خبرگزاری کار ایران

نگاهی به مستند "خیال آمدن تو" به کارگردانی سیامک میثاقی؛

مادرانِ انتظار

مادرانِ انتظار

فرهاد خالدی نیک منتقد سینما در یادداشتی به نقد و بررسی مستند «خیال آمدن تو» پرداخته است. این مستند برای دریافت جایزه شهید آوینی در نوزدهمین جشنواره سینماحقیقت رقابت می‌کند.

فیلم مستند "خیال آمدن تو" به تهیه کنندگی امیرحسین اکاتی و کارگردانی سیامک میثاقی، روایت تازه‌ای است از حال و روز مادران و خانواده‌های شهدا و آن چه که تا هنوز و شاید تا همیشه در دل‌های ایشان زنده و ماندگار است. مادرانی که سال‌ها چشم انتظار بازگشت عزیزانشان بوده‌اند و به نظر می‌رسد هنوز با جای خالی آنها کنار نیامده‌اند. مادرانی که انگار تکه‌ای از وجود خویش را جایی در دوردست ها گم کرده‌اند و هنوز به دنبال آن تکه‌ی گمشده می‌گردند. 

این چنین است که وقتی مادر شهید غلامرضا صالحی (خاور قیصریه) می‌گوید که هر شب جمعه چشم به راه آمدن فرزند شهیدش بوده است، با تمام وجود درد و رنج دوری از فرزند را از نگاه و کلامش احساس می‌کنیم. دردی که گویی هیچ وقت التیام نمی‌یابد. 

"خیال آمدن تو" اما تنها محدود به نمایش لحظاتی از زندگی مادر شهید نمی‌شود. این مستند فرصتی است که دوربین کارگردان به سوی خواهران، برادران و البته پدر شهید (حاج مرتضی صالحی) نیز چرخانده شود تا مخاطب فیلم با گوشه‌های از احساسات درونی دیگر اعضای خانواده شهدا نیز آشنا شود. اگر چه پدر شهید درگیر مشکلات ناشی از کهنسالی و بیماری است اما خواهران شهید با صداقتی مثال زدنی، سفره‌ی دلشان را در برابر دوربین می‌گشایند و از خاطرات دیروز و امروز برادر از دست رفته‌شان می‌گویند. برادری که نه تنها در دل تصاویر و خاطراتی متعلق به گذشته زنده است بلکه نام و یادش آن چنان در جریان زندگی این خانواده، جاری و پرتکرار است که در لحظاتی احساس می‌شود او هنوز در کنار این خانواده زندگی می‌کند. 

به عنوان مثال می‌توان به صحنه رونمایی از لباس های شهید اشاره کرد. پیراهنی که بنا به اظهار خواهر کوچک شهید، گویی هنوز بوی آرامش بخش شهید را به همراه دارد.
فیلم در جغرافیای روستای حاجی آباد در اطراف شهر نجف آباد اتفاق می‌افتد. لوکیشنی که آرامش و سکونی خاص در آن موج می‌زند. اما هر چه که زمان فیلم جلو می‌رود و پای صحبت‌های شخصیت‌های فیلم که می‌نشینیم، درمی‌یابیم که طوفانی در دل‌های ایشان بر پاست. طوفانی که پس از گذشت چهل سال از مرگ شهید هنوز فروکش نکرده است. طوفانی که موجب می‌شود گاه و بیگاه، سیل اشک از چشمان غمبار مادر شهید جاری شود و البته موجب تر شدن چشمان مخاطب فیلم نیز می‌شود. 

مخاطبی که مستند "خیال آمدن تو" این فرصت را می‌دهد تا هم با شخصیت‌هایش همذات‌پنداری کند و هم در دلش این حجم از صبر و بردباری را تحسین کند. علی نعمت‌اللهی در مقام فیلمبردار فیلم با استفاده از نماهایی که از بالا خانه‌های روستا و سایر خانه‌ها و زمین‌های اطراف را به تصویر می‌کشد، ناخوداگاه این حس را تقویت می‌کند که این تنها برشی از زندگی همین خانواده است و یقیناً مشابه این قصه در خانه‌ها و خانواده‌های دیگر نیز رخ داده است. خانواده‌هایی که انبوهی از غم و اندوه را در دل‌های خویش جای داده‌اند و چه بسا هیچ وقت، هیچ دوربینی موفق نشود درد دل‌ها و ناگفته‌هایشان را به تصویر بکشد. 

فیلم با شبیه‌سازی صحنه‌ی رفتن شهید صالحی به جبهه و نمایش دلتنگی تمام ناشدنی مادر شهید و خواهران داغدارش به پایان می‌رسد. صحنه‌ای که داغ دل شخصیت‌های اصلی فیلم را تازه می‌کند و به مخاطب نیز این تلنگر را می‌زند تا قدر نزدیکان و عزیزانش را بیش از اینها بداند. اگر تنها مزیت "خیال آمدن تو" همین تلنگر باشد، باید تماشای آن را غنیمت شمرد.

"خیال آمدن تو" محصول مرکز سیمرغ صدا و سیما در نوزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران "سینماحقیقت" به نمایش درمی‌آید.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز