چرا دبستانیها دیگر مدرسه را دوست ندارند؟
آمارهای نگرانکننده از اضطراب دانشآموزان؛ آنان خانه را ترجیح میدهند و مربیان از اهمال کاری رنج میبرند.
بخش قابل توجهی از دانشآموزان از مدرسه فراری هستند. این مساله با آمارهایی که محمدصادق خدایی، کارشناس مسئول مشاوره اداره کل آموزش و پرورش استان یزد در مورد افسردگی و اضطراب دانشآموزان ارائه داده همسو است؛ آمارهایی که در درجه اول عملکرد آموزش و پرورش و بعد والدین را زیر سوال میبرد. در این میان دانشآموزانی که در دوره ابتدایی هستند، وضعیت حساستری دارند در حالی که صدای آنها شنیده نمیشود. در این میان بهترین راه برای فهم دلیل اضطراب آنها، گوش سپردن به حرفهای صادقانه خود آنهاست.
مدرسه یا خانه؟
دهها دانشآموز ابتدایی مدارس تهران به این پرسش فرارو پاسخ دادند که «آیا دوست دارند به مدرسه بروند یا در خانه درس بخوانند؟» این دانشآموزان در مقطع ابتدایی، از کلاس اول تا ششم تحصیل میکنند. یکی از آنها که در مدرسهای در اندیشه درس میخواند، به خبرنگار فرارو گفت: «در خانه راحتتر هستم چون نیمکتهای مدرسه اذیتکننده است و مادرم درسها را ساده تر برایم توضیح میدهد.» جالب اینکه ۱۱ دانشآموز دیگر نیز بر این مسأله تأکید کردند که مادرانشان درسها را بهتر برایشان توضیح میدهند.
یکی دیگر از دانشآموزان نارمکی توضیح داد: «اگر حق انتخاب داشتم، روزهایی که بیحوصله هستم را در خانه میماندم و روزهای دیگر به مدرسه میرفتم. اجباری بودن مدرسه حوصلهام را سر میبرد.» سه دانشآموز دیگر نیز ترجیح میدادند به صورت انتخابی به مدرسه بروند.
در مقابل، شش دانشآموز علاقهمند به حضور در مدرسه بودند؛ چهار نفر از آنها در مقطع چهارم دبستان و دو نفر در مقطع سوم دبستان تحصیل میکنند. یکی از آنها به خبرنگار فرارو گفت: «مدرسه را به خانه ترجیح میدهم چون دوستان زیادی دارم و در زنگ تفریح مشغول بازی میشوم.»
کشمکش اولیا و مدارس؛ کدام یک مقصرند؟
در این میان، والدین دانشآموزان از کمکاری مدارس در جذب علاقه فرزندانشان گلایه دارند و معتقدند ساختار مدارس بسیار خشک و رسمی است و کودکان در آن احساس امنیت نمیکنند. رویا، مادر یکی از دانشآموزان مقطع ششم، به خبرنگار فرارو گفت: «دخترم به عنوان ارشد مدرسه از معلم و ناظم خود میترسد. ساعات آخر جمعه مدام میگوید: «یعنی میشد این جمعه تمام نشود؟ آنها نمیتوانند محیط شادی برای دانشآموزان فراهم کنند.»
کارشناسان آموزش نیز بر نقش والدین در علاقهمندی دانشآموزان به مدرسه تأکید دارند. زیبا عبدالحسینی، کارشناس آموزش ابتدایی، در این باره میگوید: «متأسفانه بسیاری از خانوادهها به جای رفع مشکلات، سعی میکنند کمکاری یا بیتوجهی دانشآموز را توجیه کنند و بار آموزش را بهطور کامل بر دوش معلم بگذارند. در حالی که اصلیترین محیط برای پیشرفت تحصیلی پس از مدرسه، خانه است و والدین یا حتی خواهر و برادرهای بزرگتر میتوانند نقش راهنما و مربی را ایفا کنند.»
محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزش اشاره دارد: «قبلاً شاید دانشآموزان علاقهای به ادامه تحصیل نداشتند، اما اکنون وقتی خبر تعطیلی مدارس را میشنوند، خوشحال و شاد میشوند.» او هشدار میدهد که بسیاری از دانشآموزان بیش از ۷۰ درصد از ساختار آموزشی بریدهاند و تأکید میکند: «آموزش نباید فقط برای کنکور و شغل باشد؛ بخش زیادی از آن در ۹ سال ابتدایی برای پرورش و آمادهسازی دانشآموزان برای ورود به اجتماع است و باید نیازهای شخصی آنها را نیز پاسخ دهد.»
اصلیترین نگرانی دانشآموزان
بررسی آمارها نشان میدهد بخش قابل توجهی از دانشآموزان در خانه احساس راحتی بیشتری دارند. این امر نشان میدهد که نگرانی حل نشدهای در میان آنها وجود دارد که مورد توجه قرار نگرفته است. در میان دانشآموزانی که به پرسشهای فرارو پاسخ دادهاند، اکثراً نگرانی خود را از بابت امتحانات مطرح کردهاند.
یکی از دانشآموزان مقطع چهارم دبستان گفت: «از ناظم مدرسه و عصبانیت خانم معلم میترسم.» یکی دیگر از دانشآموزان نیز درباره ترسش از امتحان توضیح داد: «از پرسیدن خانم معلم میترسم چون به هنگام جواب دادن هول میشوم و نمیتوانم خوب پاسخ بدهم. انگار همه چیز در آن لحظه از ذهنم می رود، در حالی که مادرم هم شاهد است که تمام درسها را خواندهام.»
در میان نگرانیهای آنها، دو نکته دیگر نیز به چشم میخورد که پاسخ سه نفر از ۲۰ دانشآموز بود: کثیف بودن مدرسه و سرویس بهداشتی و عدم دوست بودن با سایر دانشآموزان.
با این وجود، بحث نگرانی دانشآموزان از امتحانات و پرسش و پاسخهای کلاسی، پررنگتر از سایر موارد است و میتواند منشا اصلی اضطراب آنها باشد. از سوی دیگر، فشار والدین برای گرفتن نمرات بالا نیز میتواند بر شدت این مشکل بیفزاید.
به همین دلیل، محمدصادق خدایی، کارشناس مسئول مشاوره اداره کل آموزش و پرورش استان یزد، اشاره میکند: «انتظارات بالای خانوادهها، معلمان و جامعه از دانشآموزان، فضای رقابتی شدیدی را ایجاد کرده که میتواند منشا استرس و اضطراب باشد.» دانشآموزان نیز در توضیح چرایی نگرانیشان، به این نکته اشاره دارند.
یکی از آنها میگوید: «اگر درسهایم را نخوانم نگران هستم چون ستاره نمیگیرم و ستاره باقی بچهها از من بیشتر میشود و در نهایت خانم معلم و مادرم فکر میکنند من درسخوان نیستم.» دانش آموز پایه سوم دیگری نیز همین موضوع را اینگونه بیان میکند: «وقتی مادرم از من میپرسد همه را بلدم ولی وقتی میروم سر کلاس و معلم از من میپرسد دچار ترس میشوم و نمیتوانم جواب بدهم، بیشتر وقتها اینطوری می شوم و برای همین معلم مرا جزو دانش آموزهای خوب قرار نمی دهد». این مسأله نشان میدهد که آنها در فضای رقابتی شدیدی قرار دارند که، علیرغم تصور والدین و مربیان، به جای پیشرفت، سبب افزایش اضطرابشان شده است.
ساختار سنتی مبتنی بر کمیت و نه کیفیت آموزش و پرورش سبب شده تا دانش آموز درسخوان و خوب تنها به کسی اطلاق شود که در همه امتحانات یا پرسش و پاسخهای کلاسی عملکرد خوبی داشته باشد و این موضوع وقتی بحرانیتر میشود که اساس این امتحانات و پرسش و پاسخها همگی بر حفظیات است. در واقع دانش آموز دبستانی در اولین سالهای تجربه مدرسه خود با یک مفهوم بسیار مهم در مدرسه آشنا میشود و آن این است که؛ هرچه بهتر حفظ کنی نمرههای بهتری هم میگیری.
اگر اضطراب ادامه پیدا کند...
محمدرضا نیکنژاد میگوید: «در مدارس ایران، فشارهای آموزشی، انتظارات سنگین و فضای رقابتی شدید به جای آنکه به رشد و شکوفایی استعدادها منجر شود، موجب افزایش اضطراب، بیانگیزگی و خستگی روانی در میان دانشآموزان شده است. خانوادهها نیز، که خود با مشکلات مالی و معیشتی دست و پنجه نرم میکنند، قادر به تأمین نیازهای آموزشی و روحی فرزندانشان نیستند.»
با توجه به گفتههای دانشآموزان، والدین و کارشناسان، فضای رقابتی شدید، فشار والدین و ساختار مدارس از عوامل اصلی اضطراب و نگرانی قابل توجه دانشآموزان به شمار میروند. کارشناسان تأکید دارند که بدون توجه به نیازهای روانی و شخصی کودکان و فراهم کردن حمایت مناسب از سوی خانوادهها و معلمان، این اضطرابها میتوانند مانع رشد، انگیزه و سلامت روحی دانشآموزان شوند و در نهایت به پیامدهای جدی همچون افسردگی، بیعلاقگی به تحصیل و حتی خودکشی منجر شوند، پیامدهایی که عملکرد آنها در زندگی آینده را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.