نقش رسانه در آشکارسازی ضعف در توزیع نهادهها
پرونده تأخیر در ثبت سفارش نهادههای دامی، کود و برنج نشان میدهد که اصلاحات تنها پس از فشار رسانهها و افکار عمومی شکل میگیرد، نه پیشبینی و برنامهریزی. ایلنا با گزارشهای میدانی خود نشان داد که روزنامهنگاری مسئولانه میتواند نه فقط خبرساز، بلکه جریانساز باشد.
ایلنا؛ عملکرد دستگاههای اجرایی در ماههای گذشته بار دیگر نشان داد که نظام تصمیمگیری در بخش کشاورزی و بازرگانی کشور هنوز به جای پیشبینی و برنامهریزی، بیشتر بر واکنش پس از بحران تکیه دارد. پرونده تأخیر در ثبت سفارش نهادههای دامی، کود، سم و برنج که از مدتها پیش موجب نارضایتی تجار و تولیدکنندگان شده بود، نمونه روشنی از این روند است.
در این میان، خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، با پیگیری مستمر و انتشار گزارشهای میدانی از ضعف توزیع نهادههای دامی، توانست بخشی از این مشکلات را به سطح عمومی و نهایتاً به حوزه تصمیمگیری دولت و مجلس منتقل کند.
ایلنا طی چند ماه گذشته، با گفتوگوهای متعدد با فعالان بازار و تجار، به این جمعبندی رسید که تأخیر در تخصیص ارز و صدور مجوزهای ثبت سفارش، بیش از هر عامل دیگری ناشی از ناهماهنگی در بخش بازرگانی وزارت جهاد کشاورزی است. گزارشهایی که در این زمینه منتشر شد، بازتاب گستردهای داشت که در نهایت، منجر به اصلاحاتی در ساختار تصمیمگیری بازرگانی وزارت جهاد نیز شد. این تحول هرچند مثبت است، اما نشان میدهد که نظام اداری کشور معمولاً زمانی دست به اصلاح میزند که فشار از بیرون وارد شود؛ فشاری که اغلب از سوی رسانهها و افکار عمومی شکل میگیرد، نه از درون سیستم.
نقش رسانه در چنین شرایطی، تنها اطلاعرسانی نیست بلکه رسانه وظیفه دارد هشدار دهد، مطالبه کند و در عین حال، از اقدامات اصلاحی نیز گزارش دهد. این رویکرد دو وجهی باعث میشود که رسانه نه صرفاً منتقد، بلکه شریک آگاه در مسیر اصلاح باشد.
ایلنا در این پرونده دقیقاً همین مسیر را طی کرد؛ از نقد ضعفهای موجود تا اطلاعرسانی درباره گامهایی که دولت برای جبران آنها برداشت.در مقابل، باید پرسید چرا هشدارهای پیشین تجار و کارشناسان نادیده گرفته شد؟ فعالان اقتصادی بارها اعلام کرده بودند که تأخیر در ثبت سفارش نهادههای دامی و کشاورزی میتواند فصل خرید را از بین ببرد و باعث افزایش هزینه تولید شود. اما گویا تا زمانی که بحران به نقطه هشدار عمومی نرسید، ارادهای برای اقدام شکل نگرفت. امروز نیز اگر چه بخشی از مسیر اصلاح شده، اما با توجه به زمان از دسترفته، عملاً واردکنندگان و تولیدکنندگان از فصل خرید عقب ماندهاند و این تأخیر به زنجیره تولید و قیمت محصولات نهایی آسیب میزند.
به نظر میرسد یکی از مشکلات ساختاری در اقتصاد ایران، همین نادیده گرفتن چرخه بازخورد است. هشدارها در مراحل اولیه شنیده نمیشود و زمانی که رسانهها موضوع را عمومی میکنند، تصمیمگیران تازه متوجه عمق بحران میشوند. این در حالی است که اگر سازوکار شنیدن هشدارها و تحلیلها در درون وزارتخانهها فعالتر عمل کند، بسیاری از مشکلات پیش از تبدیل شدن به بحران قابل مدیریت است.
اکنون که دولت و مجلس به صورت جدیتر به موضوع تخصیص نهادهها ورود کردهاند، ضروری است که وزارت جهاد کشاورزی، وزارت صمت و گمرک در هماهنگی کامل عمل کنند تا فرآیند تخصیص و ترخیص کالاها تسریع شود. در کنار آن، نقش رسانهها نیز باید به رسمیت شناخته شود؛ نه صرفاً به عنوان منتقد، بلکه به عنوان پل ارتباطی میان تولید، تجارت و سیاستگذاری.
ایلنا در این پرونده نشان داد که روزنامهنگاری مسئولانه میتواند نه فقط خبرساز، بلکه جریانساز باشد. رسانهای که بهجای انتشار سطحی خبر، به عمق مسئله میرود، گفتوگو میکند، تحلیل مینویسد و از طرف تولیدکننده و مصرفکننده مطالبهگری میکند، در واقع بخشی از فرایند اصلاح است. این نوع کنش رسانهای، بهویژه در حوزههای اقتصادی که تصمیمها مستقیم بر زندگی مردم اثر دارد، میتواند به تدریج فرهنگ پاسخگویی را تقویت کند.
در نهایت، ما نیازمند نظامی هستیم که هشدار را قبل از بحران جدی بگیرد، نه بعد از آن. تجربه تخصیص نهادهها یادآور این واقعیت است که رسانه، اگر جدی گرفته شود، میتواند پیشدستی کند و از شکلگیری بحران جلوگیری کند. اما اگر قرار باشد هر بار هشدارها نادیده گرفته شود و اصلاحات تنها پس از اعتراض عمومی آغاز شود، چرخه تکرار بحرانها همچنان ادامه خواهد داشت.
مرتضی بلوکی
کارشناس رسانه