در گفتوگو با محمدصادق اسماعیلی مطرح شد؛
دلیل کاهش مستندهای انتقادی چیست؟
محمدصادق اسماعیلی معتقد است که برای نهادهای فرهنگی و حتی غیرفرهنگی که از تولید آثار مستند حمایت میکنند بیلان کاری اهمیت بیشتری دارد و ساخت مستند پرتره درباره یک شخصیت کار سادهای است که هم کمیت تولید را بالا میبرد و هم خیالشان از پخش مستند راحت است و میدانند که ضرر مالی نخواهند داشت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، چند سالی است که در نشستهای خبری جشنوارههای مختلف و به خصوص جشنواره سینماحقیقت موضوع حضور فیلمهای منتقد سیاسی و اجتماعی مسئلهای مورد بحث است و در برخی موارد تولیدات اندک دلیل کمبود اینگونه فیلمها مطرح میشود.
فیلمهای سیاسی و اجتماعی با رویکرد انتقادی در بین مخاطبان به عنوان فیلمهای جسور و بحثبرانگیز شناخته میشوند چراکه مطمئناً هر رویکرد انتقادی واکنشهایی از سوی جناحها و حتی مسئولان مختلف را در پی دارد و وجه جسورانهای که این فیلمها در نگاه مخاطبان دارند، میتواند مربوط به جسارت فیلمساز در نزدیک شدن به خط قرمزها یا مسائلی باشد که کمتر کسی حاضر به موشکافی یا بحث درباره آنهاست. قطعاً در شرایطی که هیچ چالش و تنشی متوجه فیلمساز و اثرش نباشد حتی در مواردی که میتوان فیلم را سیاسی یا اجتماعی دانست، دلیلی برای جسور دانستن فیلمساز وجود ندارد.
بدون شک هر جشنواره هنری باید ابعاد زیباییشناسانه فیلمها را هم در انتخاب ملاک قرار دهد اما با اغماض از این موضوع میتوان در ابعاد اجتماعی جشنوارهای را پر رونق و بحثبرانگیز دانست که تعداد فیلمهای بحثبرانگیزش بیشتر باشد.
در آستانه برگزاری نوزدهمین جشنواره سینماحقیقت محمد حمیدیمقدم دبیر این رویداد در نشست خبری جشنواره بر این نکته تأکید داشت که تعداد فیلمهای سیاسی و اجتماعی جسور کاهش یافته و به همین نسبت در جشنواره سینماحقیقت نیز حضور کمتری خواهند داشت.
به همین منظور با محمدصادق اسماعیلی مستندساز گفتوگویی داشتیم. او بر این عقیده است که چالشهای پخش عامل اصلی کاهش فیلمهای سیاسی و اجتماعی است.
اسماعیلی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، اظهار کرد: احساسم بر این است که تعداد فیلمها با مضامین سیاسی در این سالها کاهش پیدا کرده چراکه ما در شرایطی کار میکنیم که حساسیتهای بسیاری وجود دارد و هر آنچه که رنگ و بوی سیاسی داشته باشد ناخودآگاه دچار خودسانسوری میشود ولی موضوعات اجتماعی اینگونه نیست و فیلمهای بسیاری با مضامین اجتماعی تولید میشوند. در واقع میتوان گفت که اکثر فیلمها ربطی به یک مسئله اجتماعی دارند ولی تعداد فیلمهایی که صرفاً به موضوعات مهم اجتماعی بپردازند احتمالاً کمتر شده که دلیلش چالشهای موجود در ساخت و پخش این آثار است.
وی افزود: نهادهایی که از ساخت فیلمهای مستند حمایت میکنند تعدادشان خیلی کم است و همین نهادهای اندک هم کمتر به سراغ موضوعات اجتماعی میروند و اولویتشان مسائل دیگری است. نهادها معمولاً علاقه دارند موضوعات دیگری را دنبال کنند، مثلاً ساخت مستندهای پرتره را ترجیح میدهند و اگر بخواهید مستندی درباره یک موضوع مهم مثلاً درباره وضعیت کولبران مواد مخدر در جنوب شرق ایران فیلم بسازید با وجود جذابیتی که موضوع دارد، ترجیح بر این است که به سراغ آن نروند و یک موضوع بیدردسر و ساده را دنبال کنند.
این کارگردان در ادامه اظهار کرد: برای نهادهای فرهنگی و حتی غیرفرهنگی که از تولید آثار مستند حمایت میکنند بیلان کاری اهمیت بیشتری دارد و ساخت مستند پرتره درباره یک شخصیت کار سادهای است که هم کمیت تولید را بالا میبرد و هم خیالشان از پخش مستند راحت است و میدانند که ضرر مالی نخواهند داشت.
اسماعیلی تأکید کرد: در همه جای دنیا خاستگاه اصلی پخش مستند همیشه تلویزیون بوده و همچنان هم همینطور است اما در تلویزیون، فیلمهایی که انتقادی هستند و به موضوعات حساس اجتماعی میپردازند معمولاً شانش پخش ندارند یا اگر پخش شوند گرفتار ممیزی خواهند شد که به همین دلیل نهادهای متولی طبیعتاً موضوعات حساس را در اولویت ندارند.
وی افزود: از آنجا که فضای انتشار در سینما وابسته به تصمیم نهادهای مختلف است و همچنین نهادهایی که بودجهدار و سرمایهگذار هستند علاقهای به موضوعات مهم اجتماعی ندارند و با بودجه شخصی هم امکان ساخت فیلم باکیفیت کم است، تعداد فیلمهای اجتماعی بحث برانگیز کمتر شده و میتوان گفت که جسارت فیلمسازها پایین آمده است. اگر در فرایند پخش آثار دچاز تزلزل نباشیم و نهادهایی که متولی امر هستند رغبتی برای ساخت و پخش فیلمهای اجتماعی منتقدانه و بحث برانگیز را داشته باشند این کمبود رفع میشود. معضل دیگری که از این وضعیت به وجود آمده این است که تعداد فیلمهای سفارشی بالا رفته و از طرفی به دلیل اینکه فیلمساز علاقه چندانی به موضوع ندارد و با هدف دیگری اقدام به ساخت آن اثر کرده جنبههای هنری اثر خیلی پایین است. در واقع اگر بخواهیم وضعیت سینمای مستند را مورد بررسی قرار دهیم باید بگویم که همه چیز ما به هم ربط دارد و محدودیتها و شرایط فیلمسازی و... این وضعیت را به وجود آورده است.
این کارگردان تصریح کرد: به عنوان مثال در جنگ دوازده روزه وقتی زندان اوین مورد هدف اسرائیل قرار گرفت من دوربینی برداشتم و به آنجا رفتم تا آن لحظات را ثبت کنم اما با من برخورد شد در حالیکه من تأکید داشتم این لحظات باید ثبت شوند و در تاریخ بمانند اما به دلایل مختلف به ما اجازه فیلمبرداری ندادند. در واقع ما مستندسازها جرأت و جسارت پرداختن به موضوعات حساس را داریم ولی به ما اجازه نمیدهند که دوربینمان را بیرون بیاوریم. وقتی دوربینی به دست داریم و میخواهیم فیلم بسازیم باید مدام به فکر مجوز گرفتن باشیم و با یک مجوز از وزارت ارشاد و ناجی هنر مشکل حل نمیشود و شما علاوه بر این نهادها باید از دیگر نهادهای انتظامی، امنیتی و... هم در جاهای مختلف مجوز دریافت کنید و این وضعیت به شدت وقتگیر است و انرژی فیلمساز را هدر میدهد.
کارگردان مستند سینمایی «گیسلو» در ادامه تأکید کرد: متأسفانه اعتمادی به فیلمسازان وجود ندارد در حالیکه همه جای دنیا فیلمساز برای ساخت اثرش نیازی به دریافت مجوز ندارد و در صورت لزوم نهادهای مختلف برای فیلمسازی با او همکاری میکنند و فضا برای ورود به موضوعات مختلف فراهم است. ما مستندسازها هم منافع ملیمان را میشناسیم و آن را در نظر داریم اما متأسفانه در فضای بیاعتمادی، امکان ساخت فیلمهای متفاوت هم از بین میرود. با وجود این محدودیتها مستندسازان سعی میکنند به موضوعات مختلف بپردازند اما تلاشی که میکنند مطمئناً در بسیاری موارد نتیجهبخش نیست.
وی در پایان گفت: فیلمسازانی که به مسائل اجتماعی و سیاسی علاقه دارند بر این موضوعات تمرکز میکنند و به همین دلیل درک و شناخت بهتری هم نسبت به وضعیت جامعه دارند. اگر اجازه داده شود که ما تجربه زیسته خودمان را جلوی دوربین ببریم و ذرهبینمان را روی مسائل مختلف بگذاریم مطمئن باشید که هیچ اتفاق تلخی با فیلمهای ما رخ نمیدهد. ما به تمامیت ارضی کشورمان اهمیت میدهیم ولی به بسیاری از مسائل انتقاد داریم. کاش فضا برای نقد فراهم شود.