خبرگزاری کار ایران

علیرضا دباغ در گفت‌وگو با ایلنا:

در گاندو با یک‌سری جاسوس خنگ طرفیم/ نشان دادن شیوه‌های سنتی جاسوسی نیم قرن پیش، جالب نیست/ جاسوس را می‌توان در هر شغلی مانند هنرمند، پزشک و حتی روحانی نشان داد

asdasd
کد خبر : ۷۷۵۶۱۳

دباغ (استاد دانشگاه و کارشناس رسانه) گفت: اقدام صداوسیما در ساخت مجموعه‌هایی همچون گاندو اقدام ارزنده‌ای است چراکه با این مجموعه‌ها نشان می‌دهد که چطور سرویس جاسوسی برای ضربه زدن به امنیت کشور عمل می‌کند و فرزندان ایران برای خنثی کردن این موضوعات چه کارهایی انجام می‌دهند.

علیرضا دباغ (استاد دانشگاه و کارشناس رسانه) درباره سریال گاندو به خبرنگار ایلنا گفت: به نظر من ساخت این سریال به‌طور کلی یک اقدام مثبت است چراکه به هر حال ما در شرایط فعلی در مرحله جنگ سرد هستیم. به نوعی دشمن‌هایی ما را تحت نظر گرفته و جنگ ناجوانمردانه‌ای را علیه ما آغاز کرده‌اند که در بحث اقتصادی و سیستم‌های جاسوسی کاملا مشخص است. من اسم چنین موقعیت‌هایی را جنگ سرد می‌گذارم و آن را به جنگ سردی که بعد از جنگ جهانی دوم بین بلوک شرق و غرب اتفاق افتاد، تشبیه می‌کنم. در آن زمان هالیوود به شدت در ساخت فیلم‌ها و سریال‌هایی که آنها را می‌توان در ژانر جاسوسی گنجاند، فعال بود و هدفش از ساخت این آثارتخریب حریف و قدرت‌نمایی در مقابل شوروی بود. به نوعی با این کار وضعیت جاسوسی که طرفین در حال انجام آن بودند را نیز به نمایش می‌گذاشتند و به این طریق می‌خواستند، به سیستم امنیتی و اقتصادی طرف مقابلشان لطمه وارد کنند.

بزرگترین ضعف گاندو مخلوط شدن سنت و مدرنیته است

شیوه‌های جاسوسی پیچیده در گاندو دیده نمی‌شود 

وی افزود: این موضوع بحث بی‌سابقه‌ای نیست و ما آ‌ن را در دهه ۶۰ ، ۷۰ به خصوص در هالیوود تجربه کردیم و الان هم شما می‌بینید که هالیوود همچنان در این ژانر کاراکتری مثل جیمز باند و ۰۰۷ را رها نکرده و حتی با وجود اینکه بازیگرهای این نقش‌ها پیر شده یا می‌میرند، کاراکترهای آنها را حفظ کرده و همچنان از آنها استفاده می‌کند. این یک موضوع جا افتاده و حرفه‌ای است و از این جهت اقدام صداوسیما در ساخت مجموعه‌هایی همچون گاندو اقدام ارزنده‌ای است چراکه با این مجموعه‌ها نشان می‌دهد که چطور سرویس جاسوسی برای ضربه زدن به امنیت کشور عمل می‌کند و فرزندان ایران برای خنثی کردن این موضوعات چه کارهایی انجام می‌دهند.

این استاد دانشگاه همچنین درباره اینکه آیا این سریال در هدف خود موفق بوده، پاسخ داد: سریال‌هایی که ما در سال‌های اخیر آنها را مرور کرده‌ایم بیشتر ملودرام‌هایی هستند که در ابعاد خانوادگی فعالیت می‌کنند و تجربه‌های این چنینی خیلی زیاد نبوده است. این تجربه‌ها در حوزه‌های امنیتی و جاسوسی تجربه‌های اول هستند و به طبع ضعف‌های خاص خودشان را دارند و گاندو هم از این ضعف‌ها مبرا نیست.

دباغ درباره ضعف‌های این سریال بیان کرد: بزرگترین ضعفی که در مجموعه گاندو مشهود است، این است که سنت و مدرنیته در این سریال مخلوط شده و شکل مضحکی به خود گرفته است. شیوه‌های جاسوسی و امنیتی جاسوسان آنقدر پیچیده است و ابزارهای تکنولوژیک بسیار زیادی برای رصد آنها وجود دارد ولی ما این لایه‌ها را در گاندو نمی‌بینیم. گنجاندن یک صفحه مانیتور بزرگ هوشمند و اینکه از یک اپلیکیشن، فایلی را روی مانیتور بیاندازیم، به معنای این نیست که ما در حوزه‌های وب و تکنولوژی و ضدجاسوسی خیلی تکنولوژیک عمل کرده‌ایم.

شیوه‌های سنتی نیم قرن پیش رصد جاسوس‌ها در گاندو نشان داده می‌شود

وی ادامه داد: اگر المان شاخص تکنولوژی را نیز از سریال کنار بگذاریم، بقیه امکاناتی که نشان داده می‌شود که نیروهای امنیتی برای رصد جاسوس‌ها از آنها استفاده می‌کنند، همه شیوه‌های سنتی هستند که از نیم قرن پیش هم بوده و اکنون ما همان‌ها را می‌بینیم و این بزرگترین ضعفی است که به نظر من در این زمینه وجود دارد. صرف اینکه امکانات را شیک و بزرگ نشان دهیم،  به این معنی نیست که  ما به صورت خیلی تکنولوژیک جاسوسان را رصد می‌کنیم. اینها شاخص‌هایی است که به نوعی می‌توان آنها را به عنوان پاشنه‌آشیل‌های این سریال نام برد که برای برخی از این نسل جوان که بیشتر با این تکنولوژی‌ها آشنا هستند، قدری خنده‌دار و مضحک به نظر می‌آید که این اصلا خوب نیست.

این کارشناس رسانه همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا این ضعف‌ها سبب نشده تا این سریال بیشتر به مثابه یک ضدتبلیغ عمل کند، گفت: خیر، من چنین حسی ندارم چراکه ما باید خودمان را با خودمان بسنجیم نه اینکه خودمان را با کسانی که تجربه نیم قرن فیلمسازی درباره مسائل امنیتی و جاسوسی دارند، مقایسه کنیم. گاندو از تجارب اولیه ما به شمار می‌آید بنابراین نمی‌توان به آن لقب خودزنی داد. ما نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که الان جیمز باند بسازیم اما باید تلاش کنیم که این کار را انجام بدهیم. به شخصه از کیفیت سریال راضی نیستم ولی نمی‌توانم اسم آن را ضدتبلیغ بگذارم. اسم آن را ضعف عمده‌ای می‌گذارم که در این مجموعه وجود داشته و اگر هنوز تولید سریال ادامه دارد می‌توانند این ضعف را برطرف کنند. کما اینکه باید زودتر این ضعف‌ها را برطرف می‌کردند.

در این سریال با یک‌سری جاسوس خنگ طرفیم

ضعف در کارگردانی صحنه‌های دلهره‌آور خیلی مشهود است

دباغ در ادامه بیان کرد: من تصور ندارم که این سریال به وجهه ما لطمه وارد می‌کند و باز هم تاکید می‌کنم که گاندو از تجارب اول ما در ساخت سریال‌هایی در حوزه جاسوسی است. البته کیفیت این سریال ضعیف است و در مرحله عبور از سیستم‌های مختلف باید متخصصین  فرهنگی و هنری که سریال را نگاه کردند، در بحث ارزیابی خود جدی‌تر عمل می‌کردند که از نظر من کوتاهی کردند. البته بنده از دید امنیتی نمی‌توانم چیزی بگویم چون این موضوع را بلد نیستم و نمی‌دانم در این مورد کوتاهی شده یا خیر. اما آن‌چیزی که در ظاهر می‌بینم این بوده که ما در این سریال با یکسری جاسوس خنگ طرفیم و با نیروهای امنیتی مواجهیم که علیرغم اینکه در واقعیت به تکنولوژی وابسته هستند اما همچنان در این سریال از شیوه‌های سنتی استفاده می‌کنند که من این را متوجه نمی‌شوم. شاید کسانی که تهیه‌کننده سریال بودند و نظارت امنیتی روی آن داشتند، ترجیح دادند تا سریال به این شیوه نمایش داده شود.

وی در ادامه درباره دیگر ضعف‌های مجموعه گاندو بیان کرد: ضعف در صحنه‌های دلهره‌آور و کارگردانی این صحنه‌ها خیلی مشهود است. نباید فراموش کنیم که ما داریم یک سریال جاسوسی می‌سازیم که مبنای آن بر دلهره است؛ شخصی که جاسوسی می‌کند دلهره دارد؛ شخصی که او را رصد می‌کند هم دلهره دارد، ولی ما این دلهره‌ها را اصلاً در این سریال‌ها نمی‌بینیم. صحنه‌های بسیار تاریک که در آن بیشتر از نماهای داخلی استفاده شده است که به نظر من این یک ضعف کلی است که می‌شد آن را رفع کرد.

مردم حلقه مفقوده فیلم هستند 

یک جاسوس در هر لباسی می‌تواند باشد، حتی روحانی

دباغ افزود: علاوه بر این به نوعی مردم در اینجا حلقه مفقوده فیلم هستند که باید روی آن دقت شود. چراکه اگر ما مردم را در سریال ببینیم، مقداری صحنه‌ها دلنشین‌تر می‌شود و فیلم از آن بسته سیاهی که به طور کامل حکمفرماست، خودش را نجات می‌دهد. به نوعی وقتی سکانس‌های یک فیلم از ابتدا تا آخر سکانس‌های داخلی باشد، در درازمدت بیننده را دچار آزار کرده و از لحاظ بصری و زیبایی‌شناسی ارتباطش را با سریال کم می‌کند. مگر اینکه یک شاهکار هنری باشد که بتواند مخاطب را درگیر کند که اصلا ما در حال حاضر در مورد یک شاهکار صحبت نمی‌کنیم.

وی همچنین درباره پرسشی در خصوص نشان دادن احتمالی جیسون رضائیان در سریال با اسم مایکل هاشمیان، گفت: ما باید به پیام سریال وفادار باشیم. در ابتدای این مجموعه نوشته شده که این سریال بر مبنای ماجرای واقعی است، اما همه اسم‌ها غیرواقعی یا به صورت اتفاقی انتخاب شده است. به همین دلیل من تعجب می‌کنم که چرا برخی رسانه‌ها به این صورت عمل کرده و نام جاسوس مشخصی را انتشار می‌دهند. پیام دهکردی در مصاحبه خود اعلام کرده که نقش‌شان جیسون رضائیان است در صورتی که سریال روی این موضوع تاکید کرده که اسامی اتفاقی است و اگر شباهتی به اشخاص واقعی وجود داشته باشد ما حق نداریم از آن مانیفستی که در سریال اعلام شده عبور کنیم و آن را انتشار دهیم. به نظر من اگر این اتفاق افتاده باشد هم آقای دهکردی و هم خبرگزاری که به این صراحت خبر را اعلام می‌کند، کار غیرحرفه‌ای انجام داده است.

این کارشناس رسانه همچنین درباره استفاده از حرفه‌هایی همچون خبرنگار، هنرمند و منتقد که در این سریال به عنوان جاسوس معرفی می‌شوند، اظهار داشت: خیلی از دوستان هنرمند و منتقد من در این باره با من صحبت کرده و به این موضوع معترض بودند که چرا جاسوس‌ها را اغلب خبرنگار، فرهنگی و هنرمند نشان می‌دهند. من همان موقع به این دوستان پاسخ دادم که شما فرض کنید این جاسوس منتقد تئاتر نبوده و یک پزشک یا یک مکانیک بود، آیا قشر مکانیک و پزشک باید اعتراض کنند که چرا ما را به عنوان جاسوس نشان دادید. یک جاسوس می‌تواند در هر شغلی باشد، ممکن است در لباس یک هنرمند، پزشک و حتی در لباس یک روحانی باشد حال اگر کسی جرأت کند و این موضوع را نشان دهد بحث به شدت جالبی است اما هیچ وقت نباید بگوییم که همه روحانیون، پزشکان و هنرمندان جاسوس هستند و اهداف غیرانقلابی و غیراخلاقی را دنبال می‌کنند. بر همین اساس هیچ اعتراضی به این موضوع وارد نیست. یعنی اینکه ما بیاییم و بگوییم چون کاراکتر جاسوس ما یک شخصیت فرهنگی یا یک خبرنگار است، این یک توهینی به همه آن قشر بوده و باید نسبت به آن موضع بگیریم، به نظر من این اعتراض مردود است.

وی در بخش پایانی صحبت‌هایش درباره نقاط مثبت این سریال نیز بیان کرد: پرداخت به چنین موضوعی کار ارزنده‌ای است. اینکه صداوسیما بالاخره از آن قالب عشق و عاشقی و ملودرام‌های آبکی خانگی بیرون بیاید و به موضوعی بپردازد که یک موضوع روز بوده و حائز اهمیت است. به نوعی موضوع روز بودن یک حسن به شمار می‌آید که در این سریال وجود دارد. علاوه بر این معرفی چهره‌ها و بازیگرهای جدید در این سریال نقطه قوت دیگری است و ما بعد از مدت‌ها چهره‌های تازه‌ای را در تلویزیون می‌بینیم. به عنوان مثال وحید رهبانی که بازیگر تئاتر بوده، به نوعی برای اولین بار به عنوان نقش اول در این سریال در حال دیده شدن است و اتفاقا در کنار داریوش فرهنگ و بازیگران دیگر خیلی خوب بازی می‌کند. در کنار این موارد آوردن دوباره خانم رابعه اسکویی به تلویزیون، یکی از نکات به شدت خوب به شمار می‌آید و ای کاش صداوسیما در مورد همه هنرمندان به این صورت دست و دلبازانه عمل می‌کرد.

گفتگو: حامد قریب

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز