خبرگزاری کار ایران

مجلسی در گفت‌وگو با ایلنا:

عوامل میدانی و سیاسی‌ موجب فاصله گرفتن اوکراین از عضویت در ناتو شد/ پیامد ادامه جنگ برای اروپا

عوامل میدانی و سیاسی‌ موجب فاصله گرفتن اوکراین از عضویت در ناتو شد/ پیامد ادامه جنگ برای اروپا

کارشناس مسائل آمریکا گفت: همه طرف‌ها، جز رئیس‌جمهوری اوکراین که با پایان جنگ بهانه ادامه قدرت را از دست می‌دهد، به این نتیجه رسیده‌اند که مصالحه بهترین راه است.

فریدون مجلسی، کارشناس مسائل آمریکا در تشریح دلایل انصراف اوکراین برای عضویت فوری در ناتو در گفت‌وگو با ایلنا اظهار کرد: زلنسکی پس از تحریکاتی که در جمهوری‌های دونتسک و لوهانسک انجام داد و اقداماتی که به‌صورت فعالیت‌های پارتیزانی بروز پیدا کرد و در نهایت منجر به دخالت روسیه و آغاز جنگ شد، شرایطی را رقم زد که به‌زعم روسیه، این جنگ برای حفظ استقلال مناطق دونباس قابل پایان نیست؛ مگر آنکه اوکراین به‌طور رسمی جدایی دونتسک و لوهانسک و همچنین الحاق شبه‌جزیره کریمه را به رسمیت بشناسد. این مناطق، سرزمین‌هایی هستند که وضعیت‌شان با شرایط اوکراین و حتی با وضعیت بسیاری از کشورهای دیگر تفاوت دارد. نمی‌توان به‌سادگی گفت هیچ کشوری حاضر نیست بخشی از خاک خود را بنا بر ادعاهای کشور دیگر واگذار کند و موضوع را به همین سادگی پایان‌یافته تلقی کرد. جدایی اوکراین از کشور مادر، یعنی روسیه، تحت شرایط خاص تاریخی صورت گرفت؛ شرایطی که باعث شد بخش‌هایی از سرزمین‌های روسیه در چارچوب مرزهای اوکراین قرار گیرد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و از میان رفتن پیمان ورشو، دیگر توجیهی برای تداوم و گسترش ناتو از نگاه روسیه وجود نداشت. با این حال، به نظر می‌رسد اروپایی‌ها برنامه‌ها و نقشه‌های دیگری درباره روسیه و به‌اصطلاح بهره‌برداری از میراث منابع و سرزمین‌های آن در سر داشتند. در این میان، اوکراین برای حفظ آنچه سرزمین‌های خود می‌دانست، تلاش کرد به ناتو پناه ببرد؛ اقدامی که از دید روسیه به‌منزله محاصره تدریجی این کشور تلقی شد.

وی ادامه داد: روسیه در جریان این جنگ نشان داد که قصد عقب‌نشینی ندارد. این کشور اساساً در برابر آنچه تجاوز یا تخطی از منافع خود می‌داند، کوتاه نمی‌آید؛ چه برسد به مناطقی که جمهوری‌های دونتسک و لوهانسک در آن شکل گرفته‌اند و سال‌هاست ساکنان‌شان در قالب ساختارهای جداگانه زندگی می‌کنند، یا شبه‌جزیره کریمه که ابتدا به‌عنوان جمهوری خودمختار مورد استقبال قرار گرفت و سپس با رأی‌گیری، الحاق به روسیه را برگزید. وقتی این جنگ به نتیجه‌ای روشن نرسد و اروپا ببیند هزینه‌های سنگین آن عملاً بر باد رفته است، و آمریکا نیز به این جمع‌بندی برسد که در چند هزار کیلومتری خاک خود امکان ادامه چنین جنگی وجود ندارد و مسئولیت ویرانی کشوری مانند اوکراین تا حد زیادی متوجه سیاست‌ها و پافشاری‌های لجاجت‌آمیز خود اوست، همه این عوامل دست به دست هم می‌دهند تا طرف‌ها به‌سوی یک توافق سوق داده شوند. در صورتی که اوکراین بپذیرد درباره سرزمین‌های جداشده پیشین اقدام تازه‌ای نکند و ادعاهای خود را کنار بگذارد، روسیه نیز عملاً دلیلی برای ادامه درگیری نخواهد داشت. با این حال، روسیه برای حفظ حیثیت و آبروی خود، خواهان جایگزینی برای ناتو است.

این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: روسیه بارها اعلام کرده که تحمل نمی‌کند تا تمامی جمهوری‌های سابق شوروی، حتی اوکراین، به عضویت ناتو درآیند و این کشور به‌طور کامل در محاصره نظامی قرار گیرد. پرسش روسیه این است که هدف از چنین اقدامی چیست و چه نیتی در پس آن نهفته است. از همین رو، مسکو عضویت اوکراین در ناتو را نمی‌پذیرد. تضمین‌هایی که در برخی عهدنامه‌های دوجانبه مطرح شده، صرفاً در صورتی اعتبار دارد که روسیه بار دیگر به سرزمین اوکراین تجاوز کند، نه اینکه اوکراین وارد جنگی دیگر شود و دیگران را به دنبال خود بکشاند. این تضمین‌ها بیشتر جنبه دلگرمی دارند و روسیه نیز تا حدی به آن‌ها پایبند بوده و هست، چراکه خود نیز خواهان پایان جنگ است. روسیه پس از چندین سال جنگ، وضعیت اقتصادی و تولیدی خود را تا حد زیادی سامان داده است. با توجه به ثروت، امکانات و وسعت جغرافیایی این کشور، جنگ کنونی برای آن بیشتر به یک درگیری مرزی شباهت دارد. در مقابل، اوکراین ناچار است تمام دارایی‌های خود، وام‌ها و کمک‌های خارجی را صرف این جنگ کند؛ جنگی که خود نیز می‌داند به نتیجه‌ای قطعی نخواهد رسید. از این رو، امید می‌رود هر کشور کوچکی که خود را درگیر تقابل با قدرت‌های بزرگ می‌کند، بداند که باید در نقطه‌ای به این منازعه پایان دهد، پیش از آنکه به تسلیم بی‌قیدوشرط کشانده شود.

وی افزود: اوکراین کشوری نیست که بتواند بدون آسیب جدی با روسیه درگیر شود. ماجراجویی‌هایی که در این کشور رخ داد، از جمله سرنگونی دو دولت طرفدار روسیه که با رأی مردم بر سر کار آمده بودند، و در نهایت کشاندن کشور به این جنگ، اکنون دیگر قابل دوام نیست. به باور من، اگر در هرگونه توافقی، به رسمیت شناختن جمهوری‌های لوهانسک و دونتسک و وضعیت کریمه لحاظ نشود، این جنگ پایان نخواهد یافت. در غیر این صورت، روسیه با خشونت بیشتری جنگ را به داخل شهر کی‌یف و دیگر مناطق خواهد کشاند و آسیب‌های سنگین‌تری به مردم وارد خواهد شد. زلنسکی نیز نمی‌تواند مردم را سپر بلای ادامه قدرت خود کند. دوره ریاست‌جمهوری او مدتی است به پایان رسیده و او با استفاده از شرایط جنگی، همانند وقت اضافه در فوتبال، ادامه حضور خود در قدرت را توجیه می‌کند؛ موضوعی که باید هرچه زودتر تکلیفش روشن شود. این جنگ به سود هیچ‌یک از طرف‌ها نیست و همگان به زیان‌بار بودن آن پی برده‌اند. اروپا نیز دریافته که در صورت هدف قرار گرفتن مسکو، شهرهایی چون پاریس، برلین، لندن و دیگر مراکز نزدیک به مرزهای غربی اروپا در تیررس موشک‌های روسیه قرار دارند. هیچ‌یک از دولت‌های اروپایی حاضر نیستند به خاطر منافع یا ادعاهای اوکراین، مسئولیت آغاز یک جنگ بزرگ با یک قدرت هسته‌ای و موشکی را بر عهده بگیرند.

این دیپلمات پیشین گفت: بهترین راه برای اوکراین این است که به سرزمین و مردم خود بسنده کند، این جنگ را پایان دهد و از کشورهای غربی و آمریکا بخواهد که در برابر تجاوزهای احتمالی آینده روسیه، در چارچوب مرزهایی که پیش از جنگ مورد بحث بود، از آن حمایت کنند. در این صورت، دو کشور می‌توانند با استفاده از ثروت و ظرفیت‌های خود، به‌جای ویرانی، در مسیر رفاه ملت‌هایشان گام بردارند. اروپا نیز امروز با اختلافات جدی روبه‌رو است. واقعیت این است که اروپا در دوره‌ای که نباید، وارد ماجراجویی در اوکراین شد. آلمان از ابتدا نیز با گسترش این جنگ موافق نبود، چراکه از مسیرهای انتقال انرژی، به‌ویژه خطوط لوله گاز، بهره‌مند می‌شد؛ مسیرهایی که با خرابکاری و انفجار آسیب دید و هزینه‌های سنگینی بر دوش آلمان و دیگر کشورهای اروپایی گذاشت. افزون بر این، میلیون‌ها اوکراینی با تشویق و حمایت غرب، کشور خود را ترک کردند و بار مالی و اجتماعی آن بر دوش اروپا افتاد. جنگ تبلیغاتی نتیجه‌ای نداشت، اما هزینه‌های اقتصادی و اجتماعی آن برای اروپا بسیار سنگین بود.

وی در پایان خاطرنشان کرد: اروپا امروز دیگر آن قدرت تجاری بی‌رقیب گذشته نیست. این قاره با رقابت‌های جدید مواجه است و ناچار است روابط تجاری خود را بازتنظیم کند. ادامه جنگ تنها به تشدید بحران‌ها، اعتصابات و نارضایتی‌های اجتماعی، مانند آنچه در جنبش جلیقه‌زردها در فرانسه دیده شد، منجر می‌شود. اروپا به صلح در اوکراین نیاز دارد تا بتواند سرمایه‌گذاری کند و ثبات اقتصادی خود را بازیابد. توقیف دارایی‌های روسیه نیز با تهدیدهای جدی مسکو روبه‌رو شد و نشان داد که این مسیر چندان عملی نیست. در نهایت، به نظر می‌رسد همه طرف‌ها، جز زلنسکی که با پایان جنگ بهانه ادامه قدرت را از دست می‌دهد، به این نتیجه رسیده‌اند که مصالحه بهترین راه است. او نیز باید صحنه را ترک کند و اجازه دهد فرد یا دولتی روی کار آید که بتواند مردم اوکراین را از جنگ، رنج و پریشانی کنونی نجات دهد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز