گزارش میدانی ایلنا از پتروشیمیهای تامین اجتماعی:
همه چالشهای شرکتهای بازنشستگان در گرمای ماهشهر/ صداهایی که شنیده نمیشود!

وقتی در بین بناهای عظیم و حیرتانگیز تاسیسات پتروشیمی قرار میگیریم، همزمان در کنار این حس خوب، دچار نگرانی نیز خواهیم شد؛ بیشتر برای کارگران و پرسنلی که در این محدوده کار میکنند. کار در بندر ماهشهر شرایط ویژه خود را دارد. رطوبت ۹۰ درصدی هوا و شرجی بودن شدید محیط، همزمان با گرمای حدود ۵۰ درجه که تا پایان شهریور ادامه دارد، وضعیتی است که تنفس را در حین بازدید دچار مشکل میکند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شرکتهای پتروشیمی هلدینگ تاپیکو (شرکت سرمایهگذاری نفت، گاز و پتروشیمی تامین) از قدیمیترین اجزای مجموعه موسوم به «شستا» و از اصلیترین تامین کنندگان سود ناشی از سرمایهگذاریِ داراییهای بازنشستگان در مجموعه تابعه سازمان تامین اجتماعی محسوب میشوند. در این میان، شش شرکت پتروشیمی فناوران، ماشینسازی پارس، شرکت شیمیایی فرآورد قشم، پتروشیمی غدیر و پتروشیمی فارابی در منطقه ماهشهر استان خوزستان قرار دارند.
ماهشهر بهعنوان مهمترین منطقه تولید محصولات پتروپالایشی در کشور پس از عسلویه که دارای ۲۶ واحد پتروشیمی فعال و چندین شرکت تولیدکننده نهادههای تولید و خدمات پیرامونی دیگر است، از این نظر اهمیتی ویژه برای کشور و سازمان تامین اجتماعی و کارگران شاغل و بازنشسته کشور دارد. هرچند سودرسانی کل مجموعه شستا، تنها هفت درصد از کل هزینههای سازمان تامین اجتماعی را پوشش میدهند، اما اصلاح ساختار شستا به ویژه در بخش هلدینگهای سرمایهگذاری حوزه انرژی، میتواند سهم بهرهمندی تامین اجتماعی از سود شرکتهای تابعه را افزایش دهد.
در سفری که اخیراً خبرنگار ایلنا به منطقه صنعتی ماهشهر داشته است، یک ارزیابی نسبی از آخرین وضعیت تولیدی، پرسنلی، ایمنی و سایر مسائل این شرکتها به دست آمد که مختصری از آن در اختیار مخاطبان قرار میگیرد.
دور باطل ضعف انباشت سود و رکود
سفر ما به بندر ماهشهر و مشاهده مجموعههای پتروشیمی و شیمیایی ذیل شستا در این شهر بندری گرم کشور، با افتتاح یک مرکز هنرستان و یک مرکز آموزش فنی و حرفهای به همت یکی از شرکتهای تابعه آغاز شد؛ اما هرچه زمان میگذشت با چالشهای شرکتهای تابعه و درد دلهای مهندسان، مدیران و حتی کارگران مواجه میشدیم.
در دهه ۱۳۷۰ بخش قابل توجهی از صنایع کشور به دلیل افزایش مطالبات سازمان تامین اجتماعی از دولت، به این سازمان واگذار شد و در این میان، بسیاری از این پتروشیمیها در شهر بندری ماهشهر از خانواده وزارت نفت جدا شده و به خانواده تامین اجتماعی پیوست. باوجود آنکه بخش زیادی از سود سهامها و سود حاصل از فعالیت و فروش این شرکتها به جیب سازمان تامین اجتماعی رفته و صرف تامین بخش کوچکی از مستمری بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی میشود، این شرکتها امکان توسعه و رشد خود از محل سرمایهگذاری مجدد سود را ندارند.
حسین رفیق دوست (مدیرعامل شرکت پتروشیمی فناوران) که از اصلیترین تولیدکنندگان متانول (الکل صنعتی) است، درباره علت عدم توسعه این شرکت در ذیل زیر مجموعه شستا میگوید: بخشی از دلایل عدم توسعه شرکت -با وجود اینکه این مجموعه (فناوران) از معدود پتروشیمیهای سودده این منطقه محسوب میشود- بحث عدم امکان سرمایهگذاری حداقل ۵۰ درصد سود شرکت در بخش تجهیز و جذب سرمایه مجدد است که باعث شده ظرفیتهای جدید و بروزرسانی تولید صورت نگیرد. پتروشیمی صنعتی زنده است و اگر مدام در قیاس با رقبای خارجی و داخلی بروزرسانی نشود و با فناوریهای جدید توسعه نیابد، عقب خواهد ماند. متاسفانه به دلیل تکلیف ما نسبت به سازمان تامین اجتماعی و بازنشستگان، همه مجموعهها دچار افت نرخ سود و عدم توان رقابت شدند.
وی با اشاره به اینکه تکلیف واگذاری شرکتهای ذیل شستا و از جمله هلدینگ حوزه انرژی تامین (تاپیکو) نیازمند تصمیمگیری در سطح سران سه قوه است، گفت: تصمیم در چنین شرایطی برای چنین چیزی که تکلیف قانون برنامه هفتم توسعه است، بسیار پیچیده است و باید درباره کیفیت انجام آن در سطوح عالی کشور تصمیم گرفته شود. اما آنچه واضح است، ضرورت بازنگری در سیاستهای کلان توسعه پتروشیمیها است. در دوره آقای خاتمی ما شاهد اوج شکوفایی صنعت پتروشیمی در کشور بودیم و شرکت فناوران نیز در همان زمان در اوج خود بود، زیرا مسیر سرمایهگذاری خارجی در این صنعت فراهم بود، اما بعد از آن به دلیل تحریمها، عملاً مهندسان داخلی با زحمت و ابتکار فراوان توانستند این صنایع را اندکی سرپا نگهدارند. ما در شرایط فعلی نیازمند سرمایهگذاری با منابع داخلی خود شرکتها و منابع داخلی کشور هستیم.
این مدیر مجموعههای تابعه تامین اجتماعی تاکید کرد: صنایع پتروشیمی سود و ارزآوری بالا دارند و صادرات برای این صنایع مهم است، اما در حال حاضر بازار صادرات برای اغلب شرکتها ضعیف است. ضمن اینکه باوجود سود بالای تولید شده توسط این شرکتها، این صنایع چندان اشتغالزا نبوده و فقط نیازمند سرمایهگذاری بالا هستند. با این وجود ما پس از یک دوره رکود و عدم سوددهی در جنگ اخیر ۱۲ روزه، دوباره به نقطه مطلوب بازگشتیم و تلاش خود را برای افزایش مجدد سود شرکت به کار گرفته و دوباره به سوددهی نسبتاً قابل قبول رسیدیم.
او ادامه داد: هرچند با نرخ سوددهی مطلوب این صنعت که در دوره اصلاحات با حضور شرکتهای ایتالیایی سرمایهگذار رقم خورد، فاصله جدی داریم؛ در آن زمان چنان سوددهی شرکت بالا بود که توانستیم ظرف دو سال هزینه ساخت کل مجموعه را از محل سود در بیاوریم. امروزه همکاری با چین نیز به دلیل مشکلات ارتباطات بانکی و صف طولانی اولویت شرکتها برای میانجیگری بانک مرکزی با چین، آسان نیست و دردسرهایی دارد.
ناترازی گریبان شرکتهای تابعه را نیز گرفته است
مدیران مجموعههای تابعه شستا در ماهشهر، معتقدند که این مجموعه را با چنگ و دندان نگه داشتهاند. شرکت شیمیایی فرآورد قشم که تولیدکننده کیسهها و ابزار بستهبندی محصولات پتروشیمی در تیراژ بالاست، باوجود آنکه امکان خرید برق از داخل مجموعههای ذیل شستا در ماهشهر را دارد و بخشی از فعالیتهای آن در جزیره قشم است، نمیتواند برق صنعتی لازم را جداگانه به دلیل قیمت بالا خریداری کند. هلدینگها نیز این میزان برق لازم را به دلیل مشکلات در هیات مدیرهها، به صورت ارزان در اختیار این مجموعه قرار نمیدهند؛ به همین علت، مجموعه فرآورد قشم برق خود را از شبکه سراسری تهیه کرده و در هفته سه روز فاقد برق است.
در هنگام خاموشی وارد این مجموعه شدیم و متوجه شدیم بهروز انصاری (معاون تولید شرکت شیمیایی فرآورد قشم) از میزان بالای عدم النفع این شرکت به دلیل قطعی برق سخن میگوید. او تاکید میکند که از مجموعههای توزیع برق در شهرستان ماهشهر تا مجموعه وزارت نیرو در استان و حتی پایتخت، در نامهنگاریها و رفت و آمدهای بسیار، پیگیر حل مشکل تعطیلی مجموعه به خاطر ناترازی برق بوده است. اما این مجموعه تولیدی با حدود یک صد نفر کارگر و پرسنل، همچنان از نعمت برخورداری از برق در تمامی هفته محروم است.
انصاری تاکید دارد که برق دیزلی با سوخت گازوئیل و استفاده از سلولهای خورشیدی نیز به دلیل هزینهها و میزان بالای مصرف برق کارخانه، قابل استفاده نیست.
این مدیر بسیار جوان مجموعه تابعه شستا البته میگوید: باوجود این تعطیلی مداوم ناشی از ناترازی انرژی، به دلیل تغییراتی که در تولید و فروش توسط تیم جدید شرکت ایجاد شده، توانستند میزان تولید و بخشی از سود را علیرغم عدم النفع بالا حفظ کنند. او اما هشدار میدهد: ما چندان این توان را نخواهیم داشت که بدون حمایت، از این صنعت مهم بستهبندی حفاظت کنیم و باید حمایتهای لازم از تولید صورت گیرد.
تعارض منافع و ضعف بازاریابی در صنایع پایین دست
شرکت ماشینسازی پارس در ماهشهر نیز از جمله صنایع مهم مربوط به ساخت تجهیزات و برجها و تاسیسات بزرگ پتروشیمی و پالایشی کشور است که زیر مجموعه هلدینگ تاپیکو، برای سازمان تامین اجتماعی سودرسانی میکند. این مجموعه نیز بنابر روایت مهندس کهزادی (مدیر تولید داخلی شرکت ماشینسازی پارس) دچار مشکل تعارض منافع در سطح خریداران شده است.
وی میگوید: بسیاری از شرکتها در جنوب کشور حاضر میشوند که هزینه بالای حمل و نقل را از مرکز کشور برای خرید تاسیسات و سفارش ابنیه فلزی مانند لولهها و دودکشها و برجهای بخشهای مختلف پتروپالایشی بدهند، اما به ما سفارش نمیدهند. این درحالی است که ما درون یک خانواده هستیم و بازار ما بیشتر در داخل است. همه ما بیشتر خریدار ماده اولیه فولاد اکسین در خوزستان هستیم و کیفیت تولید و ساخت ما با سایر شرکتهای داخلی و خارجی اصلاً تفاوتی ندارد؛ اما تعارض منافع در مجموعههای سفارشیساز و ماشینسازی مختلف باعث شده تا بخشی از فعالیت ما دچار رکود شود.
کهزادی تاکید کرد: شرایط به سمتی رفته که از ۴۵۰ نفر کارگر در دهه ۱۳۹۰ اکنون به تعداد ۱۵۰ کارگر در هر دو کارگاه گچساران و ماهشهر مجموعه پارس برسیم و اگر سفارشی دریافت نشود، همین میزان اشتغال نیز از بین میرود.
او گفت: راه حفظ شرکت این است که علاوه بر سفارش در محدوده جنوب کشور، حتما بخش اورهال و تعمیرات نیز به همین شرکت (ماشینسازی پارس) واگذار شود تا بتوان سطح نرخ سود شرکت را حفظ و به بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی برای بهبود معیشت کمک کرد.
ایمنی؛ همچنان حلقه مفقوده
وقتی در بین بناهای عظیم و حیرتانگیز تاسیسات پتروشیمی قرار میگیریم، همزمان در کنار این حس خوب، دچار نگرانی نیز خواهیم شد؛ بیشتر برای کارگران و پرسنلی که در این محدوده کار میکنند. کار در بندر ماهشهر شرایط ویژه خود را دارد. رطوبت ۹۰ درصدی هوا و شرجی بودن شدید محیط، همزمان با گرمای حدود ۵۰ درجه که تا پایان شهریور ادامه دارد، وضعیتی است که تنفس خبرنگاران را نیز در حین بازدید دچار مشکل میکند؛ این درحالی است که خود تاسیسات پتروشیمی نیز به اندازه کافی گرما تولید میکنند. با این وجود، پرسنل ناظر در این هوای شرجی و گرم، مدام باید در بین بخشهای مختلف تاسیسات بر انجام روند تولید نظارت کرده و اقدامات مربوط به مرحله بهرهبرداری را انجام دهند.
کورههایی که دمای تا ۱۰۰۰ درجه دارند، فعال هستند و در حال تبدیل و ترکیب گازها در مبدلها و برجها هستند. این درحالی است که وقتی در پلههای فلزی به سمت بخشهای مختلف میرویم، با کفهای مشبک فلزی مواجه میشویم که اندکی در تحمل وزن انسان مشکل داشته و برخی از آنها نیز لق بودند. این درحالی بود که زیر این کف مشبک فلزی هر طبقه از تاسیسات، تا ده متر نیز فضای خالی وجود دارد و سقوط از آن در هوای گرم و در شرایطی که احتمال بیحالی وجود دارد، میتواند خطرآفرین و حتی مهلک باشد.
صرفنظر از اینکه اصول ایمنی در زمینه کار در محیط گرم رعایت میشود، با تذکر جدی یکی از مسئولان ایمنی در زمینه فیلمبرداری و عکس برداری نیز مواجه میشویم؛ همزمان با این تذکرات، از صدای وحشتناک تاسیسات پتروشیمی نیز به نقطهای میرسیم که با وجود نیم ساعت دور شدن از محیط نیز همچنان گوشها سوت میکشند! این درحالی است که محافظ گوش کارکنان مجموعه تنها پلاستیکی بسیار ریز است که با وجود گذاشتن در گوش نیز همچنان صدا با شدت زیاد (اما اندکی کمتر) شنیده میشود.
همه اینها البته در کنار وضعیت آب و هوایی ماهشهر، به موضوع حساس آلودگی اضافه میشود. وقتی در بین واحدهای پتروشیمی عبور میکنیم، به وضوح بویی نزدیک به سبزی گندیده، سرکه و طعمی نزدیک به آمونیاک در گلو و بینی حس میشود. این بو داخل شهر هم وجود دارد و البته آمار بالای سرطان در ماهشهر، گویای وضعیت آلودگی است.
هرچند برخی پتروشیمیها مانند فناوران با سرمایهگذاری بسیار بالا توانستند بخش زیادی از گازهای گلخانهای و آلوده کننده را در چهارچوب مسئولیت اجتماعی کاهش و با فناوری پیشرفته علاوه بر تبدیل گازهایی مثل دی اکسید کربن و. . و پسابهای پتروشیمی به محصول، به صنعت سبز نزدیک شوند، اما عمده صنایع به دلیل ضعف در سرمایهگذاری در این حوزه نتوانستند مسئولیت ایمنی و مسئولیت اجتماعی و محیط زیستی خود را انجام دهند. دولت اصرار دارد که بودجه مسئولیت اجتماعی شرکتها تنها در بخش آموزش صرف شود، اما در این میان صاحب نظرانی که تمایل به انتشار نام خود ندارند، معتقدند علاوه بر بحث آموزش، منابع مسئولیت اجتماعی در حوزه محیط زیست و ایمنی کار نیز باید هزینه شود.
به نظر میرسد البته مسئولان وزارت کار و تامین اجتماعی در دولت چهاردهم از همه این آسیبشناسیها مطلع و ایرادات و راهکارها را بهتر از ما میدانند، اما مسئله تنها آسیبشناسی و انتقاد نیست؛ چه اینکه مدیران مجموعهها خود در این زمینه سرآمد هستند. مسئله اصلی، اراده و اصلاح اساسی ساختارهای این شرکتها و بازنگری در شیوه سرمایهگذاری است؛ موضوعی که صرفا با طرح واگذاری شرکتهای تابعه شستا یا حتی واگذاری مدیریتی آن از مدیرانِ نسبتاً پروازیِ دولتی به مدیران بخش خصوصی، حل نخواهد شد! پر واضح است که مدیران مختلف در تامین اجتماعی و شستا به تنهایی نمیتوانند شرکتها را به نقطه بهتری برسانند و هنر آنها در دورههای مختلف، صرفاً حفظ شرکتها در شرایط بحرانی بوده است؛ مابقی رسالت شکوفایی این صنایع و اصلاح وضعیت آنها، بر گردنِ سیاستگذاران کلان دولت است!
گزارش: رضا اسدآبادی