آبتین گلکار:
هوش مصنوعی خلاقیت و توانایی انسان را در ترجمه ادبی ندارد
طی سالهای اخیر، هوش مصنوعی بهتدریج به بخشی جداییناپذیر از فرآیند ترجمه تبدیل شده است؛ از ابزارهای ساده ترجمه ماشینی تا سامانههایی که مدعی درک سبک و لحن نویسندهاند. این تغییرات نگرانیها و پرسشهای تازهای را برای مترجمان ایجاد کرده است؛ از جمله اینکه آیا این فناوری جایگزین مترجم انسانی خواهد شد یا تنها میتواند ابزاری کمکی باشد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، طی سالهای اخیر، هوش مصنوعی بهتدریج به بخشی جداییناپذیر از فرآیند ترجمه تبدیل شده است؛ از ابزارهای ساده ترجمه ماشینی تا سامانههایی که مدعی درک سبک و لحن نویسندهاند. این تغییرات نگرانیها و پرسشهای تازهای را برای مترجمان ایجاد کرده است؛ از جمله اینکه آیا این فناوری جایگزین مترجم انسانی خواهد شد یا تنها میتواند ابزاری کمکی باشد. برای بررسی این موضوع با آبتین گلکار، مترجم و پژوهشگر ادبی گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
به نظر شما گرایش روزافزون مترجمان به استفاده از هوش مصنوعی به ترجمه آسیب میزند؟
نه لزوماً. اگر هوش مصنوعی بهعنوان ابزاری کمکی استفاده شود، حتی میتواند به افزایش دقت و کیفیت ترجمه کمک کند. اما اگر مترجم کنترل کار را از دست بدهد و تصمیم نهایی را به ماشین بسپارد، نتیجه به مرور زیانبار خواهد بود. مهمترین آسیب در واقع از نحوه استفاده ناشی میشود نه از کیفیت خود فناوری. مترجمی که همه چیز را به هوش مصنوعی میسپارد، کمکم دقت زبانی، حافظه واژگانی و حتی حس جملهسازی خود را از دست میدهد. یکی از خطرات پنهان این ابزار، ایجاد نوعی تنبلی ذهنی است؛ مترجم به جای اندیشیدن، به ماشین تکیه میکند. به باور من مترجم باید از هوش مصنوعی مثل یک مشاور استفاده کند نه یک جایگزین. ابزار میتواند پیشنهاد بدهد، اما تصمیم نهایی باید با مترجم باشد.
در عین حال نمیتوان انکار کرد که استفاده از این فناوری وقت مترجم را در برخی مراحل صرفهجویی میکند. مثلاً در ترجمه متون فنی یا حقوقی که قالبهای مشخصی دارند، هوش مصنوعی کمک میکند از تکرار و اشتباهات زبانی جلوگیری شود. اما همانطور که گفتم، خطر آنجاست که مترجم به مرور به نتیجهی ماشینی عادت کند و حساسیتش نسبت به ظرافتهای زبان کاهش یابد.
هوش مصنوعی میتواند آثار ادبی را مانند یک مترجم حرفهای ترجمه کند؟
در ظاهر شاید بله، اما در عمل هنوز فاصله زیادی تا ترجمه حرفهای دارد. ترجمه ادبی فقط انتقال معنا نیست؛ روح و لحن نویسنده، انتخاب واژگان، ریتم جملهها و حتی سکوتها باید منتقل شوند. مترجم حرفهای در طول زمان شخصیت زبانی خودش را پیدا میکند. این سبک شخصی همان چیزی است که متن را زنده نگه میدارد. هوش مصنوعی در این مرحله ناتوان است، چون درک هنری ندارد و صرفاً بر اساس دادههای آماری تصمیم میگیرد. اگر مترجم انسانی هویت خود را کنار بگذارد و فقط ویرایشگر خروجی هوش مصنوعی شود، در واقع از استقلال حرفهایاش چشمپوشی کرده است. برای مترجمی که سالها در تلاش بوده تا لحن خودش را پیدا کند، این اتفاق به نوعی بازگشت به نقطه صفر است.
آینده ترجمه را با رشد روزافزون این فناوری چگونه میبینید؟
ترجمه در حال تقسیم شدن به دو مسیر است؛ یکی مسیر ماشینی که بیشتر در حوزه متون کاربردی، فنی و حقوقی به کار میآید، و دیگری مسیر انسانی که بر خلاقیت و سلیقه مترجم استوار است. در بخش نخست، هوش مصنوعی بهزودی نقش غالب را پیدا خواهد کرد و نیاز به مترجمان متخصص کمتر میشود، اما در بخش دوم همچنان مترجم انسانی بیبدیل خواهد ماند.
در ترجمه ادبی، مهمترین عامل اعتماد خواننده است. مخاطب میخواهد مطمئن باشد زبانی که میخواند حاصل تجربه و انتخاب انسانی است، نه جملهسازی آماری. حتی اگر روزی ماشین بتواند متنی بدون خطا تولید کند، هنوز نمیتواند احساسی را منتقل کند که مترجم از درک عمیق یک اثر به دست میآورد. به همین دلیل، آینده ترجمه ادبی همچنان به انسان وابسته است.
آثار کلاسیک فارسی چطور؟ آیا امکان بازآفرینی آنها با کمک هوش مصنوعی وجود دارد؟
ادبیات کهن فارسی، مثل شعر حافظ و متون نثر قرون اولیه، از نظر زبانی و موسیقایی پیچیده است و هوش مصنوعی فعلاً در برابر آن ناتوان است. الگوریتمها معمولاً بر اساس ساختارهای متداول نوشتههای امروزی آموزش دیدهاند، در حالی که متون کهن پر از هنجارگریزی، ایهام و بازیهای زبانیاند. من چند بار سعی کردهام بخشهایی از شعر فارسی را با کمک هوش مصنوعی ترجمه کنم، اما نتیجه اغلب مکانیکی و فاقد روح بود. در بهترین حالت میتواند معادلهای لغوی ارائه دهد یا واژههای همقافیه پیشنهاد کند، اما این کافی نیست. ترجمه چنین آثاری همچنان نیازمند درک موسیقی زبان، ذوق شاعرانه و تجربه انسانی است.
به نظر میرسد هوش مصنوعی نه دشمن مترجم، بلکه آزمونی برای سنجش مهارت اوست. مترجمی که ابزار را بشناسد، از آن در جهت تقویت کار خود بهره میگیرد، اما مترجمی که به آن تکیه کند، بهتدریج از درک زبانی و خلاقیت شخصیاش دور میشود. در نهایت همانطور که گلکار تأکید میکند، ترجمه صرفاً بازنویسی نیست؛ نوعی گفتوگو با متن است. تا وقتی این گفتوگو انسانی باقی بماند، مترجم جایگاه خود را از دست نخواهد داد.