در رثای عدالت: تراژدی آزار و فروریختن اعتبار دولت مودی

تجاوز و آزار جنسی، بهویژه در ساختارهای قدرتمحور و سلسلهمراتبی مانند آراساس، را نمیتوان بدون در نظر گرفتن بستر اجتماعی عمیقتر آن، یعنی نظام کاست (طبقاتی) در شبهقاره، درک کرد. اصول نظام کاست که بر سلسلهمراتب، تمرکز قدرت در دستان طبقات بالا و سکوت طبقات پایین بنا شده، زمینه را برای چنین جنایتهایی فراهم میکند.
به گزارش ایلنا، واقعه مرگ دلخراش «آناندو آجی»، مهندس ۲۶ ساله اهل کرالا، تنها یک مورد تأسفبار از خودکشی نبود؛ بلکه همچون آینهای وحشتناک، چهرهی کریه نهادهایی را که مدعی حفظ فرهنگ و اخلاقیات هندی هستند، به نمایش گذاشت. آجی، یک متخصص فناوری اطلاعات و از اعضای خانوادهای با سابقهی طولانی در ارتباط با سازمان «راشتریه سوایام سوک سنگ» (آراساس)، با به جا گذاشتن یک یادداشت ۱۵ صفحهای و یک پیام ویدئویی تکاندهنده در اینستاگرام، پرده از جنایتی هولناک برداشت: سوءاستفاده جنسی ادامهدار در اردوگاههای آراساس و در دوران کودکی توسط یکی از اعضای ارشد سازمان. این تراژدی نه تنها سوالاتی عمیق دربارهی امنیت جوانان در نهادهای افراطی هندی مطرح میکند، بلکه انگشت اتهام را مستقیماً به سمت ساختارهای قدرت در شبهقاره، از جمله آراساس، دولت نارندرا مودی و نظام ریشهدار کاست، نشانه میرود.
کالبدشکافی یک فاجعه
آناندو آجی قبل از آنکه در یک مسافرخانه در تیرووانانتاپورام به زندگی خود پایان دهد، در یک یادداشت ویدیویی که آن را «اعلامیهی مرگ» خود خواند، جزئیات وحشتناکی را از آزارهایی که تحمل کرده بود، افشا کرد. او صراحتاً «نیدیش مورالیدهاران»، همسایهی قدیمی و عضو آراساس، را متهم کرد که از سن سه یا چهار سالگی مورد سوءاستفادهی جنسی قرار داده است. آجی همچنین در یادداشت خود، از آزار و اذیت جنسی در اردوگاههای آموزشی آراساس (سازمان داوطلبی شبهنظامی، ملیگرای هندو و راستگرای هندی است که بهطور گسترده شاخه عملیاتی حزب بهاراتیا جاناتا، حزب فعلی حاکم هند) خبر داد.
این افشاگری، که از دهان یکی از اعضای خانوادهی خود «سِوایاِمسِواکها» (سربازان داوطلب آراساس) بیرون آمده، ضربهای کاری بر پیکر سازمان افراطی و راستگرای هندو، آراساس، است. این سازمان که همواره خود را پرچمدار «فرهنگ» و «ارزشهای» هندوستان معرفی میکند و با ادعای نظم و انضباط، نوجوانان و جوانان را به اردوگاههای خود میکشاند، اکنون با رسوایی سوءاستفادهی جنسی در هستههای داخلی خود مواجه است. پاسخ آراساس در برابر این اتهامات چه بود؟ تکذیب مطلق و نادیدهانگاری. آراساس ادعا کرد که اتهامات «مبهم و بیاساس» هستند و خواستار تحقیقات «بیطرفانه» شد؛ در حالی که خود از متهمی که قربانی او را به نام معرفی کرده بود، دفاعی نکرد. این واکنش، نه نشانه بیگناهی، بلکه سند یک فرهنگ سازمانی است که بر سرپوش گذاشتن بر رسواییها و حفاظت از متجاوزان است.
به گفته احزاب اپوزیسیون، وقتی سازمانی با چنین سابقه و وسعت، به جای ابراز ندامت و همکاری کامل، اتهامات یک قربانی را «بیاساس» میخواند، در واقع نه تنها مرتکب یک شکست اخلاقی میشود، بلکه به طور سیستماتیک در صدد نابودی عدالت و سکوت تحمیلی بر قربانیان آینده برمیآید.
دولت مودی: شریک در سکوت و محافظ آراساس
تراژدی آناندو آجی را نمیتوان صرفا به عنوان یک مسئله محلی یا درونسازمانی دید. این حادثه مستقیماً به بالاترین سطوح قدرت در هند پیوند میخورد. سازمان آراساس، پدر ایدئولوژیک و سیاسی حزب حاکم، بهاراتیا جاناتا پارتی (BJP) است. نارندرا مودی، نخستوزیر کنونی، و اکثریت قریب به اتفاق رهبران ارشد این حزب، از اعضای سابق و تربیتشدگان همین سازمان هستند. این پیوند، مصونیتی آهنین برای آراساس در برابر پاسخگویی ایجاد کرده است.
در کشوری که سازمانهای غیردولتی یا نهادهای مخالف تحت شدیدترین نظارت و فشار قرار میگیرند، هنگامی که پای اتهاماتی جدی علیه یک سازمان وابسته به خانوادهی «سانگ پاروار» (خانوادهی سازمانهای هندو ملیگرا)، مانند آراساس، به میان میآید، دستگاه دولتی دچار فلج سیاسی و بوروکراتیک میشود. سکوت دولت مرکزی به ریاست نارندرا مودی در قبال این رسوایی، عملاً پیامی واضح به کل نظام اداری، قضایی و پلیس میفرستد.
در ابتدا، پلیس تامپانوور یک مورد «مرگ غیرطبیعی» را ثبت و از درج اتهام کمک به خودکشی خودداری کرد که خود اوج سیاسیکاری در یک پروندهی جنایی است. تنها پس از فشار شدید افکار عمومی، رسانهها و احزاب مخالف (مانند کنگره هند) بود که پلیس کرالا مجبور شد پروندهای را تحت بخش ۳۷۷ قانون مجازات هند (جنایت جنسی غیرطبیعی) علیه متهم اصلی، نیدیش مورالیدهاران، ثبت کند و پرونده را به حوزه وقوع جرم منتقل کند. این کندی و تعلل، نمونهای از فساد ساختاری است که توسط قدرت سیاسی مودی حمایت میشود.
دولت مودی، که خود را قهرمان «هند نوین» و پاسدار امنیت و آبروی کشور میداند، در قبال این رسواییهای اخلاقی که قلب ایدئولوژی خود را نشانه رفته است، سکوت اختیار کرده و با این کار به سازمانهای افراطی اجازه میدهد تا بدون ترس از عواقب قانونی، به فعالیت خود ادامه دهند.
نظام کاست: ریشه تبعیض و مأمن استثمارگران
تجاوز و آزار جنسی، بهویژه در ساختارهای قدرتمحور و سلسلهمراتبی مانند آراساس، را نمیتوان بدون در نظر گرفتن بستر اجتماعی عمیقتر آن، یعنی نظام کاست (طبقاتی) در شبهقاره، درک کرد. اصول نظام کاست که بر سلسلهمراتب، تمرکز قدرت در دستان طبقات بالا و سکوت طبقات پایین بنا شده، زمینه را برای چنین جنایتهایی فراهم میکند.
ایدئولوژی «هیندوُتوا» (هندو ملیگرایی) که آراساس آن را ترویج میکند، اگرچه ظاهراً به وحدت هندوها فرامیخواند، اما در عمل، از ریشههای سنتی و سلسلهمراتبی کاست تغذیه میکند. این نظام، یک محیط اجتماعی ایجاد میکند که در آن قدرت و مشروعیت در دستان «بالادستها» متمرکز است و در مقابل، آسیبپذیری و عدم توانایی در اعتراض، به «فرودستها» تحمیل میشود. اردوگاههای آموزشی آراساس، با ماهیت سلسلهمراتبی، محیطهایی هستند که این نابرابری قدرت را بازتولید میکنند. آزار جنسی در چنین محیطهایی، نه صرفا یک انحراف فردی، بلکه تجلی نهایی و خشونتبار تسلط طبقهی حاکم بر بدن، ذهن و سرنوشت افراد ضعیفتر و جوانتر است.
نظام کاست، با ترویج اتمسفری که در آن شرف و آبروی فردی و خانوادگی به شدت به سکوت گره خورده است، اطمینان میدهد که قربانیان، حتی پس از رهایی، جرأت افشاگری و پیگیری نداشته باشند. این نظام، محیطی ایدهآل برای رشد سرکوبگران فراهم میکند، زیرا میدانند که ساختار اجتماعی (کاست) و ساختار سیاسی (دولت مودی و آراساس) برای حفظ نظم خود، سکوت آنها را تضمین خواهند کرد.