در گفتوگو با یک نویسنده مطرح شد:
ادبیات کارگری دیگر طرفدار ندارد
دیگر نگاه ایدئولوژیک به ادبیات وجود ندارد و مخاطبی هم ندارد. ادبیات کارگری به عنوان یک خاطره ادبی جذابیتهایی دارد اما کارکرد خود را از دست داده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از مشکلات این روزهای صنعت نشر، کتابسازی از روی زحمت دیگر مترجمان است. بسیاری از کتابهای ترجمه در داخل کشور امروزه توسط برخی انتشاراتیها به سرقت رفته و با تغییراتی جزئی به نام مترجمی جدید منتشر میشوند. نویسندگان دلیل این امر را نپیوستن ایران به کنوانسیون برن میدانند. اگر به این کنوانسیون بپیوندیم، مشکلات دیگری همچون تحریمها مانع از این میشوند که نویسندگان کتابهای خود را به زبانهای خارجی ترجمه و منتشر کنند. در نتیجه ادبیات داستانی ایران در دنیا کمتر شناخته شده است.
مهدی کفاش، نویسنده به خبرنگار ایلنا گفت: ایران جزو چند کشور معدودی است که به کنوانسیون برن نپیوسته است. اگر کپی رایت وجود داشت، انتشاراتیها باید حق کپیرایت را پرداخت میکردند و برای کتابی که ترجمه میکنند هزینه میدادند، بنابراین کیفیت ترجمه را نیز کنترل میکردند.
او افزود: تا زمانی که این اتفاق رخ نداده و حق کپی رایت را به طور رسمی رعایت نکنیم و عضو معاهده برن نشویم در دنیا به عنوان سارق شناخته میشویم. اکنون ناشران خارجی حاضر به همکاری با نویسندگان، انتشاراتیها و مترجمان ایرانی نیستند و به ما اعتماد ندارند.
کفاش گفت: در جهانی که همه چیز به هم پیوسته است، کتابسازی و سرقت ادبی از کتابهای ترجمه شده در بازار رویدادی بسیار منفی است اما دلیل کیفیت نازل ترجمهها، نبود کپیرایت در ایران است. بهترین اثر ادبی و هنری اگر بد ترجمه شود، تبدیل به اثری میشود که خواندنی نیست.
مترجمانی که جایگزینی ندارند
او افزود: از طرفی دیگر مترجمانی در بازار هستند که هیچ جایگزینی ندارند. مثلا عبدالله کوثری ادبیات آمریکای لاتین را خواندنی و گیرا ترجمه کرده است. مثلا کتاب سوربز از یوسا فقط با ترجمه کوثری خواندنی است. خاطرات پس از مرگ براس کوباس را هیچ کس نمیتواند به این خوبی ترجمه کند چراکه کوثری در هوای آمریکای لاتین نفس کشیده است.
او در پاسخ به این پرسش که آثار ترجمه شده مورد استقبال بیشتری قرار میگیرند تا تالیف، بیان کرد: دلیل این امر همان نبود برندینگ کتاب و نویسنده است که بخشی از آن نیز به وفور کتابهای ترجمه غیرقانونی در بازار نیز برمیگردد.
این نویسنده افزود: من با انتشارات پنگوئن همکاری میکنم، مدیران این انتشاراتی میگویند، بخشی از اقتصاد نشر به دلیل سوئیفت و تحریمها دچار مشکل شده است. نویسندگان و تولیدکنندگان فکر سالها زحمت میکشند و در نهایت به دلیل تحریمها قادر به ارتباط برقرارکردن و ترجمه آثارشان در دنیا نیستند.
او تاکید کرد: بسیاری از ترجمههایی که در بازار وجود دارد نیز ترجمه زیرپلهای هستند و بسیاری دیگر نیز ناشر ندارند. مشکل اصلی بسیاری از نویسندگان در ترجمه و معرفی آثار ایرانی در آنسوی آبهای کشور است. مثلا اگر یک ناشر قصد داشته باشد آثار یک نویسنده ایرانی را خریداری کند، چگونه میتواند هزینه او را پرداخت کند؟
مشکلات حضور در جشنوارههای ادبی جهانی
کفاش گفت: یکی از مشکلات دیگر این است که اگر نویسندگان بخواهند در جشنوارههای ادبی شرکت کنند باید ورودی پرداخت کنند اما آنها ایمیل میزنند که نویسنده در یک کشور جهان سومی زندگی میکند و به دلیل این مشکلات نمیتواند حق ورودی را پرداخت کند!
او افزود: ناشران خارج از کشور نیز کتابها را تنها برای کتابخانه چاپ میکنند و نه برای مخاطبان. یکی از آثارم در صربستان منتشر و سپس مشخص شد که انتشاراتی تنها به خاطر دریافت گرنت این کار را انجام داده است.
کفاش گفت: تحریم، نبود کپیرایت و اعمال سلیقهای در ممیزی، موجب میشود برخی نویسندگان مهاجرت کنند اما در این صورت نیز ریشهها قطع میشود و بعد از مدتی خشک میشود و دیگر نمیتوانند با نسل جدید ارتباط بگیرند.
کفاش گفت: متاسفانه چهارچوب ممیزی مدام تغییر میکند و به فراخور فردی که مسئول تفسیر قانون است، به حدی متنوع و متفاوت است که نویسنده به ناچار داستانی مینویسد که با حرف نسل امروز فاصله دارد.
ادبیات کارگری دیگر طرفدارانی مانند گذشته ندارد
کفاش گفت: ادبیات کارگری در دهه 40 و 50 و به دلیل جریان چپ در کشور طرفدارانی داشت اما اکنون که سازوکار آن از بین رفته، دیگر چیزی به نام طبقه بورژوا و کارگر وجود ندارد. نمیتوانیم بگوییم مدیرعامل کارخانه بورژوازی است و کارگر آن از طبقه محروم کارگری.
او افزود: دیگر نگاه ایدئولوژیک به ادبیات وجود ندارد و مخاطبی هم ندارد. ادبیات کارگری به عنوان یک خاطره ادبی جذابیتهایی دارد اما کارکرد خود را از دست داده است. طبقه بندی مارکسیستی در دنیا وجود ندارد و آرمانشهری به نام کمونیست تنها در کره شمالی وجود دارد. مگر معدود آثاری مانند نیم دانگ پیونگ دانگ که در آن امیرخانی به کره شمالی سفر کرده و از آن کشور نوشته است.
کفاش گفت: مشکلات کارگران مربوط به ادبیات کارگری به آن مفهومی که دهه 40 و 50 وجود داشت نیست بلکه مسائل و دغدغههای اجتماعی است. اگر هم بخواهیم درباره فقر مالی کارگر بنویسیم، میتوانیم به جای کارگر هر فردی با هر شغلی را قرار دهیم. مثلا کشاورز به مفهوم سابق نیز دیگر وجود ندارد چراکه با مدرن شدن کشاورزی دیگر کشاورز هم به مفهوم سابق نداریم.