خبرگزاری کار ایران

مجتبی لاله‌زاری در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد:

کار روی متون خارجی ریشه تئاتر را می‌خشکاند/ «دل‌لرزه» اثری برای تسکین بازماندگان «مشهد، یزد» است

asdasd
کد خبر : ۱۳۴۹۱۳۰

سیدعباس موسویان و مجتبی لاله‌زاری به عنوان نویسنده و کارگردان تئاتر «دل‌لرزه» مضمونی واقعی را مدنظر داشته‌اند. آنها طی این اثر سانحه قطار مشهد به یزد را دستمایه قرار داده‌اند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از کاربردهای هنر پرداختن به وقایع معاصر و اتفاقاتی است که خواسته یا ناخواسته کم و کیف جامعه یا لااقل زندگی طیفی از مردم یک شهر یا کشور را دستخوش تغییراتی می‌کند. اینکه کدام هنرها بیشتر می‌توانند در این زمینه کاربرد داشته باشند مبحث دیگری است که به تحلیل نیاز دارد، اما اینکه تئاتر یکی از همین هنرهای کاربردی در پرداختن به جامعه و مصائب اجتماعی آن است، موضوعی محرز است. حال اینکه آیا فعالان عرصه تئاتر کشور به چنین مضامینی پرداخته‌اند یا خیر سوالی است که پاسخ مثبتی نخواهد داشت؛ چراکه بنا به تناسباتی ساده درخواهیم یافت که با توجه حوادث اجتماعی و سیاسی رخ داده طی دهه‌های اخیر، آثار درخوری نگاشته و اجرا نشده‌اند و هرچه بوده معدود و انگشت شمار بوده است. به عنوان مثال حدود در اواخر دهه هفتاد بود که نویسندگان و کارگردان‌هایی چون علیرضا نادری، محمد یعقوبی و دیگر تئاتری‌های جوان موضوع مهمی چون جنگ ایران و عراق را در قالب درام‌هایی رئالیستی روی صحنه بردند. بر اساس شواهد و دلایل ضمنی می‌توان گفت از اواخر دهه هشتاد تاکنون شاید آثاری با محوریت حوادث و اتفاقات معاصر روی صحنه نرفته است.

کوتاه سخن اینکه یکی از وظایف هنرمند خواه در همه رشته‌ها بخصوص تئاتر پرداختن به مضامین روز و چالش‌ها و مصائب انسان امروز است. این موضوع بهانه‌ای برای گفتگو با مجتبی لاله‌زاری کارگردان تئاتر است. او از روز دوشنبه بیست و هشتم  فروردین‌ماه نمایش «دل‌لرزه» را در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر روی صحنه دارد. 

«دل‌لرزه» را سیدعلی موسویان به رشته تحریر درآورده و سیدمرتضی فخرموسوی، سعید خبیری، امین دلپذیر، طاهره هنزایی، و مجتبی لاله زاری در آن ایفای نقش می‌کنند.

مجتبی لاله‌زاری در بخشی از صحبت‌هایش درباره «دل‌لرزه» که درباره اتفاقی واقعی به ایلنا است، گفت: پس از سانحه قطار مشهد-یزد به تشیع جنازه هم‌وطنان درگذشته رفتم. من یکی از هفت‌، هشت نفری بودم که برای دیدن فوت‌شدگان به پزشک قانونی رفتم. واقعا با صحنه بسیار تلخی مواجه شدم. آن جسدها دیگر جسد نبودند؛ بلکه گوشت‌هایی چرخ شده بودند!

کار روی متون خارجی ریشه تئاتر را می‌خشکاند/ «دل‌لرزه» اثری برای تسکین بازماندگان «مشهد، یزد» است

مضمون و محتوای نمایش «دل‌لرزه» درباره چیست؟

بله به نوعی همینطور است. ایده این اثر درباره حادثه‌ای است که خردادماه سال قبل در مسیر مشهد به یزد دچار سانحه تلخی شد و طی آن تعدادای از هم‌وطنان‌مان را از دست دادیم.

تئاتر چقدر می‌تواند در پرداختن به وقایع واقعی و تاکید روی آنها کارآمد باشد؟

یکی از اتفاقاتی که جدیدا شاهدش هستیم و آن را مضر و آسیب‌زا می‌دانم توجه و کار کردن روی متون خارجی است. من و اعضای گروهم از شهر یزد برای اجرا به تهران آمده‌ایم و تئاتری‌های شهرستان محسوب می‌شویم. یکی از اتفاقاتی که در تئاتر شهرستان بخصوص در یزد خودمان شاهدش هستیم، پرداختن به متون خارجی است.

این اتفاق را عاملی برای بی‌توجهی به نمایشنامه‌های ایرانی می‌دانید؟

 بله. به نظرم کار کردن روی متون خارجی ریشه تئاتر را در شهرستان‌ها می‌خشکاند؛ یعنی مخاطب را از تئاتر فرار می‌دهد. ما باید بدانیم درد مردم‌مان چیست و با چه مسائلی مواجه هستند و با چه موارد و مقولاتی ارتباط می‌گیرند.

چه شد که متن «دل‌لرزه» نوشته شد و در نهایت به مرحله اجرا رسید؟

من در آن مقطع مشغول اجرای نمایش «آقا سید» نوشته رفیقم سیدعلی موسویان در شهر بودم. من از سید برای دیدن اثری که نوشته بود و من کارگردانی کرده بودم دعوت به عمل آوردم و او هم پذیرفت و آمد و اجرای ما را دید. در همان سه، چهار روزی که سیدعلی موسویان در شهرمان حضور داشت، حادثه قطار  مشهد به یزد رخ داد.

پس اینطور نبوده که سیدعلی موسویان جداگانه متن را بنویسد و شما آن را برای اجرا انتخاب کنید؟

بله این تعامل وجود داشته است. پس از حادثه سوژه‌ای به ذهن سید رسید و او هم طی پانزده روز تا بیست روز متن را نوشت و طی این روند باهم تعامل داشته‌ایم.

اینکه به اتفاقی واقعی پرداخته‌اید یک موضوع است و دراماتیزه کردن آن در قالب نمایشنامه و اجرای صحنه‌ای آن بحث دیگری است. سیدعلی موسویان و شما برای این دراماتیزه کردن چه تمهیداتی را مد نظر داشته‌اید و حادثه اصلی که همان سانحه قطار مشهد، یزد است کجای نمایشنامه قرار دارد؟

در ابتدای این توضیح بگویم که حادثه اصلی در گوشه‌ای از اثر قرار دارد و نمایشنامه به شکل دیگری به این حادثه پرداخته است. این را بگویم که پس از سانحه به تشیع جنازه هم‌وطنان درگذشته رفتم. من یکی از هفت‌، هشت نفری بودم که برای دیدن فوت‌شدگان به پزشک قانونی رفتم. واقعا با صحنه بسیار تلخی مواجه شدم. آن جسدها دیگر جسد نبودند؛ بلکه گوشت‌هایی چرخ شده بودند. واقعا صحنه وحشتناکی بود. به هرحال در جریان جزییات قرار گرفتم و آن صحنه‌ها را دیدم به این موضوع فکر کردم که بازماندگان را تسکین دهیم نه آنکه باعث اذیت و آزردگی‌شان شویم. جالب اینکه درباره همین اثر با یکی از خبرگزاری‌ها گفتگو کردم و تیتری که آن رسانه زده‌ بود باعث شد مدیرکل راه‌ آهن ایران هم واکنش نشان دهد. مسئولان مربوطه تصور کرده بودند کل نمایش به طور مستقیم درباره راه‌آهن است که من در جهت رفع این شبه توضیحاتی دادم.

کار روی متون خارجی ریشه تئاتر را می‌خشکاند/ «دل‌لرزه» اثری برای تسکین بازماندگان «مشهد، یزد» است

و در ادامه چه اتفاقی افتاد.

ما خانواده و بازماندگان درگذشتگان را به دیدن نمایش «دل‌لرزه» دعوت کردیم. آنها هم آمدند و کار را دیدند و چقدر از اجرا خوششان آمد.

نمایش «دل‌لرزه» به لحاظ محتوایی در چه چهارچوب یا سیاقی می‌‌گنجد؟

اینطور بگویم که بیس و بستر نمایش «دل‌لرزه» امام رضایی است. یک کار دلی است و من هم امیدوارم مخاطبان در تهران هم آن را بپسندند. به هرحال این دغدغده وجود دارد که آیا مخاطبان به دیدن اثر می‌‌آیند یا خیر. به هر حال ما از شهرستان می‌آییم و این موضوع برایمان مهم است و استرس ایجاد می‌کند.

حال که بحث مضمون و درام پیش آمد، کمی درباره فضا و قصه نمایش «دل‌لرزه» بگویید.

داستان درباره شخصی به اسم جواد ابویی است. جواد اهل یزد است اما از آنجایی که در کودکی بیماری لاعلاج داشته، مادرش به مشهد می‌بردش و او را به آقا امام رضا (ع) دخیل می‌بندد. مادر به امام رضا (ع) می‌گوید اگر فرزندم را شفا دادی و خوب شد، ما درمشهد می‌مانیم و جواد نوکری تو را خواهد کرد. جواد درنمایش ما بزرگ شده و حدود بیست و هفت، هشت سال سن دارد. جواد که کبوترباز شده به خاطر یک کفتر با رفیقش دعوا می‌کند و رفیقش ناخواسته از بالای پشت بام به پایین سقوط می‌کند و می‌میرد. جواد به جرم قتل به اعدام محکوم می‌شود. در بطن و موازات ماجرا در مشهد حاج آقایی را داریم که آدم درستی است و کاندیدای شورای شهر شده است. حاجی مشاوری دارد که او را به انجام کارهای تبلیغاتی مانند فیلم و عکس گرفتن ترغیب می‌کند. مشاور به حاجی قصه می‌گوید بیا و کارهایی انجام بده که مورد توجه قرار گیری. مثلا اینکه به آزاد کردن زندانی‌ها بپرداز. طی این ماجرا و بررسی‌ها حاج آقا با جواد و زندگی او آشنا می‌شود. این مواجه باعث می‌شود حاجی عطای شورای شهر را به لقایش ببخشد و از کاندیداتوری انصراف دهد. این مرد در ادامه به دنبال کارهای جواد می‌رود تا او را آزاد کند. او رضایت خانواده مقتول را می‌گیرد و در نهایت جواد را از زیر تیغ اعدام بیرون می‌آورد. جواد در ادامه به یزد می‌رود.  حاجی در ادامه تصمیم می‌گیرد به یزد برود و جواد را ببیند. زمانی که بلیت قطار می‌گیرد و عازم یزد می‌شود، متاسفانه در آن سانحه تلخ جانش را از دست می‌دهد.

برای اجرا در تئاتر شهر آمادگی لازم از سوی شما و دیگر اعضا اتخاذ شده است؟

بله. ما پیش‌تر نمایش «دل‌لرزه» را به مدت چهل شب در شهر یزد روی صحنه بردیم و درجشنواره‌هایی چون «سودای عشق» و «ایثار» برگزیده شده‌ایم.

به عنوان سوال آخر از زمان اجرای‌تان که تقریبا بلافاصله بعد از تعطیلات نوروز است، راضی هستید؟

بله زمان اجرای «دل‌لرزه» از قبل با ما هماهنگ شده بود و ما هم از این مقطع برای اجرا رضایت داریم. از همین جا از شما و مخاطبانتان و دوستداران تئاتر دعوت می‌کنم نمایش ما را تماشا کنند.

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز