خبرگزاری کار ایران

در گفتگو با ایلنا مطرح شد؛

چرایی تولید محتوای تاکسیک شهرداری برای نسل زد!

چرایی تولید محتوای تاکسیک شهرداری برای نسل زد!

بیلبوردها و بنرهای شهرداری این روزها در حال ترجمه زبان نسل زد به زبان فاخر است. مشکل اینجاست که این ترجمه‌ها همگی اشتباهند.

به گزارش خبرنگار ایلنا،  بیلبوردها و بنرهای شهرداری این روزها در حال ترجمه زبان نسل زد به زبان فاخر است. مشکل اینجاست که این ترجمه‌ها همگی اشتباهند، پیام‌هایی که به زبان نسل زد نگاشته شده به طرز عجیبی زرد بوده و در شان شهرداری یک پایتخت نیست. از سویی دیگر فضاهای شهری می‌توانند با اجاره بیلبورد و بنر درآمد کلانی داشته و در جهت رفاه شهروندان هزینه شوند. شهرداری به دلیل این‌که مدیریت شهر را برعهده دارد، اختیار این امر را ندارد که هرگونه بخواهد از فضای شهری استفاده کند. از سویی دیگر اگر قرار است زبان مشترک میان نسل زد و حاکمیت، مردم یا خانواده‌ها ایجاد شود، باید آسیب‌شناسی جامعی صورت بگیرد، علاقمندی‌های نسل زد کشف شود و سپس متخصصان امر محتوای مورد پسند، در عین حال درست و ادبی را تولید کنند. این کار نه در حوزه وظایف شهرداری است و نه به درستی از پس آن برآمده است. 

این اقدامات در حوزه اختیارات شهرداری نیست 

ابراهیم علی‌پور، مدیر روابط عمومی شورای شهرستان تهران درباره بیلبوردها و بنرهای تبلیغاتی که زبان نسل زد را با ادبیاتی زرد و نامانوس در سراسر شهر به نمایش گذاشته است، به خبرنگار ایلنا گفت: البته نمی‌توان برای این بیلبوردها واژه تبلیغ را خطاب کرد. 

او افزود: تبلیغ معمولا برای ترویج مردم به خرید کالا به کار می‌رود اما در اینجا کالایی در کار نیست. در نتیجه این بیلبوردها و بنرها تبلیغاتی نیستند. 

علی‌پور گفت: پرسش اینجاست که آیا در حوزه اختیارات شهرداری است که به ادبیات نسل زد ورود کند؟ آیا شهرداری یک نهاد فرهنگی، ادبی یا آکادمیک است که در این حوزه تخصصی دخالت کند؟ وظایف شورای شهر و شهرداری این است که از امکانات متعلق به مردم به دلخواه خود استفاده کند؟ 

او با اشاره به این‌که بیلبوردهای شهری جزو اموال مردمی و بیت‌المال بوده و نمی‌توان هرطور که بخواهیم از آن استفاده کنیم، تاکید کرد: بیلبوردها اجاره‌بهای بسیار بالایی دارند. شهرداری در بیلبوردهایی که در بهترین مناطق شهر نصب شده‌اند، پیام‌هایی را منتشر می‌کند که پشت آن هدف سیاسی و طرز فکر خاصی را پشتیبانی می‌کند. 

علی‌پور با تاکید بر این‌که نبود زبان مشترک با نسل زد تنها مختص به نظام نیست و خانواده‌ها نیز این مشکل را دارند، بیان کرد: متاسفانه با نسل زد دچار شکاف فرهنگی و نسلی شده‌ایم، به این گونه که در سطح کلان نظام زبان نسل زد را متوجه نمی‌شود و نسل زد نیز زبان نظام را متوجه نمی‌شود. اما فقط مساله اینجا نیست؛ در خانواده هم همین مشکل وجود دارد و شکاف نسلی رخ داده است. 

او با اشاره به ادبیات نامناسب به کاررفته در بیلبوردها بیان کرد: زمانی که این ادبیات را ترویج می‌کنیم و نشر می‌دهیم کسانی که آشنایی ندارند و دغدغه ندارند، نیز با این نوع گویش و صحبت آشنا می‌شوند. یکی می‌گفت گوش‌ات را می‌گیرم و دور دنیا می‌چرخانمت، دیگری می‌گفت ایرادی ندارد، چون تو هم مجبوری با من بچرخی. دقیقا همین وضعیت برای شهرداری تهران پیش آمده است. 

نظریه مرگ مولف

علی‌پور با اشاره به این‌که این اقدام شهرداری همان نظریه مرگ مولف است، بیان کرد: هرگونه به مساله بنگریم، این اقدام شهرداری قابل دفاع و قابل توجیه نیست. زمانی که متنی را منتشر می‌کنید و متن مورد نظر تاثیری که مد نظر دارید را بر ذهن خواننده نمی‌گذارد، هرکسی برداشت خاص خود را از آن خواهد داشت. 

او افزود: این پیام‌ها به حدی بد و نامناسبند که در ذهن مخاطبان و شهروندان اعوجاج فکری ایجاد می‌کنند. شهرداری نباید در این حوزه دخالت کند. 

مدیر روابط عمومی شورای شهرستان تهران با اشاره به اینکه شهرداری در حوزه‌ای که هیچ تخصصی ندارد، دخالت کرده، بیان کرد: پرسش اصلی اینجاست که چرا شهرداری در این حوزه ورود کرده است. این حوزه به شهرداری ارتباطی ندارد بلکه باید سمن‌های ادبی و فرهنگی، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت ارشاد، دانشگاه‌ها، نهادهای اجتماعی و فرهنگی و نهادهای متولی و مرتبط در این زمینه فعالیت کنند. 

او افزود: کار شهرداری نظارت شهری، پاکیزگی سطح شهر، نظارت بر ساخت‌وسازها، نظارت بر کسب‌وکارها و اصناف مختلف فعال در سطح شهر است. 

علی‌پور با اشاره به این‌که این پیام‌ها بیشتر خنده‌دارند تا آموزنده، بیان کرد: قطعا شهرداری به دلیل‌عدم تخصص در این زمینه، تولید چنین پیام‌هایی را به یک نهاد یا بخش خصوصی به صورت پیمانی سپرده است و نتیجه، بی‌معنی و غیرقابل دفاع شده است. 

او با اشاره به این‌که این پیام‌ها بیشتر تاثیر منفی برجای می‌گذارند تا مثبت، بیان کرد: زمانی که در تولید محتوا دقت کافی صورت نگیرد، نتیجه‌ای کاملا عکس آنچه انتظار می‌رود، حاصل می‌شود. 

پیام‌های سمی 

«انقدری تاکسیک نیستم که گوستت کنم»، «هر مودی که باشی دوستت دارم»، «ستونی به مولا گنگت بالاس» صدرنشین، و معانی به‌روزشده با «یعنی» در زیر این پیام‌ها به زبانی دیگر ترجمه شده‌اند که البته باید به سواد مولف شک کرد. 

جمله اول به «شرم بر من اگر حریم توپیش چشمان من شکسته شود» است. جمله دوم به این محتوا «ایران فدای اشک و خنده تو» و سومی «کشور روزهای دشوار و زخمی سربلند بحران‌ها» معنا شده‌اند. 

این در حالی است که مولف حتی معنای زبان مبدا درباره تاکسیک و گوست را نیز نمی‌داند. ای کاش شهرداری حداقل از پیمانکاری که سواد انگلیسی و فارسی درستی دارد استفاده می‌کرد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز