نقشآفرینی امارات، اسرائیل و آمریکا در یمن/ سعودیها میان آتش بحران و تصمیم سخت
تحولات اخیر یمن نشان میدهد عربستان سعودی با گسترش نفوذ امارات در جنوب و شرق این کشور مواجه شده است. همزمان، پروژهای گسترده که آمریکا بهطور ضمنی از آن حمایت میکند و اسرائیل نقش فعالی در آن دارد، شرایط را برای ریاض پیچیده کرده است.
به گزارش ایلنا به نقل از الاخبار، عربستان سعودی در مواجهه با گسترش نفوذ امارات در جنوب و شرق یمن با وضعیتی پیچیده و چالشبرانگیز روبهرو شده است. این تحولات در چارچوب یک پروژه تقسیمبندی وسیعتر رخ داده که در آن، ضمن حمایت ضمنی آمریکا، اسرائیل نیز نقش فعالی دارد و امارات و همپیمانانش در یمن رأس این پروژه به شمار میروند.
در واکنش به این تغییرات، سعودیها به گونهای عمل میکنند که گویی کنترل این مناطق بدون برنامه قبلی به دست آنها افتاده یا تحولات ناگهانی، واقعیت طولانیترین مرز کشور با استان حضرموت، که بیش از نیمی از مرز سعودی با یمن را تشکیل میدهد، آشکار کرده است. تلاش عربستان برای تثبیت حضور خود در استانهای حضرموت و المهره از طریق نیروهای «سپر وطن» که اوایل سال ۲۰۲۳ با همکاری حزب «الاصلاح» تشکیل شد، دیرهنگام بود؛ زیرا امارات پیش از آن کنترل مسیرها و بنادر حیاتی این مناطق را در اختیار گرفته بود. سقوط سریع این استانها به دست «شورای انتقالی جنوبی» وابسته به امارات طی چند روز نه تنها ناشی از تأخیر سعودیها است، بلکه بخشی از پروژهای بزرگتر است که اسرائیل در آن فعال بوده و آمریکا نیز بهطور ضمنی از آن حمایت میکند.
هدف اصلی این پروژه محدود کردن انصارالله در یمن نیست و صرفاً به تغییر استراتژی اسرائیل و غرب پس از شکست در عملیاتهای هوایی گسترده و تلاش برای متحد کردن نیروهای جنوبی و شمالی علیه انصارالله محدود نمیشود؛ بلکه این پروژه بخشی از برنامهای بلندمدت برای تقسیمبندی منطقه و کشورهای مختلف است که شامل قدرتهای بزرگ مانند عربستان، مصر و ترکیه نیز میشود و تهدیدی برای آنها محسوب میشود.
در پی تحولات یمن، اعتراف اسرائیل به «سرزمین سومالی» واکنش کشورهای منطقه را برانگیخت. کارشناسان معتقدند موضع مبهم آمریکا به اسرائیل اجازه میدهد در مسائل حاکمیتی، حتی در مناطقی دور از مرزهایش، دخالت کند؛ نه صرفاً در سطح نظامی و همسایگی. این اقدامات بدون توجه به موضع نهایی واشنگتن انجام میشود و به نظر میرسد وابسته به شرایط واقعی برای اجرا هستند.
نگرانی کشورهای منطقه بیشتر ناشی از این است که پروژههای تقسیمبندی ریشه در اکثر کشورها دارد؛ زیرا بیشتر نظامها یا ایدئولوژیک هستند، یا سرکوبگر، یا هر دو. این شرایط بخشهایی از جامعه را به حمایت از جنبشهای جداییطلبانه برای بهبود شرایط زندگی ترغیب میکند. نمونه این وضعیت را میتوان در جشنهای «سرزمین سومالی» پس از اعتراف اسرائیل و قدرت «شورای انتقالی جنوبی» در یمن مشاهده کرد. شعار جدایی جنوب یمن نیز پشتوانه تاریخی دارد؛ این منطقه تا سال ۱۹۹۰ مستقل بود و پیش از آن نیز از زمان استقلال از بریتانیا در سال ۱۹۶۷، استقلال خود را حفظ کرده بود.
سعودیها امروز با گزینههای دشوار و پرهزینهای در یمن مواجهاند، اگرچه حمایت عربی نیز به دست آوردهاند. امارات بدون ماموریتی که از سوی آمریکا دریافت کرده باشد، قادر به تهدید امنیت سعودی به این شکل نبود. به همین دلیل، سعودیها و ابوظبی تاکنون درگیری مستقیم آشکاری نداشتهاند. با این حال، به نظر میرسد ابوظبی تلاش دارد سعودیها را متقاعد کند تا «شورای انتقالی» از مناطقی که در حضرموت و المهره تصرف کرده، عقبنشینی کند و نیروهای «سپر وطن» دوباره مستقر شوند، در حالی که نقش امارات محدود به شستشوی دست از اقدامات «شورای انتقالی» و ارجاع آن به دستورات آمریکا یا اسرائیل است.
خالد بن سلمان، وزیر دفاع سعودی، نیز تلاش کرده میان «شورای انتقالی» و مسئله جنوب تمایز قائل شود و اعلام کرده آنچه رخ داده، به مسئله جنوب آسیب زده است، زیرا «آزادسازی» عدن بدون فداکاریهای سعودیها و همپیمانانشان ممکن نبود. موضع رسمی امارات مبهم و کلی است؛ هرچند این کشور گفتوگو را ترجیح میدهد، اما مایل نیست اوضاع به پیش از تحولات اخیر بازگردد. انور قرقاش، مشاور رئیسامور امارات، بر «ایجاد راهحلهای سیاسی، حفظ دوستیها و اتحادها و استمرار ارتباط و مودت» تأکید کرده و گفته است: «امارات خواستار حق تعیین سرنوشت جنوب نیست، بلکه این خواست مردم منطقه است.»
حرکت «شورای انتقالی» در زمان مناسبی برای بهرهبرداری سیاسی از سعودی انجام شد، به ویژه در واکنش به خودداری ریاض از تشدید درگیری با انصارالله. دلیل تصرف حضرموت و المهره با عنوان جلوگیری از رسیدن سلاح به انصارالله چندان قانعکننده نیست و تنها انصارالله قادر به مقابله با آن است. با توقف اجرای «نقشه راه» سازمان ملل و توافقهای پیشین با سعودی به دلیل دخالت آمریکا، عربستان امروز با گزینههای دشوار و پرهزینهای روبهروست؛ مداخله نظامی علیه «شورای انتقالی» آسان نیست، اتحاد یا همکاری با انصارالله واقعگرایانه نیست و پذیرش خسارتهای اخیر نیز ساده نیست.