یادداشتی از علی بیگدلی:
چرا آمریکا مذاکرات کاهش تنش با روسیه را لغو کرد؟

روسیه به یک قدرت بیرقیب تبدیل خواهد شد و آمریکا هم تحت فشار محافظهکاران تندرو که ضد روسیه هستند قرار گرفته و ناچار شده تا این نشستها را به صورت یکجانبه نقد و لغو کند.
علی بیگدلی، کارشناس مسائل آمریکا طی یادداشتی برای ایلنا به تشریح دلایل لغو مذاکرات کاهش تنش با روسیه از سوی ایالات متحده پرداخت که به این شرح از نظر میگذرد:
قبل از هر چیز باید توجه داشت سطح هیأت سیاسی که روسیه برای مذاکره با آمریکا به استانبول اعزام کرد، خیلی پایین بود و این موضوع به نظر میرسد که به آمریکاییها بر خورده است. باید دانست که روسها بازیگران ماهری در دیپلماسی هستند و در مقاطعی هم ایالات متحده را بازی دادهاند و در جنگ ویتنام هم نشانههایی از این مسأله وجود داشت. بنابراین انتظاراتی که پوتین دارد این است که مناطق شرقی که از خاک اوکراین اشغال کرده، توسط کییف و آمریکا به رسمیت شناخته شود.
موضوع دیگر اینکه روسیه همچنان اعتقاد دارد که اوکراین نباید هیچوقت عضو ناتو شود و همین مسائل باعث شده تا آمریکاییها برخی از این مسائل را بپذیرد. واقعیت این است که روسیه به یک قدرت بیرقیب تبدیل خواهد شد و آمریکا هم تحت فشار محافظهکاران تندرو که ضد روسیه هستند قرار گرفته و ناچار شده تا این نشستها را به صورت یکجانبه نقد و لغو کند. علت این امر هم این است که سطح انتظارات پوتین خیلی بالاست. از سوی دیگر موضوع کاهش ارائه تسلیحات به اوکراین از سوی اروپاییها هم مطرح است.
روسیه میخواهد اوکراین همانند یک پرنده بال و پر بسته عمل کند. اوکراین که به طور غیرمستقیم تحت سلطه روسیه قرار خواهد گرفت در نهایت برای روسیه اهمیت زیادی دارد. در این راستا سقف انتظارات پوتین بالاست و از منظری دیگری هم باید متوجه بود که انتظارات ترامپ هم برآورده نشده است. به همین دلیل تیم آمریکایی پیشدستی کرده و اعلام کردهاند که مذاکرات رفع تنش و عادی سازی روابط واشنگتن و مسکو به تعویق افتاده است.
باید توجه داشت که ترامپ بر اساس وعدههای انتخاباتی مجبور است که پرونده اوکراین را به هر نحوی سر و سامان دهد. همچین سنتی که در آمریکا رایج بوده این است که رئیس جمهور مستقر در کاخ سفید، تلاش می کند فضا را طوری پیش ببرد، که بعد از دوران ریاستجمهوری اش مجدداً یک گزینه از حزب خود وارد کاخ سفید شود.
روس ها از آن کشورهایی نیستند که به راحتی موضوعی را بپذیرند و اساساً دیپلماسی را خیلی خوب میشناسند و به پشتوانه قدرت اتمی که در جهان دارند اقدامات خود را پیش میبرند. اروپاییها معتقد بودند که حالا ترامپ می تواند از در دوستی با مسکو وارد شود که دودستگی در اروپا هم در این خصوص وجود دارد. اما به صورت کلی هم ترامپ و هم پوتین هر دو به دنبال یک دستاورد بسیار مهم برای خود و با محوریت اوکراین هستند تا به مردمان هر دو کشور بفهمانند که توانستهاند سهم خود را از کیک اوکراین کسب کنند. به هر ترتیب ترامپ و پوتین یک بازی با خروجی نامعلوم را کلید زدهاند و باید دید خروجی آن چه خواهد بود.