به همراه دارد.
آنچه در این میان و در مورد سخنان ترامپ در مورد بگرام باید مورد توجه قرار بگیرد این است که اساساً در دوره ترامپ توافق میان طالبان و ایالات متحده شکل گرفت و سپس آمریکاییها پس از دو دهه افغانستان را همانند یک بیغوله رها کردند و رفتند. ممکن است قبل و بعدِ طالبان، وضعیت متفاوت باشد اما نفوذیهایی از سوی ایالات متحده در افغانستان حضور دارند که منافعشان را دنبال میکنند؛ کسی مثل زلمی خلیلزاد به اصطلاح مورد اعتماد آمریکا بوده و البته که نسبت به ایران نظر منفی دارد و بر همین اساس معتقدم که این سخنان ترتمپ، حامل پیام منفی بود.
پرسش این است که آیا ممکن است آمریکا دوباره به بگرام برگردد و طالبان آنجا را تحویل دهند؟ به نظرم بعید است؛ احتمال دارد با همان قرار و مدار، آنجا را آماده کنند، سوختگیری کنند، پایگاه موشکی تأسیس کنند و اطراف آنر ا همانند یک جزیره حصار بکشند؛ به عبارت دیگر ممکن است آمریکا وارد افغانستان نشود و فقط بودجهای پرداخت کند و گروههای محلی را در اختیار بگیرد و از آنجا هر نقطه را که خواست، هدف قرار دهد.
در مورد نقش چین و روسیه در افغانستان هم شرایط پیچیده است. اساساً چین و روسیه را نباید با هم یکی دانست؛ چراکه چین کشوری مقتدر است و برنامههای خودش را دارد و هر جا نفعش باشد، وارد میشود و رودربایستی ندارد. در مقابل روسیه برای چین بیشتر یک بازار و منبع مواد اولیه بوده و اصولاً مسیر کار و راهبرد آنها روشن است. آمریکا هم شریک مهم تجاری چین است؛ مبادلات عظیمی بین آنها صورت میگیرد و برای چین این مبادلات از بسیاری از کشورها مهمتر است.
به صورت کلی باید گفت که ترامپ حرفهای عجیبوغریبی میزند؛ او یک روز میگوید که «میخواهم کانادا را بگیرم» یا روز دیگر میگوید که گرینلند متعلق به آمریکا است و مورد تمسخر قرار میگیرد؛ اما این مواضع نشاندهندهٔ نوعی رفتار روانی و سیاستبازی است که نمیتوان ساده از کنار آن گذشت.