یک مشاور رسانهای حوزه موسیقی مطرح کرد؛
شنیده شدن خوانندههای جوان فرمول ندارد!

شعر و ملودیهای فاقد استاندارد مشخص نباید منتشر شوند/ درصدهای عجیب بین خوانندگان و تهیهکنندگان وجود دارد
سام شرفزاده میگوید: از این طرف و آن طرف شنیده میشود که درصدهای عجیب بین خواننده و تهیه کننده وجود دارد یا قراردادهای طولانی مدت با شرایط سخت بسته میشود. که ای کاش چنین چیزهایی واقعیت نداشت. حتی کار به جایی رسیده که مثلاً یک ترانهسرا با چند چهره نوظهور قرارداد میبندد، به امید اینکه یکی از این چند نفر به استیج برسد و بر اساس قراردادهای گاهی سخت و ناجوانمردانه به درآمد برسد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در روزگاری که بسیاری از خوانندگان جوان در جستجوی «فرمول موفقیت» هستند، سام شرفزاده با صراحت میگوید چنین نسخهای وجود ندارد. او معتقد است شنیده شدن حاصل ترکیبی از «دانش آکادمیک»، «استمرار»، «شناخت فضای رسانه» و البته شانس است.
شرفزاده بیش از یک دهه در حوزه فرهنگ و هنر و به شکل تخصصی در عرصه موسیقی فعالیت داشته است. او میگوید: بسیاری از خوانندههای نام آشنا و جویای نام در مسیرهای مختلف هنری خود با سام شرفزاده به مشورت پرداختهاند.
او طی سالهای فعالیت خود با آخرین شمارههای مجله هفت همکاری داشته و در بیش از سی آلبوم موسیقایی مدیر رسانهای بوده است. او که با خوانندگانی چون حمید حامی و رضا یزدانی همکاری داشته ، مدیر رسانه اولین جشنواره گروهنوازی استان تهران، مدیر رسانه دومین رسیتال پیانو کلاسیک و ایرانی، مدیر رسانهای اولین دوره جایزه بزرگ ناصر فرهودی بوده . وی همچنین در بیش از صد و بیست اثر به عنوان مدیر تولید با خوانندگان جوان همکاری داشته است.
این فعال فرهنگی، رسانهای طی گفتگو با ایلنا، از چالشهای قراردادهای سخت با تهیهکنندگان، نقش حیاتی مدیریت ذهن و روان هنرمند، ضرورت تعریف DNA هنری در مسیر برندینگ، و اهمیت منابع انسانی در تولید موسیقی سخن گفت؛ نگاهی واقعگرایانه به مسیر پر پیچ و خم هنرمندان مستقل که میخواهند بدون تکیه بر بودجههای سنگین، خود را در میدان رقابتی موسیقی امروز مطرح کنند.
به عنوان سوال اول، مهمترین سوال این است؛ چگونه میتوان هنرمند مستقلی را با بودجه کم در رسانهها برجسته کرد؟
خوشبختانه گسترش شبکههای اجتماعی و دسترسی نسبتاً آسان به آنها، مسیر را برای مطرح شدن بازتر کرده که این ویژگی، چند نکته منفی هم در خود دارد و سوال شما به نیمه پر لیوان اشاره دارد. هنرجویانی که قصد ارائه هنر خود را دارند و شرایط هزینههای چند ده میلیونی را ندارند، میتوانند با تکیه بر سواد موسیقایی و به پشتوانه تحصلات آکادمیک خود با یک برنامهریزی در شبکههای اجتماعی خصوصاً اینستاگرام فعالیت کنند و تجربه نشان داده هنرمندان بسیاری از دل همین تولید محتواهای ساده به مارکت موسیقی معرفی شدهاند. حتی در مواردی تهیهکنندهها به سراغ آنها رفته و بر اساس قراردادهایی که بینشان بسته شده، هزینهی تولید و پخش بر عهده تهیهکننده قرار گرفته. گاهی چند بازخوانی آثار نوستالژیک میتواند سکوی پرتاب خوانندههای جوان باشد. البته موارد دیگری هم برای دیده شدن وجود دارد. یکی از مهمترین آنها سلیقه مخاطب است. برخی فضاهای موسیقایی در شبکههای اجتماعی مخاطب بیشتری دارد. اینکه هنرمند کمی خوششانس هم باشد اهمیت دارد. نه فقط خوانندههای جوان بلکه همین عزیزانی که در طول سال چندین و چند شب در تهران و شهرستانها روی صحنه هستند به شانس احتیاج دارند. گاهی در گفتوگوهای دوستانه از آنها میشنوم قطعاتی را منتشر کردهاند که امید خاصی به وایرال شدنشان نداشتند و بر اساس شرایط زمانی و حال و هوای مخاطب، آن آثار بیش از تصور خودشان و تیم تولید مورد استقبال قرار گرفته است. به شکل کلی باید بگویم شنیده شدن خوانندههای جوان فرمول ندارد. اگر داشت هر کسی میتوانست موفق شود.
به قرارداد بین خواننده و تهیهکننده اشاره کردید. این مورد بسیار حساس است و حتی بعضی از هنرمندان جوان از آن میترسند.
اگر آگاهی وجود داشته باشد یا یک مدیر هنری یا مدیر اجرایی باتجربه کنار این عزیزان باشد، نه تنها جایی برای نگرانی نیست بلکه شرایط قرارداد هم بهتر خواهد شد. از این طرف و آن طرف شنیده میشود که درصدهای عجیب بین خواننده و تهیه کننده وجود دارد یا قراردادهای طولانی مدت با شرایط سخت بسته میشود. که ای کاش چنین چیزهایی واقعیت نداشت. حتی کار به جایی رسیده که مثلاً یک ترانهسرا با چند چهره نوظهور قرارداد میبندد، به امید اینکه یکی از این چند نفر به استیج برسد و بر اساس قراردادهای گاهی سخت و ناجوانمردانه به درآمد برسد. متاسفانه خوانندههای نسل جدید با تصمیمات هیجانی و تصورهای غلط تن به قراردادهای نه چندان مناسب میدهند و با گذشت تنها چند ماه به دنبال فسخ میروند و بازی تازه شروع میشود. برای فسخ از طرف خواننده حتی ممکن است ضرر و زیان میلیاردی نوشته شده باشد و این شرایط خوانندهای که میتوانست ظرف چند سال روی صحنه بدرخشد، از موسیقی زده میشود و خانهنشین. البته تا جایی که خبر دارم شرایط کمی بهتر شده و مثل سابق خبری از قراردادهای یکطرفه یا سختگیرانه نیست.
اما همچنان از نظر روانی نگاه چندان مثبتی روی عنوان «تهیهکننده» نیست.
اگر این طور باشد دلیلش اتفاقات سریالی است که عناصر مختلفی در آن دخیل بودند. مثالهایی را میتوان یادآور شد که خوانندهای در ماههایی که روی صحنه بوده، انواع و اقسام عکسها را با تهیه کننده خود منتشر میکرد و در پایان قرارداد یا پایان همکاری هر جا رفت و نشست از بدیهای همان فرد گفت! چقدر به گوش ما رسید که فلان تهیه کننده آلبوم خوانندهای را خریده و گفته هر زمان بدانم شرایط مناسب است منتشر میکنم. خیلی مسائل بوده که کار به جایی رسیده که شما از آن یاد کردید. باید قبول کنیم تهیهکنندهها نقش بسیار مهمی در پیشرفت موسیقی دارند. اگر نباشند نمیتوان برای صنعت موسیقی آینده خوبی تصور کرد. این همه چهره جوان که به دنبال تهیه کننده هستند و اگر بخواهیم بشماریم، تهیه کنندههای حرفهای موسیقی کشور شاید به تعداد انگشتان ۲ دست هم نرسد! این نگاه نه چندان مثبتی که بیان شد دلیلی شده که خوانندههای بسیار خوب و بااستعداد جوان، از ترس قرارداد سختگیرانه یا تجربهی دوران هنری نامناسب، فرصت قرارداد بستن را از دست دادهاند. فرصتی که شاید یک بار فقط برایشان پیش آمده.
برگردیم به فعالیت هنرمندان مستقل در حوزه موسیقی و آنچه فضای مجازی پیش روی آنها قرارداده. مهمترین اقدام در ابتدا از نظر شما چیست؟
همانطور که گفتم تحصیلات آکادمیک برای خواننده و حتی نوازندهها از نظر من در قدم اول بسیار مهم است. هر کسی برای هدفی کاری را انجام میدهد. اگر هنرمند مستقل که معنی آن اینجا این است که حمایت مالی نمیشود، به فکر شهرت و رسیدن به استیج است پس باید موارد مثل سلفژ، صداسازی، آناتومی حنجره، تئوری موسیقی و هارمونی بداند. بسیار بسیار مهم است که با نوازندگی یک ساز مثل گیتار یا پیانو آشنا باشد. اگر قرار است در فضای مجازی فعال باشد، خواننده جوانی که امکان نوازندگی هم داشته باشد از دیگران جلوتر است. هستند کسانی که با ویدیوهای خانگی به بازدیدهای میلیونی رسیدهاند. همیشه در مشاوره با خوانندههای جوان یک کلمه را تکرار میکنم. ادامه و ادامه و ادامه. این نسل متاسفانه برای همه چیز عجله دارد. باید بداند یک شبه به جایی رسیدن اگر هم شدنی باشد، یک شبه از دست میرود. استمرار در کار نکته طلایی موفقیت در هر کاری است.
به نظر شما نقش مدیریت ذهن و روان هنرمند در کنار آموزش آکادمیک تا چه اندازه جدی است؟
نقش توسعه فردی در هنر عنوانی است که در کشور ما بعد از آموزش تخصصی موسیقی، به باشگاه بدنسازی و پرورشاندام خلاصه میشود. بسیار هم خوب است اما پرورش روح و روان نباید نادیده گرفته شود. یک مشاور هنری باید بداند روزهایی که خواننده جوان به تاریخ انتشار اثر خود، خصوصاً سه چهار تک آهنگ اول نزدیک میشود، از نظر ذهنی نیازمند همراهی است. هیجانات او باید کنترل شود. باید بداند شاید آن تکآهنگ اصلاً شنیده نشود. قرار نیست با این اتفاق تصور کند تمام درها به روی او بسته شده و اگر مثلاً شغل پدریاش را ادامه میداد موفق میشد. برای همین است که همیشه پافشاری میکنم یک خواننده جوان که تازه میخواهد وارد مارکت موسیقی شود، باید یک برنامهریزی داشته باشد. جایی که هست مشخص شود و جایی که باید به آن برسد هم مشخص شود. یک مشاور میتواند کنار او باشد تا از مسیر خارج نشود و به بهترین نتیجه برسد حتی اگر به اهداف اصلی نرسیده باشد. تجربههای مسیر بسیار زیاد و مهم است.
وقتی خواننده برای تهیه تک آهنگ به موسسه فرهنگی- هنری یا یک استودیو مراجعه میکند، دیر یا زود با واژه «برندیگ» مواجه میشود. کمی در این مورد برای مخاطبین ما صحبت کنید.
بله رویای هر خواننده جوانی برند شدن است اما اگر الان از بعضی برندهای حال حاضر در فضای موسیقی سوال بپرسید، خودشان نمیدانند در کدام لحظه آن اتفاق بزرگ برایشان افتاد. حتی آن را تکرارپذیر نمیدانند. اما متاسفانه در پرزنت کردن خواننده با همین کلمات او را به سمت همکاری سوق میدهند. شرایط اقتصادی به شکلی شده که متاسفانه بعضیها استودیوهای بزرگ و کوچک، اخلاق حرفهای را کنار گذاشته و فقط به کسب درآمد فکر میکنند. باز هم میگویم که اگر فرمولی وجود داشت همه موفق میشدند. برای برندینگ خواننده باید DNA هنری او تعریف شود. پرسونای فردی او مشخص شود و حتی جامعه هدف او در موسیقی را باید در نظر گرفت. برندینگ در هنر خصوصاً در موسیقی نیازمند تخصص و تجربه است و کار یک روز و دو روز نیست.
با توجه به سیل آثار منتشر شده در روز چطور میتوان اثری با بدون هزینه بالا به شنیده شدن نزدیک کرد؟
کار بسیار سختی است. البته دیگر مثل سالهای گذشته تکثر انتشار نداریم چرا که هزینه پخش از تولید بیشتر شده. فضای انتشار واقعاً شبیه میدان جنگ است. استراتژی، برنامهریزی و مدیریت منابع نیاز دارد. این مدیریت منابع نه فقط مالی بلکه منابع انسانی نیز هست. اصلاً دلیل همکاری با برخی چهرهها همین منابع انسانی است. مثلاً خواننده میداند اگر آن آقای تنظیم کننده برایش تنظیم کند دیگر آقای آهنگساز یا ترانهسرا که در تیم او حضور دارد اثرش را به اشتراک میگذارد. اما بحث اصلی در هزینه است. در این شرایط پیشنهاد میکنیم هزینه به شکل جزئی در نقاط طلایی و زمان مناسب هزینه شود. نقاطی که مخاطب متمرکز وجود دارد همیشه بهترین گزینهها هستند.
به نظر شما یکی از دلایلی که خوانندههای نوظهور از شعر و ملودی خودشان استفاده میکنند هم همین مدیریت منابع مالی است؟
قطعاً همین طور است. خودشان به ما این را میگویند و من به شخصه موافق چنین چیزی هستم اما نه به هر قیمتی! تا زمانی که شعر و ملودی، یک استاندارد مشخص نداشته باشد نباید منتشر شود. همیشه وزن و قافیه و توالی آکورد کافی نیست. یک قطعه موسیقی اِلمانهای مختلفی دارد و هر کدام میتواند دلیل صعود یا سقوط باشد. یک ترانه میتواند چندین ملودی داشته باشد اما کدام مناسبتر است اهمیت دارد. یک تک آهنگ خوب در مرحله پخش ممکن است از بین برود. بنده به عزیزانی که تاکید دارند به دلایل مختلف از ترانه و ملودی خودشان استفاده کنند گفتهام برای کسب تجربه و به چالش کشیدن خودتان هم که شده با هنرمندان دیگر کار کنید. شبکهسازی و ارتباطات در حوزه موسیقی بسیار مهم است و نباید ساده از کنار آن گذشت.
فضای کلی موسیقی کشور را چطور ارزیابی میکنید؟
خوشبختانه آثار جدیتر بیش از قبل منتشر میشوند. فضای مجازی نشان داده هر ژانر موسیقی مخاطب دارد و آن مخاطب خوراک خودش را پیدا میکند. چه سخت چه آسان، چه دور چه نزدیک. مسئله تولید، استمرار و البته حمایت مخاطب است. هنرمندان جوان فقط به دنبال فالوور و لایک و کامنت نیستند. به نظر من کنسرتها و اجراهای کوچک باید بیش از همیشه برقرار باشند و نه تنها حضور تهیهکنندهها بلکه حمایت مخاطب بسیار حیاتی است. در سالهای گذشته، مخاطبین موسیقی در «فرهنگ هوادار بودن» پیشرفت کردهاند. خرید قانونی آثار موسیقایی بالا رفته و حمایت در پلتفرمهایی با قابلیت کسب درآمد برای صاحب اثر بیشتر شده است.
پیشبینی شما از شرایط کنونی چیست؟
تصور میکنم این روند رو به بهبود ادامه خواهد داشت. کپیرایت مسئلهای است که خود مخاطب انتخاب کرده آن را رعایت کند. حمایت معنوی را در سبک زندگی موسیقایی خودش قرار داده. خوانندههای جوان به این درک رسیدهاند که نوآوری و متفاوت بودن نقش مهمی در موفقیتشان دارد. برقراری ارتباط با مخاطب را یاد گرفتهاند. اطمینان دارم موسیقی ایرانی در آینده نه چندان دور، جایگاه بهتری پیدا میکند و دیگر موسیقی پاپ که بسیار هم خوب و لازم است، به این اندازه در مارکت پررنگ نخواهد بود. حتی موسیقی پاپ را در آینده میزبان مخاطبین جدید با سن و سال بالاتر تصور میکنم.