در برنامه «هفت» مطرح شد؛
«قاتل و وحشی» میتواند راه ساختن فیلم ترسناک را باز کند/ «صبح اعدام» یک ذوقورزی شخصی است

جدیدترین قسمت از برنامه سینمایی «هفت»، روز جمعه ۱۶ خردادماه از ساعت ۲۲ به آنتن شبکه نمایش رفت.
به گزارش ایلنا، میز سینمای ایران این قسمت از برنامه به فیلم «صبح اعدام» اختصاص داشت که امیر قادری و جواد طوسی در حضور بهروز افخمی به عنوان مهمان میز و کارگردان فیلم، «صبح اعدام» را مورد نقد و بررسی قرار دادند.
جواد طوسی در ابتدای این بخش گفت: من میخواهم در ابتدای صحبتهایم در پاسخ به نقدها از سینما وام بگیرم. فیلمسازی که بلد باشد فیلم کالت بسازد، قابل احترام است زیرا کار بسیار سختی است و باید با زبان جامعهات آشنایی داشته باشی. در کارنامه مسعود کیمیایی نیز فیلم «رضا موتوری» و «ردپای گرگ» جزو فیلمهای کالت به حساب میآیند. «صبح اعدام» نیز یک نمونه مثال زدنی فیلم کالت است. بهروز افخمی عامدانه با همهچیز در این فیلم بازی میکند اما در پایان به نقطه تاریخی میرسد. بهروز افخمی ۲ آدم را انتخاب و با آنها همراه و همدل میشود. در فیلم «گوزن ها» نیز ۲ شخصیت آگاهانه به سمت مرگآگاهی میروند اما در اینجا شخصیتها ناخودآگاه به سمت مرگآگاهی میرود.
امیر قادری عنوان کرد: از زمان فیلم «عروس» بهروز افخمی برای من کسی بود که در دهه ۷۰ حرفهایی میزد که بقیه نمیگفتند و به ایدههایی اشاره میکرد که شبیه بقیه فیلمسازان نبود. در فیلم «عروس» شخصیت اخلاقگرایی وجود داشت که دوست داشتنی نبود اما سازنده فیلم فقط به انتقال پیام فکر نمیکرد بلکه به تاثیر روی گروه های مختلف فکر میکرد. «روز فرشته» نیز فیلم خوبی بود اما دیده نشد و حاوی یکسری ایدههای خوب بود. فیلم «روز شیطان» نیز یک فیلم سیاسی بود اما در چارچوب خود نگاه ملی داشت و فیلمسازش عاشق سینما بود. همین روند تا «شوکران» ادامه داشت.
وی افزود: بهروز فیلمسازی بود که میتوانست از زاویه خارج از فیلم به اثر خودش و ارتباطش مخاطب نگاه کند. بهروز در فیلمهای اخیرش با تمام امتیازاتی که دارند، ارتباط با گروههای گسترده مخاطب و آرمانهای خودش را در سینما کنار گذاشته است. این سندروم در سینما وجود دارد که فیلمها تبدیل به یک ذوقورزی میشوند و «صبح اعدام» نیز چنین فیلمی است و حاصل یک ذوقورزی شخصی است.
بهروز افخمی تصریح کرد: مخاطب به یک معنا برای من اهمیتی ندارد اما از منظر دیگر آدم فیلم میسازد که مخاطبان آن را تماشا کنند. من همواره دوست داشتم فیلم کالت بسازم نه فیلم پرفروش. زمانی که فیلم «شوکران» اکران شد، فروش زیادی نداشت و من فکر کردم که این فیلم کالت میشود اما نشد. «عروس» یک فیلم بی پیکچر بود. بی پیکچر یک فیلم درجه ۲ از نظر مالی بود که بین فیلمهای بزرگ استودیوهای فیلمسازی ساخته میشد. معمولا کسی به این فیلمها توجه نمیکرد و مخاطبان بعدها این آثار را کشف میکردند اما ازنظر شیوه تولید به فیلمساز آزادی عمل میداد. این جذاب است که در نظام دیکتاتوری استودیویی فیلمسازانی نظام فیلمسازی مستقل را راه انداختند.
وی افزود: «صبح اعدام» با ۵ میلیارد تومان ساخته شده است.
قادری عنوان کرد: من معتقدم که اتفاقا فیلم «عروس» برای فروش زیاد ساخته شد. بهروز افخمی در ۱۰-۱۵ سال اخیر تصویری را که نسبت به خودش داشت، از دست داده است. خوشحالم که این فیلم با بودجه کم ساخته شده است. شما وقتی میخواهید یک بخشی از تاریخ را روایت کنید باید پای حرفی که میزنید، بایستید. وقتی «صبح اعدام» را نگاه میکنم گویا فیلمساز شوخیهایی را که پشت دوربین دوست دارد، مقابل دوربین آورده است.
بهروز افخمی متذکر شد: من با سریال «کوچک جنگلی» کارم را آغاز کردم. اگر قرار باشد این سریال را امروز بسازیم چیزی حدود ۲۰_۲۵ میلیون دلار هزینه برمیدارد. پس از آن همه از من انتظار داشتند که فیلم تاریخی بزرگ بسازم درحالی که همواره آرزوی من ساخت فیلمهای کوچک و کمهزینه بوده است. پس از آن فیلم «عروس» را ساختم که ثابت کنم میشود با هزینه کم فیلم پرفروش هم ساخت.
جواد طوسی بیان کرد: تکثر در کارنامه کاری بهروز افخمی از جنبههای مختلف قابل تامل است. شیوه اکران فیلمهایی مانند «صبح اعدام» باید حالت سینماتک باشد و اکران آنها در طول سال در سالنهای محدود ادامه داشته باشند تا مخاطب خودشان را پیدا کنند.
امیر قادری گفت: وقتی ما فیلم تاریخی درباره برهه های خاصی از کشور میسازیم، نمیتوانیم ماجرا را رمانتیسیزه کنیم برای تحلیل نکردن موضوع. «صبح اعدام» در تاریخ سینما بسیار تاثیرگذار است. بهروز یک ایدههایی درباره مرگآگاهی دارد ولی این مبحث مهم را صرفا به ذوقورزی شخصی تبدیل میکند. بهروز افخمی و همنسلانش توان تاثیرشان را بر مخاطبان ازدست داده اند و خودشان را در چارچوبهای کوچک تعریف میکنند.
جواد طوسی بیان کرد: در دورانی که «شوکران» ساخته میشود، فیلم با طبقه اجتماعی جامعه بسیار همخوانی دارد. فیلم «صبح اعدام» یک بهانه است تا از تاریخ وام بگیری و آدمها را در آن پیشگاه تاریخی قرار دهی. ۲ شخصیت این فیلم کاملا آدمهای عادی هستند و هرگز بوی قدیمی بودن ندارند.
در بخش دیگری از این برنامه سعید خانی و مهدی صباغزاده در میز پرونده ویژه به موضوع «مهندسی اکران» پرداختند.
صباغزاده عنوان کرد: شرایط فعلی سینمای ایران را باید براساس شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه تحلیل کرد. پس از کرونا سینما به سمت فیلم های کمدی رفت تا فروش خوبی را به سینماها بیاورند و فیلمهای اجتماعی عملا جایگاهی در سینما ندارند. باید ازنظر اجتماعی و اقتصادی بررسی کنیم که چرا برخی فیلمسازان که در دهه ۶۰ و ۷۰ فیلمهای خوبی میساختند اکنون نیستند و کسی از اینها حمایت نمیکند. امروزه جو سینمای کمدی بر سینمای ایران حاکم شده است. سینمادار شاید به ۱۰۰ میلیارد و ۲۰۰ میلیارد عادت کرده باشد اما کمدیها هم امسال همچنان فروش نسبتا خوبی داشته اند. ما مخالف فیلم کمدی نیستیم اما این فیلمها دیگر چیزی برای گفتن ندارند.
سعید خانی در این بخش بیان کرد: ما از اول امسال حدود ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر افت مخاطب داشته ایم. در ۳ سال گذشته تعمدا به فیلمهای کمدی پروانه نمایش دادند و ما امروزه با افت کمدیها نیز مواجه هستیم. اینکه چرا فیلم اجتماعی ساخته نمیشود از یک طرف به خاطر مبحث اصلی سانسور است و پس از آن اینکه شبکه نمایش خانگی رقیب سینما شده است. شبکه نمایش خانگی هرآنچه که در این سالها سینما تربیت کرده بود، به خدمت گرفت و سوپراستارهای سینما را به راحتی در اختیار مردم قرار داد.
وی افزود: در ۲ ماه و نیم گذشته جلسه شورای صنفی تشکیل نشد زیرا دولت جدید آمده و می خواهد که چرخ را از نو اختراع کند. اگر مدیوم سینما برای ما اهمیت دارد باید اختلافها را کنار بگذاریم. اگر تا پایان سال مجدد فیلمهای نازلی ساخته شود، دیگر چیزی به نام سینما نداریم و مخاطبان به سمت نمایش خانگی میروند.
وی درباره برگزار نشدن جلسات شورای صنفی اکران گفت: شورای صنفی در این شرایط نمیتواند کار خاصی کند اما دلیلی نمیشود که از اواخر فروردین جلسات شورای صنفی نمایش را تعطیل کنیم. اختلافات صنفی در ایران بحران بزرگی است. در این چندماه میتوانست چند فیلم جدید اکران شود و شورا باید کار خودشان را انجام دهند.
صباغزاده تصریح کرد: اتفاقات سینما امروزه ربطی به شورای صنفی نمایش ندارد. بحث پروانه ساخت و پروانه نمایش است و ما باید اجازه دهیم چهرههای جدید وارد سینما شوند. شورای صنفی هرسال آییننامهای دارد که باید قبل از عید به تصویب برسد و هنوز به تصویب نرسیده است. شورای صنفی نمیتواند درباره محتوا برنامه ریزی کند و ناگهان میبینیم که ۴ فیلم کمدی باهم اکران میشوند.
خانی بیان کرد: یکی از راههای برون رفت از وضعیت موجود این است که سینمادار، تهیهکننده و پخش کننده باید بیش از قبل کنارهم باشند. یکسری از ژانرها را باید دولت کمک کند تا ساخته شوند مانند ژانر ترسناک، اکشن و پلیسی. پس از کرونا انیمیشن بخش عمده فروش سینما را برعهده داشت و دولت و بنیاد فارابی باید در بخشهای دیگر کمک کنند. فیلم کمدی و ملودرام در بخش خصوصی ساخته میشود. برای ساخت فیلم دفاع مقدسی نیز ارگانهای مختلفی وجود دارند اما فارابی باید از ژانرهایی حمایت کند که دیگران ریسک ساخت این نوع فیلمها را نمیپذیرند.
افخمی گفت: فیلم «قاتل و وحشی» میتواند پرفروش باشد و راه ساختن فیلم ترسناک خشن را باز کند. تصور غلطی وجود دارد که ممکن است بچهها از تماشای این آثار بترسند اما این مساله درست نیست و یک خرافات الکی است.
صباغزاده تصریح کرد: ما سالهای پیش هرچه بحث کردیم به گوش مسئولان نرسید اما دوستان باید دقت کنند که موضوعات مختلف باید در سینما وجود داشته باشد و این موضوعات باید با ساخت و فیلمنامه خوب ارائه شوند. شبکه نمایش خانگی باعث شده است که مخاطبان دیگر به سینما نروند و فیلمها را راحت و رایگان در خانه تماشا کنند.
خانی در پایان تصریح کرد: ما باید به تنوع ژانر بیشتر توجه کنیم. شبکه نمایش خانگی رقیب عمده ماست و خود بچههای سینما باید برای بقای سینما کاری کنند.
در میز سینمای جهان نیز رضا صدیق و محمدجواد فراهانی فیلم سینمایی «Warfare» را نقد کردند.
رضا صدیق عنوان کرد: در ایتدا نیاز است که بستر این فیلم را بررسی کنیم. سال 2001 موسسه گالوپ که یکی از مهم ترین موسسات نظرسنجی در آمریکا است مفهوم افتخار ملی و هویت ملی را از آمریکایی ها جویا شد و حدود 75 درصد به آمریکایی بودن خودشان افتخار می کردند. پس از خروج امریکا از افغانستان این موسسه همین سوال را تکرار کرد و 30 تا 40 درصد مردم به آمریکایی بودن خودشان افتخار کردند. این کشور احساس کرد که 20 سال بی دلیل در منطقه حضور داشته و منابع خود را به هدر داده است. در هالیوود نیز نسبت به این آمار و از دست رفتن هویت ملی تولیداتی را شروع کردند.
وی افزود: اگر فیلم های جنگی هالیوود را پس از خروج آمریکا از افغانستان بررسی کنیم با 2 جریان مواجه هستیم؛ یکی فیلم هایی مانند «قندهار» و فیلم هایی مانند «Warfare» و... . یک دسته از فیلم ها دیگر از ارتش آمریکا قهرمان نمی سازد و سراغ پیچیدگی جنگ و موضوعات ضدجنگ می رود. به طور کلی مساله این فیلم ها اخلاقی است. در مقابل اما تضادی شکل می گیرد و این مفهوم را مطرح می کنند که جنگ به ما قدرت می دهد و از ارتش آمریکا قهرمان می سازند. فیلم «Warfare» کاملا درباره مردم آمریکا است وبازیابی هویت ملی را بازتعریف می کند.
فراهانی تصریح کرد: به عقیده من «Warfare» فیلم موفقی نیست زیرا کمبودهای زیادی دارد. این کارگردان فیلم معروف «اکس ماشینا» را دارد که به خوبی رابطه انسان و هوش مصنوعی را نشان می داد. پس از آن با فیلمنامه ای شبیه آن سراغ مینی سریال «توسعه دهندگان» رفت. به نظر می رسد که گارلند بیشتر دنبال سرگرمی مخاطب است. «Warfare» نه یک اکشن فوق العاده دارد و نه ویژگی های دراماتیک که فضا را به مخاطب معرفی کند.
وی بیان کرد: این فیلم دقایق زیادی از پرده اولش را ازبین می برد و نه معرفی از شخصیت ها دارد و نه اینکه موقعیت را به مخاطب توضیح می دهد. ما در این فیلم اهمیت دشمن را درک نمیکنیم.
رضا صدیق متذکر شد: این فیلم برای مردم آمریکا است زیرا ما به عنوان مردم این منطقه از شکست این نیروها به وجد میآییم. فیلم «جنگاوری» فرمش را روی بدن بنا کرده است. این فیلم در ابتدا با بدن زن شروع میشود و همین بدن شروع به تکه پاره شدن می کند. در ادامه نیز ما شخصیت ها را با بدنشان می شناسیم.
فراهانی عنوان کرد: این فیلم در پرده اول سعی می کند به 2 شخصیت تک تیرانداز نزدیک شود اما موفق نیست و ما این شخصیت ها را نمی شناسیم.
رضا صدیق بیان کرد: هالیوود باید فیلم ضدجنگ بسازد زیرا مداخلهگر و تجاوزگر است اما یک ایرانی زمانی که درباره دفاع فیلم می سازد، نباید فیلم ضدجنگ بسازد زیرا من مورد تجاوز قرار گرفته ام و باید از کشورم دفاع کنم.
این قسمت از برنامه «هفت» به آتیلا پسیانی بازیگر سینما و تئاتر تقدیم شد.