گزارش ایلنا به بهانه احتمال دبیری لاریجانی در شعام؛
با تغییر در ساختارهای امنیتی، چه انتظاراتی میتوان داشت؟

گمانهزنیها از تغییرات احتمالی قریبالوقوع اگرچه میتواند نشانههایی از تلاش برای بازطراحی ساختار قدرت در ایرانِ پساجنگ باشد، اما این مسیر، تنها زمانی میتواند به نقطه امید تبدیل شود که در عمل، شاهد خانهتکانی در تصمیمسازی، کنار زدن نگاههای بسته و دعوت از عقلانیت با مشارکت جامعه باشیم.
به گزارش ایلنا، در حالیکه هنوز سایههای جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل بر سر منطقه سنگینی میکند، روز گذشته منابع آگاه از احتمال حضور علی لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی و ایجاد شورای عالی دفاع ذیل آن خبر دادند؛ تحولی که میتواند نشانگر بازنگری در راهبردهای کلان امنیتی جمهوری اسلامی ایران باشد.
در روزهای پس از پایان رسمی جنگ، لاریجانی با حضور در تلویزیون ملی، با لحنی متفاوت ظاهر شد. او ضمن تقدیر از «صبر و مقاومت مردم»، تأکید کرد که «از این به بعد باید با این مردم مهربانتر باشیم». همین موضعگیری، که از زبان یک چهره امنیتی و سنتی بیرون آمده، اگرچه برای بسیاری نشانهای از چرخش احتمالی در درون ساخت قدرت تلقی شد، اما اغلب افکار عمومی آن را یک جمله کلیشهای تلقی کرد که همواره در بزنگاهها از زبان مقامات رسمی و غیررسمی شنیده شده اما چندان جدی گرفته نشده است.
این گمانهها وقتی جدیتر شد که علیاکبر ولایتی، مشاور رهبر انقلاب در امور بینالملل، در توییتی نوشت: «تغییرات مهمی در راه است. ایران، پس از این جنگ، به مرحلهای نو وارد میشود.»
پس از آن مجمع تشخیص مصلحت نظام هم با صدور فراخوانی رسمی از نخبگان خواست که برای آینده ایران ایدههای خود را ارائه دهند. تأکید بر «تحول در حکمرانی» در متن این فراخوان، به خوبی نشان داد که ظاهرا جنگ اخیر به بستری برای بازنگری در نحوه مدیریت کشور بدل شده است.
واکنشها به احتمال انتصاب لاریجانی و احیای شورای عالی دفاع
کمتر از چند ساعت پس از گمانهزنی در مورد حضور علی لاریجانی در شعام، واکنشها به سرعت در فضای مجازی و البته در میان چهرههای سیاسی خود را نشان داد.
غلامعلی جعفرزاده، چهره نزدیک به لاریجانی، در گفتوگویی خبر انتصاب قریبالوقوع او در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را تأیید کرد و گفت: کشور نیاز به خانهتکانی دارد. ظاهراً چنین رفتار عقلانی را ظرف یکی دو هفته آینده شاهد خواهیم بود.
در همین حال، نورنیوز (رسانه نزدیک به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی) هم با انتشار متنی اعلام کرد: پس از فراهم شدن زمینههای لازم و ایجاد اصلاحات ساختاری، احتمال انجام تغییرات قریبالوقوع در سطح برخی نهادهای عالی امنیتی افزایش یافته است.
شهریار حیدری، نماینده سابق مجلس هم با اشاره به ساختارهای قانونی، تأکید کرد که شورای عالی دفاع زیرمجموعه قانونی شورای عالی امنیت ملی است و در شرایط جنگی مثل جنگ اخیر، فعالتر خواهد شد.
وی از حضور لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی با عنوان تغییرات معقول و منطقی در این شرایط یاد کرد و گفت: لاریجانی یک فرد قوی و توانمند برای این جایگاه است.
تغییر رویکرد یا پایان تندروی
نکته قابل توجه در میان واکنشها به احتمال حضور لاریجانی، به ویژه در فضای مجازی اشاره برخی کاربران به چگونگی حیات سیاسی برخی چهرههای تندرو در ساختار شورای عالی امنیت ملی بود.
در همین راستا حسن یونسی، فعال سیاسی و فرزند وزیر اطلاعات دولت اصلاحات نوشت: «شاید بازگشت علی لاریجانی به قدرت نشانه تغییر رویکرد باشد؛ اما ماندن سعید جلیلی در شورای عالی امنیت یا رفتن او، نشانه مهمتر و واجد پیام است.»
به نظر میرسد اشاره کاربران به این نکته، بازتاب یک دغدغه جدی است؛ در سالهای اخیر، حضور پررنگ طیفهای تندرو در شورای عالی امنیت ملی نه تنها مانع از تصمیمهای انعطافپذیر در سیاست خارجی شده، بلکه به اعتقاد بسیاری از سیاسیون در بحرانهای داخلی هم بعضا به تشدید فشار بر نخبگان و حذف سازوکارهای مدنی منجر شده است.
بر همین اساس سوالی که افکار عمومی به ویژه نخبگان سیاسی با آن مواجه است این است که اگر قرار باشد لاریجانی نقش محوری بگیرد، تکلیف جریانات رادیکال داخلی از جمله طیف نزدیک به سعید جلیلی چه خواهد شد؟ آیا بازطراحی جدید، صرفاً تغییر چهرههاست یا بازبینی در سیاستورزی امنیتی کشور؟
اگر ساختار امنیتی دچار تحول شود، چه انتظاراتی باید داشت؟
اگر بازگشت علی لاریجانی به ساختار امنیتی کشور و تشکیل شورای عالی دفاع ذیل شورای عالی امنیت ملی قطعی شود، میتوان برای آینده این تحولات کلان، انتظار برخی اتفاقات را داشت:
نهادینهشدن چتر واحد امنیتی برای مقابله با بحرانها
در روزهای ابتدایی جنگ ۱۲ روزه، یکی از چالشهای آشکار، پراکندگی مدیریتی و نبود انسجام در سطح تصمیمگیریهای اجرایی کشور بود. این تجربه ضرورت وجود یک فرماندهی واحد و سریع را بیش از پیش اثبات کرد.
در صورت تشکیل شورای عالی دفاع، ایران شاهد تمرکز مدیریتی بیشتری در سطح ملی خواهد بود. این تمرکز میتواند در شرایط بحرانی (مانند حمله مجدد اسرائیل یا نقض آتشبس) به انسجام تصمیمگیری و سرعت واکنش کمک کند.
سیگنالهای هشداردهنده از سوی برخی مقامات اسرائیلی درباره احتمال حملات جدید و استمرار تهدیدات سایبری و خرابکارانه، در کنار یاوهگوییهای روانپریشانه اخیر ترامپ همچنان احتمال درگیری مجدد را زنده نگه داشتهاست؛ بر همین اساس انسجام تصمیمگیری در صورت نقض مجدد آتشبس یا شروع جنگ دوم، ضرورتی انکارناپذیر است.
بازنگری هوشمندانه در مفهوم «نفوذ»
یکی از زخمهای عمیق و مزمن امنیتی که هم در جریان جنگ ۱۲روزه و هم طی سالهای گذشته کشور را آسیبپذیر کرده، نفوذ شبکهای و پیچیده در لایههای مختلف سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی است. در سالهای اخیر بارها شاهد لو رفتن اطلاعات حساس، شناسایی اهداف راهبردی ایران توسط دشمن، و حتی خرابکاریهای دقیق در زیرساختهای حیاتی بودهایم که بدون همکاری عوامل نفوذی ممکن نبود.
در جنگ اخیر هم، برخی حملات دشمن به مراکز خاص، نشانههایی جدی از دسترسی اطلاعاتی طرف مقابل داشت که زنگ خطر را برای بازنگری جدی در سازوکارهای مقابله با نفوذ به صدا درآورد.
با این حال، این پروژه باید دقیق و هوشمندانه پیش رود؛ برخورد با نفوذ اگر صرفاً به حذف منتقدان یا برخوردهای نمایشی ختم شود، نهتنها بیاثر خواهد بود، بلکه خود بستری برای نفوذ بیشتر فراهم خواهد کرد.
آزمون اعتمادسازی
موفقیت این تغییرات، نه در صدور احکام و انتصابات بلکه در گرو احساس ملموس مردم نسبت به تغییر حکمرانی است. اگر ساختار جدید تنها در سطح انتصابات و تیتر رسانهها باقی بماند، بدون لمس مستقیم تغییر توسط مردم، این تحول تبدیل به ویترین خواهد شد.
اعتمادسازی پس از جنگ، نیازمند شفافیت، پاسخگویی و مشارکت مردم است. در غیر اینصورت، با تداوم نارضایتیها شکاف میان جامعه با حکومت عمیقتر خواهد شد.
آیا بازنگری و تغییر واقعی در راه است؟
گمانهزنیها از تغییرات احتمالی قریبالوقوع و واکنش مسئولان رسمی کشور به این احتمالات میتواند نشانههایی از تلاش برای بازطراحی ساختار قدرت در ایرانِ پساجنگ باشد.
اما این مسیر، تنها زمانی میتواند به نقطه امید تبدیل شود که در عمل، شاهد خانهتکانی در تصمیمسازی، کنار زدن نگاههای بسته و دعوت از عقلانیت با مشارکت جامعه باشیم.