خبرگزاری کار ایران

یک مستندساز در گفتگو با ایلنا مطرح کرد:

فیلمسازی در حوزه میراث فرهنگی خریدار ندارد/ ۵ مستند باستان‌شناسی هم نداریم

فیلمسازی در حوزه میراث فرهنگی خریدار ندارد/ ۵ مستند باستان‌شناسی هم نداریم

فعالیت کمرنگ در زمینه ساخت مستندات باستان‌شناسی در ایران باعث شده نه خریداری برای تولیدات انجام شده از سوی سفارش‌دهندگان تولیدات فرهنگی وجود داشته باشد و نه تقاضایی از سوی متولیان میراث‌فرهنگی کشور برای ساخت فیلم های بلند و سینمایی. این ها جملات یک مستندساز حوزه باستان شناسی است که معتقد است در سه دهه اخیر هیچ کدام از مسئولان وزارت میراث‌فرهنگی درخواستی برای تولیدات سینمایی و مستند در این زمینه نداشته‌اند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، ایران در دهه 40 آغازگر ساخت تولیدات سینمایی و مستندنگاری در حوزه میراث‌فرهنگی بود. در دهه 50 با انقلاب مردم ایران و آغاز جنگ تحمیلی 8 ساله، ساخت فیلم‌ها و تولیدات سینمایی میراث‌فرهنگی تا اواخر دهه 60 به‌حاشیه رفت. اما در دهه 70 تلویزیون ایران مسیر تازه‌ای در زمینه ساخت تولیدات با محوریت شاخه‌های متنوع میراث‌فرهنگی پیش گرفت. دهه 80 جشنواره‌های فرهنگی و نمایش مستندهای میراث‌فرهنگی رونق گرفت و از اواخر دهه 80 به‌ بعد بود که برگزاری جشنواره‌ها به‌دلیل نبود بودجه تعطیل و ساخت تولیدات میراث‌فرهنگی هم به محاق رفت.

«پژمان مظاهری‌پور» مستندساز در حوزه باستان‌شناسی ایران است که از دهه 80 تاکنون 60 عنوان مستند ساخته است. «اسرار تخت‌جمشید»، «معمای تخت‌جمشید»، «کاوش در تخت‌جمشید»، «تخت‌ سلیمان»، «دیالوخوها»، «دومورگان و گیرشمن» که هر کدام مستندات مجزا هستند و همچنین «الموت»، «مسجد ایرانی»، «رامهرمز یک کاوش باستان‌شناسی»، «تنگه کافری»، «ایزگام دشت»، «تپه میرک»، «تپه‌های سیلک»، «بازنگری در سیلک»، «داستان چندهزار ساله‌ یک شهر» مستندی درباره شهر سوخته، «وارثان کیومرث»، «باغ‌های ایرانی» و «جندی‌شاپور» که هم‌اکنون در حال اکران است، از جمله آثار او هستند. با این حال، این مستندساز تخصصی میراث‌فرهنگی با 24 سال سابقه فعالیت در این زمینه معتقد است، «در دهه‌ها و ادوار گذشته، حوزه فعالیت فیلم‌سازان و مستندسازان حوزه میراث‌فرهنگی بیشتر روی موضوعاتی بود که عنصر انسانی در آن نقش داشت و قابل مشاهده و ملموس بود. اما در حوزه باستان‌شناسی که عنصر ملموس وجود ندارد و حتی باستان‌شناس برای حل معمای یک محوطه پر از ابهام و سوال است، کار سخت می‌شود. از سوی دیگر، مسئولان و مدیران فرهنگی و وزارت میراث‌فرهنگی نیز هیچگاه خریدار این تولیدات نبوده‌اند و به همین دلیل تقاضا برای ساخت این مستندات اندک است.»

پژمان مظاهری پور در گفت‌وگویی   با ایلنا دلیل موفق نبودن سینمای میراث فرهنگی و مستندهای باستان شناسی در ایران را تشریح کرده است.

مستندسازی در حوزه میراث‌فرهنگی از چه سالی آغاز شد و تولیدات فرهنگی متمرکز بر کدام شاخه‌های میراث‌فرهنگی در ایران است؟

ساخت فیلم‌های مستند با موضوع ایران از دهه چهل آغاز شد. فیلم‌هایی در این زمینه در وزارت فرهنگ و هنر و تلویزیون ملی آن زمان به موازات هم تولید شد و افراد شاخصی مثل خسرو سینایی، محمدرضا اصلانی، هژیر داریوش، کامران شیردل، ابراهیم گلستان، ناصر تقوایی در این حوزه فعالیت می‌کردند. تولیدات میراث‌فرهنگی در آن درواقع یک بستر مناسب و گسترده‌ای برای فیلم‌سازانی شد که بعدها شروع به ساخت فیلم‌های سینمایی کردند. اما موضوع شاخص حلقه اولیه مستندسازان و فیلم‌سازان دهه 40 ایران بود. به‌طوری‌که همان زمان «جام حسنلو» توسط محمدرضا اصلانی ساخته شد. در ارتباط با «حوزه تمدنی نیشابور» خسرو سینایی کارهای قابل‌توجهی انجام داد. همچنین ناصر تقوایی با ساخت فیلم نخل روی آداب و رسوم مراسم قالی‌شویان مشهد اردهال تولیدات ماندگاری به‌جا گذاشت. حتی در آن دوره روی معماری ایران کارهای فوق‌العاده‌ای ساخته شد. در واقع این حلقه اولیه از مستندسازان و فیلم‌سازان مجموعه‌ای بودند که سفر می‌رفتند، ایران را با دقت مشاهده می‌کردند و شاخه‌های حوزه میراث‌فرهنگی را در قالب معماری، آیین‌ها و مراسم، بناها و محوطه‌ها و حتی صنایع‌دستی تفکیک می‌کردند و با محوریت ایران دست به تولیدات ارزشمند می‌زنند. آنها به‌قدری به این مواریث فرهنگی حساس بودند که این حساسیت را حتی می‌توان در فیلم‌های آنها مشاهده کرد.

بعد از انقلاب اسلامی تولیدات و آثار فرهنگی ـ سینمایی میراث‌فرهنگی به کدام سمت پیش رفت؟

به انقلاب 57 می‌رسیم همانطور که در تمام تولیدات فرهنگی محوریت انقلاب و تاثیر آن بر اجتماع و جامعه می‌شود. طبیعی است که موضوعات مربوط به میراث‌فرهنگی در سایه تولیدات انقلابی به حاشیه می‌رود و کمتر فعالیتی روی آن صورت می‌گیرد. دو سال بعد از انقلاب هم با جنگ تحمیلی ایران و عراق مواجه می‌شویم و همین اتفاقات سبب می‌شود که ساخته‌های سینماگران و مستندسازان در دهه 60 از فضای میراث‌فرهنگی فاصله بگیرد. اما در دهه 70 تلویزیون با پخش مجموعه‌های از آثار و تولیدات میراث‌فرهنگی که شاخص‌ترین آنها تولیدات حمید سهیلی در زمینه معماری ایرانی، تاریخ خط، تاریخ نقاشی و صنایع‌دستی بود روند متفاوتی را در پیش می‌گیرد. به‌طورکلی فیلم‌های سهیلی شاخصه‌هایی دارد که بعدها مستندسازان به‌ تکرار آن می‌پردازند.  پس از آن موضوعات گسترده‌تر می شود. مستندسازها به جامعه‌شناسی و موضوعات اجتماعی گرایش پیدا می‌کنند و دوباره میراث‌فرهنگی و موضوعات مرتبط با آن صرفا در انحصار تلویزیون باقی می‌ماند.

آیا تولیدات همچنان ادامه داشت و تقاضا برای ساخت تولیدات بصری میراث‌فرهنگی وجود داشت؟

نه این دوره هم خیلی زود رو به افول رفت. یعنی اگر شما طرحی را در زمینه ساخت یک فیلم میراث‌فرهنگی به تهیه‌کنندگان ارائه می‌دادید کسی خریدار آن نبود و سازمان سفارش‌دهنده‌ای برای این کار هزینه‌ای نمی‌کرد. در دهه 80 جشنواره یادگار بر پا می‌شود این جشنواره ها بسیار مهم بودند چون بازاری بودند برای ارائه تولیدات و نمایش آثار. در سه دوره‌ای که جشنواره یادگار توسط مرکز گسترش سینمای مستند برگزار می‌شود کاملا تخصصی و با افراد معتبر و متمرکز بر حوزه وسیع میراث‌فرهنگی شکل می‌گیرد. اما پس از برگزاری سه دوره از این جشنواره به‌دلیل محدودیت بودجه تعطیل می‌شود و به‌محاق می‌رود.

تولیدات فرهنگی باستان‌شناسی در چه وضعیتی بودند؟

در حوزه میراث‌فرهنگی به‌صورت عام کارهای زیادی ساخته شد و فعالیت‌ها طبیعتا بیشتر بود اما میراث‌فرهنگی با ساخت مستندات باستان‌شناسی موضوعی کاملا مجزا است. باستان‌شناسی مغز متفکر و شاید به‌نوعی پیکره فکری میراث‌فرهنگی است. باستان‌شناسی است که مواد فکری را تولید می‌کند تا بعدها در مورد موضوعی مثل صنایع‌دستی صحبت شود. همینطور میراث‌ناملموس کاملا تحت‌تاثیر باستان‌شناسی است. بدون شک زیربنای میراث‌فرهنگی باستان‌شناسی است. ما فیلم در مورد میراث‌فرهنگی زیاد داریم و افراد مختلفی هم در شاخه‌های متنوع این حوزه  فعالیت می‌کنند اما در حوزه باستان‌شناسی شاید تعداد مستندسازان و فیلم‌سازان تخصصی این حوزه به کمتر از انگشتان یک دست برسد. شما به ندرت می‌بینید که باستان‌شناسی در یک فیلم‌ سینمایی متریال کار باشد چون اساسا کار بسیار سختی است. باستان‌شناس در حیطه فعالیت‌اش با ابهامات  بسیاری مواجه است و یک مستندساز نیاز به اطلاعات پایه‌ای و داده‌های درست و روشنی دارد. اینکه باستان‌شناس نه به شکل نمایش که کاملا به‌صورت  واقعی این امکان را به شما بدهد تا از فرایند کاوش فیلم بگیرید کاری که بسیار سخت است و فرایند به نتیجه‌ رسیدن آن بسیار طولانی است. در واقع  شما با یک سفر معمولی  و فیلم‌برداری طرف نیستید در این قسمت شما باید هزینه‌های زیادی را متحمل شوید تا کلاژ خود را تکمیل کنید. یعنی اگر می خواهید در ارتباط با یک محوطه تاریخی کار مستند انجام دهید به متریال ملموس و عناصر جذاب و انسانی که مورد علاقه مخاطب عام باشد دسترسی ندارید. باید از  محوطه‌ که عموما چیزی روی آن پیدا نیست فیلم بگیرید و ارتباط آن را با محوطه‌های اقماری نشان دهید. اگر داستان شما مربوط به تاریخچه محوطه است باید به آرشیوها و اشیاء متناسب دسترسی داشته باشید. در نتیجه همراه کردن مجموعه ای از آرشیو، تصویر، ویدیو گرافیک و همینطور روایت که آن هم تبدیل شود به قصه ای جذاب پروسه‌ای سخت و پرهزینه‌ است. اصولا  گزارش‌های باستان شناسی در رده گزارش‌های  بسیار سخت قرار می‌گیرد و برای اهل باستان‌شناسی هم این گزارش‌ها کسل‌کننده است در نتیجه فیلم ساز به سمت موضوعی می رود که راحت تر باشد. در این میان فیلم‌ها و مستندات باستان‌شناسی هم طبقه‌بندی خاص خود را دارند برخی مستندات به شخصیت باستان‌شناس می‌پردازد که در این خصوص شخصا پرتره‌هایی بسیاری از باستان‌شناسان برجسته ساخته‌ام که شامل مستند دکتر ملک شهمیرزادی، دکتر سیدمنصور سیدسجادی، دکتر ارفعی، پرفسور یوسف مجیدزاده، دکتر مهدی رهبر، دکتر لباف خانیکی، دکتر میرعابدین کابلی و احسان یغمایی و ... می‌شود. مطالعات تاریخ باستان‌شناسی، ساخت و تهیه فیلم دقیق از حفاری‌های باستان‌شناسی، تولید فیلم در حوزه فرهنگی و تمدنی. بر اساس موضوعات،  شیوه ساخت‌ آنها تغییر می‌کند.

بودجه و اعتباری که به ساخت مستندات و تولیدات باستان‌شناسی اختصاص پیدا می‌کند چقدر است؟

از سال 1380 به‌صورت تخصصی در این حیطه فعالیت می کنم. در این 24 سال صرفا مستندات و تولیدات باستان‌شناسی تهیه کرده‌ام  و از این حیطه تخصصی خارج نشدم و حتی در دیگر حوزه‌های میراث‌فرهنگی ورود نکرده‌ام. دراین دو دهه حتی یک بار پیش نیامده که سازمان میراث‌فرهنگی که الان به وزارت میراث‌فرهنگی ارتقاء یافته است درخواست ساخت مستند و پیشنهاد سرمایه‌گذاری بدهد. الزامی که در این حوزه بسیار مهم است. تولیدات سینمایی و ساخت مستند در حوزه  باستان‌شناسی فقط یک فیلم یا تولید هنری نیست، یک سند معتبر است از هویت یک سرزمین. این فیلم با گذشت زمان با ارزش‌تر می‌شود و خودش  تبدیل می شود به یک شی موزه‌ای که هر چقدر از زمان آن بگذرد اعتبارش بیشتر می شود و اینها سندهای معتبری هستند برای آنکه بدانیم کجا چه کاوشی انجام شده، چه اطلاعاتی به دست آمده است و چه خروجی و نتایجی در بر داشته است.

دلیل نبود تقاضا و درخواست از سوی متولیان میراث‌فرهنگی را چه می‌دانید؟

ناآشنایی مدیران وزارت میراث‌فرهنگی نسبت به این حوزه. متاسفانه متولیان و  مدیران میراث‌فرهنگی کوچکترین شناختی نسبت به سینمای مستند باستان‌شناسی ندارند. این حوزه سینمایی تخصصی، هیچگونه ارتباطی به سریال‌سازی، سینما و  اکران سینمای بدنه ندارد. یک مدیر در وهله اول باید میراث‌فرهنگی را بشناسد و بداند ماهیت میراث‌فرهنگی چیست و الزامات مستندسازی چیست و بعد این را تبدیل کند به پیکره فیلم‌سازی. به طور مثال پیش از انقلاب،  شخصی به‌نام فریدون رهنما یک گروهی  به نام ایران زمین را تشکیل داد و به فیلم‌سازها آموزش می داد تا ایران را بشناسند. در واقع او یک پیکره فرهنگی و یک سیستم فرهنگی ایجاد کرد نه یک مُسکن برای چند نفر. او با سرمایه‌گذاری در این زمینه و در اختیار گذاشتن ترجمه و اطلاعات خوب در اختیار این فیلم‌سازان و فرستادن آنها به تمام نقاط ایران نه تنها به نگاه آنها جهت روشن و درستی داد که سرمایه‌های ارزشمندی را گرد هم آورد. کسانی مثل اصلانی، خسرو سینایی، منوچهر طیاب،  بهرام بیضایی و ناصر تقوایی از جمله افرادی بودند که با این بدنه و پیکره فرهنگی کار کردند و ایران را شناختند.   وزارت میراث فرهنگی هر چقدر که ما توضیح می دهیم که بیایید درخصوص سینمای مستند باستان‌شناسی سرمایه‌گذاری کنید و این محوطه‌های باستانی را به مردم بشناسانید، هیچگاه به این موضوع ورود نکرده‌اند و توجهی نشان نداده‌اند اصلا هیچ‌گاه چنین فضای گفت و گویی هم به وجود نیامده است چه برسد به سرمایه‌گذاری. همیشه سرمایه‌ها از جاهای دیگر آمده و این علاقه شخص من بوده که منجر به ساخته شدن فیلم‌های مستند باستان‌شناسی شده است. با اینکه این تولیدات مورد توجه متولیان میراث‌فرهنگی نبوده است اما  مردم ایران  تشنه دیدن و شنیدن داستان‌هایی در حوزه باستان‌شناسی و تاریخ کشور خود هستند. مردم میخواهند وطن خود را بشناسند و ادای دین کنند.

تاثیر تولیدات و مستندات باستان‌شناسی چقدر به حفاظت از آثار تاریخی کمک می‌کند؟

هر چقدر که آثار میراث‌فرهنگی در معرض دید عموم باشد و شناخته شده‌تر باشد، ابهامات و تخیلات و تصورات و توهمات نسبت به این آثار کمتر می شود در نتیجه فعالیت بازار قاچاق هم محدودیت پیدا می کند چون مردم آگاهتر می شوند. دیگر  سودجو و کلاهبردار نمی تواند یک دستگاه‌ گنج یاب را به‌راحتی در اینستاگرام آگهی کند و مردم چندصد میلیون پول آن را بدهند و در نهایت متوجه شوند که سرشان کلاه رفته است. همیشه افزایش آگاهی باعث علاقه می‌شود. نمونه آن، سنگ‌اندازی یک برنامه‌ تلویزیونی به نمادهای ایران بود، همه دیدند که مردم چگونه نسبت به این برنامه احساس انزجار کردند و واکنش نشان دادند و واکنش مردم منجر به عذرخواهی کارگردان، مجری، بازیگر و تمام عوامل برنامه بود این اتفاق نشان می‌دهد مردم و رسانه چقدر به تاریخ، گذشته و هویت خود حساس هستند. ما فیلم و مستندی راجع به باستان‌شناسی خیلی کم داریم هر زمان هم که گفته‌ایم مسئولان تاکید کرده‌اند بودجه ندارد و در نهایت یک همراهی لفظی کرده‌اند ولی عملا به هیچ نتیجه‌ای نرسیده است.

گفتگو: مریم جلیلوندفرد 

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز