خبرگزاری کار ایران

همه چیز در «آب معدنی داماش» به ضرر کارگران است؛

نتیجه حق‌طلبی، اخراج از کارخانه!

نتیجه حق‌طلبی، اخراج از کارخانه!

من را از کارخانه بیرون کردند؛ از روز اول، خواسته‌ام پرداخت حق بیمه بود که به خاطر آن به من اهانت کردند و من را مورد ضرب و شتم قرار دادند، هنوز هم حق بیمه‌ام واریز نشده؛ از ابتدای امسال فقط یک ماه حق بیمه کارگران آب معدنی داماش به حساب تامین اجتماعی واریز شده....

به گزارش خبرنگار ایلنا، وضعیت در کارخانه «آب معدنی داماش گیلان» اصلاً مساعد نیست؛ کارگران معوقات مزدی دارند؛ در سال جدید فقط یک ماه حق بیمه به حساب تامین اجتماعی واریز شده و حدود ۳۰ کارگر این کارخانه نگران آینده هستند.

در این بین، وضعیت «رضا زارع» کارگری که چند هفته پیش از سوی کارفرما مورد ضرب و شتم واقع شده، به مرحله‌ای نگران‌کننده رسیده؛ هیچ یک از رایزنی‌ها، گفتگوها و ثبت شکایات تا امروز به نتیجه نرسیده؛ حتی باز شدن پای بازرسان اداره کار به این واحد تولیدی، نتوانسته مشکل کارگران داماش در حالت کلی و به طور خاص مشکل آقای زارع را حل کند.

در روزهای گذشته، بعد از چندین روز التهاب و نگرانی، این کارگر را که پیش از آن مورد ضرب و شتم عوامل کارفرما قرار گرفته بود، از کارخانه بیرون انداختند؛ به او گفتند دیگر حق نداری پا به کارخانه بگذاری؛ او در حال حاضر بیکار است و این در حالیست که قرارداد این کارگر تا پایان شهریور است و بیرون کردن اجباری او از محل کار، مصداق روشن قدرت‌نمایی کارفرما و اخراج ظالمانه‌ی کارگر است.

این کارگر که از یکسو به اداره کار شکایت برده و از سوی دیگر شکایت خود را در دادگاه‌های قضایی بابت ضرب و شتم و رفتار نادرست کارفرما به ثبت رسانده، حالا بیکار و بلاتکلیف است و چون قدرت ندارد و پشتش به حمایت اصحاب قدرت گرم نیست، صدایش به هیچ جا نمی‌رسد!

زارع بعد از مدت‌ها که به امید گشایش کار و ترس از آینده ساکت مانده، حالا به ما می‌گوید:

«من را از کارخانه بیرون کردند؛ از روز اول، خواسته‌ام پرداخت حق بیمه بود که به خاطر آن به من اهانت کردند و من را مورد ضرب و شتم قرار دادند، هنوز هم حق بیمه‌ام واریز نشده؛ از ابتدای امسال فقط یک ماه حق بیمه کارگران آب معدنی داماش به حساب تامین اجتماعی واریز شده....»

او ادامه می‌دهد: در حالیکه سنوات و حقوق و مزایا از کارفرما طلبکارم، مرا بدون بیمه از کارخانه بیرون انداخته‌اند. هفته پیش برای درمان بیمارستان رفتم چون بیمه نداشتم، به جای ۵۰۰ هزار تومان، سه چهار میلیون خرج کردم، قرض کردم و خرج درمان دادم....

رضا زارع از شکایت خود در دادگاه می‌گوید و اضافه می‌کند: این مسیر، مسیری طولانی‌ست؛ می‌گویند باید ماجرای ضرب و شتم و درگیری را بررسی کنیم. کارفرما سر جایش نشسته و کسی کاری به کارش ندارد. این منم که ناخواسته بیکار شده‌ام و دستم به جایی بند نیست.

کارگران به بهانه‌های مختلف از جمله خراب بودن وضع اقتصادی و پایین آمدن تولید و یا نداشتن عملکرد و کارایی بیکار می‌شوند؛ اما برای اخراج کارگران معترض منتظر هیچ بهانه‌ای نمی‌مانند؛ چندین انگ همزمان به پیشانی کارگر می‌چسبانند و او را از کارخانه بیرون می‌اندازند.

سرنوشت دردناکِ رضا زارع نشانه‌ای روشن از بالاترین سطح بی‌حقوقی طبقه کارگر است؛ او امروز در بدترین وضعیت ممکن است و نکته اینجاست که وقتی کارگران حق تشکل‌یابی و اتحاد  ندارند و همگی با قراردادهای موقت زجر می‌کشند، کارگر مظلوم تنها می‌ماند چون همکارانش کلاه خود را می‌چسبند تا بادِ بیکاری و اخراج سر و کلاه را با هم نبرد؛ کارگران مجبورند که به کار خود بچسبند و چشم بر حقیقت ببندند....

ما دوباره با «علی لقمانی» مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان گیلان تماس گرفتیم؛ در روزهای گذشته بازرسان اداره کار به شرکت آب معدنی داماش مراجعه کرده و با کارگران و کارفرما صحبت کرده‌اند؛ لقمانی در مورد نتیجه بازرسی‌ها به ایلنا گفت: قرار بر این شد که بازرسان اداره کار از وضعیت این کارخانه یک گزارش تهیه کنند و برای تهران ارسال کنیم؛ ضمن اینکه به همکاران اداره کار رودبار اعلام کردیم پرونده‌های این کارگران را زودتر بررسی کنند.

مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان گیلان در رابطه با عدم پرداخت حق بیمه کارگران گفت: به هرحال، پرداخت حق بیمه زمان می‌برد...

لقمانی در مورد وضعیت کارگران اخراج شده از جمله رضا زارع گفت: ما دستور دادیم پرونده‌های این کارگران را زودتر بررسی کنند؛ اگر خواسته این کارگران بازگشت به کار باشد، یک مسئله است اما ممکن است درخواست بیمه بیکاری داشته باشند که در آن صورت بازگشت به کار نمی‌توانند بگیرند.

این مقام مسئول در مورد ضرب و شتم رضا زارع گفت: ما مقام قضایی نیستیم که در مورد درگیری و زدوخورد نظر بدهیم و مقصر را مشخص کنیم؛ بله زدوخوردی در کارخانه صورت گرفته اما ماموریت ما در اداره کار، بررسی این موضوع نیست، ماموریت اداره ما این است که حق و حقوق کارگر در حوزه روابط کار را اعاده کنیم.

زارع با وجود قرارداد از شرکت اخراج شده است؛ لقمانی می‌گوید: باید شکایت کند، ما به سرعت بررسی می‌کنیم....

همه اتفاقات دردناک در عرض چند هفته در یک واحد تولیدی کشور رخ داده؛ حالا کارگری که مورد ظلم واقع شده، کفش آهنین به پا کرده و راه دادگاه و کلانتری را در پیش گرفته و ظاهراً همه چیز بازهم در دست بررسی است! اما تا زمانی که کارگران قدرت و تشکل ندارند و مجبور به فروش نیروی کار خود با شرایط دلبخواه کارفرمایان و صاحبان ثروت هستند، این اتفاقات دردناک همیشه و همه جا بازتکرار می‌شوند.

استدلال غالب مسئولان این است که کارفرمایان مشکل دارند، تولید کم است، پول نیست و ... اما آیا کارگری که خرج درمان و بیمارستان و پول کرایه خانه‌اش را ندارد و به جرم مطالبه‌ی حق، پشت درهای کارخانه مانده، نیازی به حمایت ندارد؟ باید به امان خدا رها شود؟!

گزارش: نسرین هزاره مقدم 

 

 

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز