خبرگزاری کار ایران

در برنامه «هفت» مطرح شد؛

سینمای ما چون منتقد ندارد، محکوم به شکست است

سینمای ما چون منتقد ندارد، محکوم به شکست است

در جدیدترین قسمت از برنامه سینمایی «هفت» به فیلم های «آنجا همان ساعت» و «رویا شهر» و پرونده ویژه «نجات سینما، بازگشت ژانر» پرداخته شد.

به گزارش ایلنا، جدیدترین قسمت از برنامه سینمایی «هفت»، جمعه ۲۴ مرداد از ساعت ۲۲ به صورت زنده به آنتن شبکه نمایش رفت.

در میز سینمای ایران، امیر قادری و آرش خوشخو فیلم سینمایی «آنجا همان ساعت» را مورد نقد و بررسی قرار دادند.

در ابتدای این میز بهروز افخمی گفت: من همیشه طرفدار اصغر رفیعی جم فیلمبردار این اثر بوده ام و کارهای اخیرش نمونه عالی کار کردن با دوربین دیجیتال است. به عقیده من او اکنون بهترین فیلمبردار از نسل قدیم فیلمبرداران است.

امیر قادری عنوان کرد: این فیلم مانند احضار گذشته است. با ۷ سال تاخیر اکران می‌شود اما حال و هوای این فیلم مربوط به گذشته سینما است که اکنون دیگر وجود ندارد.

وی افزود: فیلمسازانی چون سیروس الوند، علیرضا داوودنژاد، مهدی فخیم زاده، شاپور غریب، رسول صدرعاملی، فریدون جیرانی و اصغر هاشمی در آثارشان مضامین اجتماعی و چپ گرایانه داشتند که این مضامین را در فیلم های داستان گو منتقل می کردند. این نسل با مهارت در دکوپاژ کلاسیک و درام نویسی فیلم هایی ساختند که هم فروش داشت و هم دغدغه مند بود. ویژگی که امروز در سینمای اجتماعی ایران کمرنگ تر شده است. مثلا در فیلم «آنجا همان ساعت» روی فیلمبرداری و دکوپاژ فیلم بسیار کار شده است گویا این فیلم نماینده یک دوران تمام شده در سینمای ایران است. شما بعد از سال ها فیلمی در سینمای ایران می بینید که سرمایه آن نه توسط ارگان ها و نه آدم های ناشناس تامین نشده است بلکه فیلم سرمایه گذار واقعی دارد.

آرش خوشخو بیان کرد: تغییرات جامعه ما به قدری زیاد بوده است که فیلم «آنجا همان ساعت» سیروس الوند در گفتار و شخصیت ها امروزه خیلی قدیمی به نظر می رسد.  فیلم اخیر سیروس الوند یادآور سینمایی است که در آن پیام و معنا بخش جدایی ناپذیر داستان است. به نظر من ماهور الوند بازیگر خوبی است و در این فیلم خوب ظاهر شد. شهرام حقیقت دوست نیز یک پدیده در بازیگری است و من منتظرم که «قاتل و وحشی» اکران شود تا مخاطبان یک شخصیت بسیار ترسناک از او ببینند.

بهروز افخمی بیان کرد: این را هم من اضافه کنم که فیلمسازانی مانند مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی ناخودآگاه فیلمسازان برجسته ای هستند و فیلم هایشان جلوه زیادی داشت.

امیر قادری در ادامه گفت: مهدی فخیم‌زاده در کتاب خاطراتش می‌گوید فشار ناشی از تلقی محدود از سینما آن‌قدر سنگین بود که پس از یکی از جدل‌ها، در مسیر بازگشت به خانه با موتور تصادف کرد. او روایت کرده داوودنژاد گفته پس از اکران «همسر» و «تاواریش»، علی لاریجانی وزیر ارشاد وقت، برخلاف فضای رایج آن دوران، شخصا از این آثار تقدیر کرد درحالی که در جشنواره فجر به این فیلم‌ها کم توجهی شده بود.

آرش خوشخو با اشاره به فیلم «زن دوم» بیان کرد: به نظر من «زن دوم» بهترین فیلم سیروس الوند است زیرا داستان خیلی گرمی داشته است. من فیلم بد از الوند خیلی کم دیده ام و از این نوع فیلم های متوسط زیاد دارد.

امیر قادری گفت: سیروس الوند فیلم «دست های آلوده» را ساخت. این فیلم یک ترانه داشت که خیلی معروف شد تاجایی که کارگردان مجبور شد مصاحبه کند و بگوید که یک ترانه نمی تواند باعث فروش فیلم باشد.

خوشخو تاکید کرد: متاسفانه نسل قدیمی کارگردانان ما مانند سیروس الوند امروز دیگر فیلم نمی سازند.

بهروز افخمی با اشاره به اهمیت کار فیلمبرداران گفت: مساله فیلمبرداری به طور کل امروزه خیلی کم حیثیت شده است. به دلیل امکانات جدید همه همان لحظه کار فیلمبردار را می بینند درحالی که فیلمبردار باید تنها کسی باشد که چشمش یک نما را می بیند. به عقیده من بهترین فیلمبردار ایران نعمت حقیقی است.

خوشخو گفت: امروزه فیلمبرداران جوان خیلی خوبی وجود دارند که کارهای بسیار خوبی هم از آن ها می بینیم. درباره فیلمبرداری هم که شما گفتید، مازیار پرتوی در فیلمبرداری فیلم «قیصر» خیلی خوب بود.

امیر قادری نیز با ادای دین به برخی فیلمسازان گفت: محمود کلاری کارش را از عکاسی آغاز کرد و کیفیت کارش به طور کلی خیلی بالاست اما گاهی برخی فیلم ها را ساده گرفته است. دوست داشتم این میز ادای دین به فیلمسازانی باشد که دوست دارم هم به بقا ادامه دهند و هم نکات دراماتیک را به کارهایشان اضافه کنند. در فیلم «آنجا همان ساعت» نیز این تلاش کاملا به چشم می آید.

پرونده ویژه این قسمت از برنامه «نجات سینما، بازگشت ژانر» نام داشت و سید مسعود اطیابی، حسین مهکام و رامتین شهبازی در این بخش حضور داشتند.

رامتین شهبازی در ابتدای این بخش گفت: ژانر در ذات خود چیزی به نام تغییر دارد مثلا ژانر وسترن از ابتدا تا کنون تغییرات بسیاری داشته است. ژانر با یک تعریف شمایلی در سینما ایجاد می شود اما از دهه 60 به بعد با ظهور و بسط مطالعات فرهنگی تعاریف ژانر از حوزه خود سینما خارج و دستخوش تغییراتی در حوزه مطالعات فرهنگی می شود. با این وجود توجه به مخاطب در این فیلم ها بیشتر می شود. در سینما ژانری که طبقه متوسط می پذیرد دربرگیرنده همه ژانرها است. این مخاطب ژانر را تبدیل به سرمایه فرهنگی خودش می کند. من مخالف فیلم های کمدی نیستم بلکه معتقدم باید یک سپهر سینمایی داشته باشیم.

وی افزود: تعریف ژانر در ایران بسیار بهم ریخته است. مثلا کمدی ما کاملا برگرفته از تئاتر تخت حوضی است. یک دوره ای هم بعد از کرونا خیلی از سالن های سینما رو به اجرای تئاترهای آزاد آوردند و برخی تهیه کنندگان این تئاترها را تبدیل به فیلم کردند. به نظر من هیچ مشکلی ندارد و این فیلم ها نیز باید ساخته شوند اما این جریان باعث شد که فیلم های اجتماعی دهه 90 ضعیف شوند. درواقع فیلم های کمدی باعث شد که ما ژانرهای دیگر را نداشته باشیم. ما برای داشتن ژانرهای دیگر نیاز داریم که ابتدا سپهر سینما را شکل دهیم یعنی در سبد سینمای ما ژانر کمدی، ترسناک، نوآر و... وجود داشته باشد.

در ادامه این میز حسین مهکام بیان کرد: فیلم ترسناک اصلا موردعلاقه من نیست. در بخش خصوصی سرمایه گذار به استناد مخاطب دست مخاطب را خیلی می بندد. من در سال های اخیر 7-8 فیلمنامه خیلی خوب دارم اما هر سرمایه گذاری آن را می خواند می گوید که اکنون وقت آن نیست. در فیلم «جزایر قناری» من تهیه کننده سوری هستم و سرمایه گذار باعث شد که رگه های ابزورد خنثی و تبدیل به یک کمدی دیگر شود تا جایی که در تیتراژ قید کردیم این فیلم براساس فیلمنامه ای از حسین مهکام ساخته شده است. دوست دارم این نکته را هم بگویم که روزی سینماداران می گفتند که چه کسی 3 ساعت در سینما می نشیند تا «پیر پسر» را تماشا کند درحالی که می بینیم این فیلم چقدر فروش داشته است.

مسعود اطیابی با اشاره به بحث تفکیک ژانر و دلیل آن تصریح کرد: تفکیک ژانر بیشتر به این دلیل است که مخاطب بداند در سینما با چه فیلمی مواجه خواهد شد و یک تعریف ابتدایی از فیلم داشته باشد. در جامعه ما گاهی یکسری ژانرها نزد مردم محبوب تر می شود. قطعا اگر ما امروزه درام سیاسی یا عاشقانه قوی داشته باشیم مخاطب خودش را پیدا می‌کند. توسط بخش بزرگی از منتقدان نوعی بازتعریف در ژانر وجود دارد. مثلا ما ژانر اجتماعی نداریم اما گاهی فیلم های اجتماعی تبدیل به ژانر می شود. هم مخاطب و هم فیلمساز باید ژانر را بشناسد زیرا باید قواعد مواجهه یا ساخت برخی ژانرها را بلد باشیم. سینمای ما به واسطه اینکه منتقد ندارد، محکوم به شکست است. منتقدان قدیمی ما دیگر دست به قلم نیستند و به جوانان نیز آموزش نداده اند.

رامتین شهبازی با اشاره به برخی از فیلم های ترسناک ساخته در ایران گفت: ژانر ترسناک در سینما همواره با برچسب «پاپ کورنی» مواجه بوده است اما همانند کمدی در لحظه بر تماشاگر اثر می گذارد و ظرفیتی جدی برای بازنمایی مسائل اجتماعی دارد. در ایران نیز چند نمونه موفق در ژانر وجود داشته است مانند «شب بیست و یکم»، «زالاوا»، «خوابگاه دختران» و... .

وی افزود: نقد ما از نقد ژورنالیستی به نقد آکادمیک رفته است و این ضعف را دارد که به دست عموم مخاطبان نمی رسد. نسل جدید منتقدان ما تحصیل کرده هستند و مواجهه علمی با سینما دارند اما سکوی ارتباط این افراد با مخاطب متفاوت است. زمان می برد تا این افراد زبان خاص خودشان را پیدا کنند و در 2-3 سال آینده می توانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند. فیلم «خاتی» در جشنواره فجر جنبه هایی از فیلم محیط زیستی داشت. این فیلم نباید در گروه «هنروتجربه» مغفول واقع شود درحالی که می تواند مخاطب خاص خودش را داشته باشد.

شهبازی با اشاره به دلیل استقبال از فیلم های «پیر پسر» و «زن و بچه» مطرح کرد: فیلم «پیر پسر» و «زن و بچه» به این دلیل مخاطب دارد که مخاطب سرمایه اجتماعی اش را با این نوع فیلم ها پیدا می کند. سینمای کمدی ما در این سال ها به دلیل فشارهای اقتصادی و اجتماعی تبدیل به فیلم های مصرفی شده‌اند و مخاطبان کمتر درباره این نوع فیلم ها صحبت می کنند. معیار ما همیشه تعداد بلیت فیلم ها است اما هیچ وقت پژوهش نمی کنیم که آیا فیلم با توقعات مخاطب همسو بوده است یا خیر؟

مسعود اطیابی نیز درباره اهمیت ژانر ترسناک بیان کرد: ژانر ترسناک می تواند گاهی برای تخلیه استرس جامعه نیز موثر باشد. فرهنگ عامه در کشور ما باعث شده است که ساخت فیلم ترسناک سخت باشد. بخشی از ژانر ترسناک ایجاد ترس با چیزهای ماورایی است مگر اینکه مانند «پسر پسر» و «قاتل و وحشی» سراغ ژانر اسلشر برویم.

وی ادامه داد: متاسفانه دایره گفتمان برخی منتقدان به مردم نزدیک نیست. امروزه از فیلم های «مرد عینکی» و «پیر پسر» زیاد صحبت می شود. براساس قواعد ژانر هر ژانری که محبوب مخاطب می شود، حتما نیازش را برطرف کرده است. اگر منتقدان بتوانند دلیل علاقه مردم به برخی ژانرها را بررسی کنند مسلما می توانند ژانرهای مختلف را نیز گسترش دهند.

در بخش دیگری از این میز بهروز افخمی با اشاره به پرداختن به نقدهای جوانان در برنامه «هفت» بیان کرد: یکی از مواردی که می تواند نقد فیلم را میان عموم مردم بیاورد، تلویزیون است اما متاسفانه تنها برنامه نقد فیلم تلویزیون؛ «هفت» است. ما سعی می کنیم تا جای ممکن نقد منتقدان جوان را برای مردم پخش کنیم تا به اندازه سهم و توان خود این نکته را پیش برده باشیم.

در ادامه اطیابی با بیان دچار شدن به سینمای بی هنر، عنوان کرد: ما دچار سینمای بی هنر شده ایم. سینما دیگر سینمای جشنواره ای نیست و در فجر ژانرها کشته می‌شوند. امروزه اطلاعات مردم بیشتر از درون مایه خیلی از فیلم ها است. علاوه بر این جشنواره ها در دنیا دیگر تاثیرگذار نیستند زیرا مردم برای نظر داوران و مخاطبان جشنواره ها اهمیتی قائل نیستند و خودشان از خودشان الهام می گیرند که چه فیلمی ببینند.

بهروز افخمی مطرح کرد که حمید نعمت الله کارگردان «قاتل و وحشی» در تماسی تلفنی که با او داشته مطرح کرده است که اکتای براهنی پیش از ساخت فیلم «پیر پسر» فیلم «قاتل و وحشی» را دیده است و این فیلم قبل از اینکه به نمایش در بیاید راه ساخت فیلم های ترسناک را در سینما باز کرده است.

حسین مهکام خاطرنشان کرد: آقای نعمت الله با هر فیلمی که می سازد یک جریانی در سینما ایجاد می کند. مشکل الان سینما در مساله ژانر خلط بحث بین ژانر و کلیشه است. سرمایه گذار و مخاطبان ما فیلم های کپی را به دلیل ریسک پایین می پذیرند. این کپی بودن سینما را به یک وضعیت اقتصادی با تکیه بر بازار آزاد برده است. مطمئنم که اگر فیلم «قاتل و وحشی» اکران شود به دلیل اینکه تا حد زیادی متکی بر ژانر اسلشر است، جریانی در سینما ایجاد می کند و بازی جدید با مخاطب آغاز می کند. با احترام به مخاطب من معتقد نیستم که مردم می تواند سلیقه سینمایی برای یک تمدن سینمایی بسازند. اگر قرار باشد که به طور مطلق سلیقه عمومی در سینما تعیین کننده باشد ما هرگز شاهد ژانر جدیدی نخواهیم بود.

مسعود اطیابی در پایان گفت: در شکست و پیروزی سینما دو عنصر همواره فراموش می شوند؛ یکی عنصر سرگرمی و دیگری عنصر مخرب تکرار مکررات است. وقتی فیلم «تگزاس» را ساختم به کارگردانان دیگر گفتم که باید زمان بگذرد تا مانند این فیلم را بسازید. خیلی ها بعد از «هتل» می خواستند مانند این فیلم را بسازند اما نشد. عنصر موفقیت کمدی در سینمای امروز تنوع است. من منتقدان را دوست دارم زیرا راهنمای مردم در تماشای فیلم هستند اما امروزه کمتر وظیفه معلمی خودشان را انجام می دهند. متاسفانه امروزه منتقدان فقط فیلم می بینند، نه میان مردم هستند، نه کتاب می خوانند و مطلبی می نویسند.

دیگر میز سینمای ایران که به انیمیشن «رویا شهر» اختصاص داشت، با حضور بهرام عظیمی، مصطفی حسن آبادی و محسن عنایتی تهیه کننده و کارگردان این اثر برگزار شد.

انیمیشن «رویا شهر» در جشنواره چهل و دوم فیلم فجر حضور داشت و محسن عنایتی در ابتدای این میز درباره جایزه نگرفتن این انیمیشن در جشنواره فجر گفت: بالاخره همواره در داوری بحث سلیقه و نکات فنی وجود داشته است. ما معتقدیم انیمیشن ما این پتانسیل را داشته ولی از اینکه چنین اتفاقی نیفتاد هم ناراحت نیستیم.

بهرام عظیمی که عضو هیات داوران جشنواره چهل و دوم فیلم فجر بود، درباره این اتفاق توضیح داد: ما در جشنواره چهل و دوم، چهار انیمیشن داشتیم ولی متاسفانه در بین داوران ظاهرا تنها من انیمیشنی بودم. بسیاری از جوایزی که در آن جشنواره داده شد، با رای گیری اتفاق افتاد. در آن سال در بین چهار فیلمی که وجود داشتند هیچ کدام سیمرغ نگرفتند و تنها «ببعی قهرمان» بود که دیپلم افتخار را دریافت کرد. ما در هیات داوران درباره برخی سیمرغ ها اختلاف نظر داشتیم و با رای گیری کار را پیش بردیم و تنها سیمرغی که با اتفاق نظر تمام داوران اهدا شد، مربوط به نقش مکمل مرد بود که به بهزاد خلج تعلق گرفت.

محسن عنایتی در بخش دیگری از این میز درباره این انیمیشن توضیح داد: داستان ما از آنجایی شروع می شود که بعد از اینکه «بنیامین» را ساخته بودیم، به دنبال ایده جدیدی بودیم و هنوز در حال و هوای «بنیامین» و انیمیشن تاریخی بودیم. یک سرمایه گذاری داشتیم که پیشنهاد ساخت داستان درباره ذوالقرنین را داد. تحقیق کردیم و ایده اولیه این بود که اگر بتوانیم داستان کوروش یا همان ذوالقرنین را بسازیم خیلی جذاب خواهد بود ولی این سرمایه گذار اصرار داشت حتما داستان ذوالقرنین باشد که منابع زیادی درباره آن وجود نداشت.

وی ادامه داد: معماری که در فیلم می بینیم به این بر می گردد که داستان در گرجستان می گذرد و تیپ و ظاهر مردم و اسامی که انتخاب کردیم هم به آن سمت بر می گردد. به این دلیل نتوانستیم آن را بومی سازی کنیم که اصرار سرمایه گذار و وفادار ماندن به بحث قرآنی را باید در نظر می داشتیم.

بهرام عظیمی با اشاره به این نکته که «رویا شهر» انیمیشن موفقی بوده است، گفت: «رویا شهر» فیلمی است که موفق بوده و فروش هم داشته است. می خواهم در ابتدا سوالی از شما بپرسم. آیا شهرداری تهران سرمایه گذار شما بوده است؟

مصطفی حسن آبادی پاسخ داد: بله شهرداری تهران به عنوان اسپانسر کار با ما بودند.

عظیمی بیان کرد: چرا شهرداری تهران باید برای فیلمی که در کاشان ساخته شده اسپانسر باشد؟ چرا شهرداری کاشان اسپانسر نیست؟

حسن آبادی پاسخ داد: معمولا شهرداری ها باتوجه به نوع ساختاری که دارند، هزینه هایی را می توانند داشته باشند. علاوه بر این، تمام مراحل فیلم در کاشان نبود و برخی از مراحل ازجمله رندر، جلوه های ویژه و دوبله در تهران انجام شد.

بهرام عظیمی گفت: ولی خود شما هم فیلم را کاشانی می دانید و هرکجا که درباره آن صحبت کرده اید به این نکته اشاره کردید که در کاشان تولید شده است.

مصطفی حسن آبادی با اشاره به این نکته که انیمیشن محصول کار در نقاط مختلف جغرافیایی است، بیان کرد: بله ما بچه های کاشان هستیم ولی اینکه یک انیمیشن در یک منطقه تولید شود دیگر منسوخ شده است. انیمیشن های دیگر مانند «بچه زرنگ»، «پسر دلفینی» و... را هم می بینیم که در استودیوهای مختلف به تولید رسیده اند.

عظیمی با بیان پرسش دیگری گفت: سوال دیگری که می خواهم از شما بپرسم این است که آیا شما در راس تیم خود فردی مانند نماینده مجلس، امام جمعه و... دارید که نفوذ دارد و شما به پشتوانه او می توانید کارهای بزرگ انجام بدهید؟

مصطفی حسن آبادی در پاسخ به پرسش بهرام عظیمی مطرح کرد: ما در تیم خود چنین فردی نداریم ولی عزم جدی یک تیم همدل داریم. حدود پانزده نفری که با تمام وجود خود و با تعهد به بچه های این کشور و نگاهی که دارند، به صورت حرفه ای و شبانه روزی کار می کنند. ما در انیمیشن «بنیامین» تقریبا هیچ اسپانسری نداشتیم و سی درصد را با قیمت پایین تر از واقعی به یک شخص واگذار کردیم و در «رویا شهر» تا اواسط سال دوم هیچ اسپانسری نداشتیم. نکته ای که خود ما هم قبول داریم این است که باید بیشتر به جزئیات می پرداختیم.

وی ادامه داد: ما از یک جایی به بعد یا باید فیلم را تولید می کردیم و یا زمان تولید را بیشتر می کردیم. از ابتدا قرار بود اواسط سال سوم کار تمام شود و شاید اواخر سال دوم بود که متوجه شدیم که باید کار 5 سال طول بکشد و یا در همان زمان ممکن تمام کنیم. اگر می خواستیم گروه سر پا بماند باید در همان زمان کار را تمام می کردیم حتی اگر به ایده آلی که می خواهیم، نرسیم. ولی درنهایت بین اینکه کار را تمام کنیم و گروه را حفظ کنیم و یا تولید را در زمان بیشتری پیش ببریم و دیگر گروهی وجود نداشته باشد گزینه اول را انتخاب کردیم.

در بخش دیگری از این میز بهرام عظیمی توضیح داد: در «رویا شهر» شباهت هایی به فیلم اول وجود داشت. من از کار شما بدم نیامد ولیمی خواهم یک نکته ای را صادقانه بگویم. یک زمانی من هم مانند خیلی های دیگر حساس بودم که چرا به من بودجه نمی دهند ولی برای بچه مذهبی ها و تیپ های این چنینی پول و بودجه و کار وجود دارد ولی هرچقدر سن و تجربه ام بالاتر رفت به این نتیجه رسیدم که واقعا زمانی که یک ایرانی داخل کشور انیمیشن خوب می سازد، من از آن لذت می برم و حرف های دیگر اصلا اهمیت ندارد. الان اصلا به تیپ و ارگانی بودن و... کاری ندارم. اگر خروجی بد باشد تا انتهای نابودی آن انیمیشن می روم ولی کاری که خوب باشد، تحسین می کند.

وی افزود: کار شما خوب است و استقبال خوبی هم از آن شده است. اگر بخواهم انتقادهایی را مطرح کنم باید بگویم که مثلا چرا شما باید نویسنده و کارگردان و تدوینگر باشید؟ قطعا تصاویری با سختی بسیار گرفته اید و هیچ وقت نمی توانید از آن ها دل کنده و آن ها را کنار بزنید. با داستان فیلم هم در برخی موارد مشکل دارم. چرا هیچ کدام از کاراکترها ترانه ای نمی خوانند؟ چرا خانم ها شاخ نداشتند و فقط مردها و پسرها شاخ داشتند؟ بزرگترین ایرادی که وجود دارد هم چشم کاراکترها است. چرا در چشم آن ها نور وجود ندارد. چرا همه چشم مات دارند؟

عنایتی در پاسخ به سوال های بهرام عظیمی گفت: در بحث فیلمنامه تجربه اول ما بود که با ارگان ها کار می کردیم. این نکته را هم می خواهم تا فراموش نکرده ام بگویم که واقعا در این پروژه پول پاشی وجود نداشت. ما در اوایل کار یک فیلمنامه نزدیک 70 صفحه داشتیم و قرار بود با همان روش «بنیامین» پیش برویم. از حوزه هنری تا مهوا و.. به عنوان سرمایه گذار جلو آمدند. تغییراتی مدنظرشان بود و مشکل از آنجایی بود که ما تجربه مدیریت این روند را نداشتیم. فیلمنامه ما درنهایت 120 صفحه شد و انقدر باید فشرده می کردیم که درنهایت از دستمان در رفت. تمام نقدهایی که شما مطرح کردید ما هم نسبت به فیلم داریم. حتی روش بومی که «بنیامین» را ساختیم هم نتوانستیم پیش برویم و به نوعی بر کار سوار نبودیم. اگر برآورد فیلم اوایل دولت آقای رئیسی 1 تومان بود اواخر دولت ده برابر شده بود ولی برآورد اولیه را به ما می دادند.

بهرام عظیمی درباره لزوم استفاده از مشاور توضیح داد: شما تیم بسیار خوبی دارید، تهیه کننده خوبی دارید که پای کار می ایستد و شما هم کارگردانی فیلم بلند بلد هستید. مشکل تیم و کار شما اینجاست که از مشاور استفاده نمی کنید و فردی خارج از خود وارد نمی کنید. چهار آدم حرفه ای بیاورید که بیاید برای برخی جزئیات کنار شما باشند و به شما کمک کنند. فضاهایی در فیلم دارید که واقعا مغز من فیلمساز سوت می کشد که چطور چنین چیزهایی را خلق کرده اند اما برخی نکات مانند نور همان چشم ها هم وجود دارد که باید یک مشاور کنار شما باشد تا چنین مواردی باقی نمانند.

مصطفی حسن آبادی بیان کرد: مواردی که شما فرمودید، نکاتی است که بچه های انیمیشن به آن می رسند ولی تغییر رندر برای چشم ها و انیمیت و... مواردی بود که اگر به این ها اهمیت می دادیم، کار ساخته نمی شد و ما حتما متوقف می شدیم. تفاوت انیمیت خوب و سطح های دیگر از نظر هزینه ای متفاوت است و ما با توجه به برآورد زمانی و مالی کار را پیش بردیم. قطعا در «رویا شهر» گام بزرگی نسبت به «بنیامین» برداشتیم و به امید خدا این روند پیش خواهد رفت.

در بخش دیگر عنایتی درباره کمک گرفتن از هوش مصنوعی گفت: در دورانی سیر می کنیم که وارد دوره هوش مصنوعی شده ایم و انشالله بتوانیم با استفاده از این هوش مصنوعی جبران کمبود نیرو و بودجه را داشته باشیم. داستان هایی داریم که هنوز به آن ها پرداخته نشده است و می توانیم انیمیشن هایی تولید کنیم که موفقیت های بسیاری کسب کرده و موردپسند بچه ها هم قرار بگیرد.

مصطفی حسن آبادی در پایان گفت: این نکته را به عنوان حرف پایانی عرض کنم که معمولا مدیران اهدافی دارند و بودجه ای هزینه می کنند و شاید ما نمی توانیم دیدگاه آن ها را به آن صورت که می خواهند، تولید کنیم. پس بخشی از آن هم به ما بر می گردد. مباحث محدودیت مالی، زمانی و مدیریتی مختص کشور ما نیست و در کشورهای دیگر هم می بینیم که کمپانی یا یک نهادی می گوید باید برخی موارد انجام شود و باید چنین اتفاقی هم بیفتد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز