نشر هیلا با سه کتاب داستانی به بازار آمد

ایلنا؛ نشر هیلا اخیرا اقدام به انتشار دو رمان و یک مجموع داستان تالیفی کرده است. «اینجا همه‌چیز موقتی است»، «مرده‌ریگ» و «الفبای قطعه‌ای از جهنم» این عناوین را شامل می‌شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، شرح تازه‌های نشر هیلا را در ادامه خواهید خواند:

• اینجا همه‌چیز موقتی است

«اینجا همه‌چیز موقتی است» نام رمانی‌ست از تکتم توسلی که در ۱۸۴ صفحه توسط نشر هیلا به چاپ رسیده است. این کتاب با تیراژ ۱۵۰۰ نسخه و با قیمت ۷۵۰۰ تومان در بازار نشر ارائه شده:

در بخشی از متن این کتاب آمده است: «من یک گریب فروتم از‌‌ همان وقتی که سندهای طلاق را امضاء کردم و از پله‌های دفتر خانه پایین آمدم آن موقع این را نمی‌دانستم. آن روز فقط به شهاب فکر می‌کردم و روزهای که نمی‌دانستم چه طور شروع خواهند شد ولی از‌‌ همان وقت داشتم نقش یک گریپ فروت‌تر و تازه را برای مردهای اطرافم بازی می‌کنم.
مامان آب گریپ فروت‌ها را می‌گرفت و لیوان را می‌داد دست بابا و می‌گفت:
«اینو بخوری حالا حالا‌ها سرما نمی‌خوری. تازه برای چربی و فشار خونتم خوبه» حالا من هم شده‌ام گریپ فروتی که به درد همه جور مردی می‌خورم.»

• مرده‌ریگ
محمدرضا سالاری، رمان کوتاهی را با عنوان «مرده‌ریگ» منتشر کرده که در قالب تازه‌های نشر هیلا به بازار آمده است. این رمان ۸۷ صفحه دارد و در چاپ اول ۶۶۰ نسخه تیراژ خورده.

در این کتاب می‌خوانیم: «زن نمی‌گذارد صدای دریا با بشنوم. روسری‌اش را پشت گوش‌هایش زده و پنبه‌ای سفید توی گوش‌هایش فرو کرده به گوش‌هایش دو تا تاس بزرگ آویزان است و هر بار که سر ش را تکان می‌دهد جفت شش می‌‌اید…
باید گوشه‌ای برای خودم چای بریزم و نفس بکشم تا بخشی از دریا را که توی هوانشت کرده به ریه‌هایم فروببرم خرامان شعری از اورکا بخوانم که دریا خندیددر دوردستن و بگذارم شاملو عصا زنان و سیگار به دست به سمتم بیاید و بد اخلاقی کنذ و فروغ دستی به مو‌هایم بکشد و از خانه قدیمیشان برایم بگوید. از شاملو ته سیگارش را بگیرم و یواشکی کام بگیرم و پرتش کنم روی شن‌های ساحل. بگذارم ارام آرام کلمات از من روان شوند و روی کاغذ بیایند. بگذارم شعر بگویم. اگر این زن بگذارد.»

• الفبای قطعه‌ای از جهنم
«الفبای قطعه‌ای از جهنم» عنوان مجموعه داستانی از روح‌الله کاملی‌ست. این مجموعه شامل ۱۹ داستان کوتاه می‌شود و گربه کوچک ماورایی من، دومینوهای بدبخت، آن چشم بالای گنبدخانه، جای پنجه‌های آدم، شاهکاری برای آن فتانه‌ی دل سنگی و… عنوانی از این کتاب را شامل می‌شود.

در بخشی از متن این کتاب که پشت جلد نیز آمده، می‌خوانیم: «زمانی که دود‌ها مثل پرندگان مزاحمی از درو پنجره بیرون رفتند گربه کوچکم را دیدم که روی مبل نشسته؛ چیزی را به نیش گرفته بود. پیش رفتم از دیدن ا نچه در دهانش بود از ته نعره زدم گیره سر زنم بود. ‌‌ همان گیره سیاه رنگ و شکسته که بین خرده ریزهای مستعمل زنم بیرون ریخته بودم با لرزش آشکار دست‌هایم گیره پلاستیکی را از دهان گربه کشیدم و خوب نگاهش کردم. خودش بود شاید بگویید این از سرتصادف بوده و یا آن گیره مشابه گیره سر زنم بوده جای تردید نبود گیره مال زنم بود…
… اما روز دوم که گربه با ماتیک بنفش رنگ زنم ماتیکی که خودم برای روز تولدش خریده بودم؛ بازگشت دیگر موضوع تصادف را کنار گذاشتم. اتفاقی در شرف وقوع بود. هر چه بود این گربه نارنجی کوچک و گرد مبدا آن بود.»