گفتگوی «ایندیپندنت» با بیل شاپیرو (آخرین سردبیر مجله لایف)؛
عکس «نمادین» باید روح زمانه را ثبت کند/اثری خلق کنید که ارزش دزدیدن داشته باشد!//بیان خاطرهای از ترور مارتین لوتر کینگ

چند توصیه مهم به عکاسان نوظهور
طی این مطلب، گفتگویی تحلیلی با بیل شاپیرو، داور جایزهی سیاهوسفید ۲۰۲۵ و سردبیر پیشین مجله «لایف» را میخوانید. این گفتگو به تاریخ دوم ژوئن، توسط «جاش برایت» برای بخش عکسِ رسانه ایندیپندنت انجام شده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، عکس علاوه بر اینکه هنری مستقل است، همواره یکی از مولفههای مهم تمام رسانهها بوده و با وجود گسترش امکانات رسانهای، همچنان اهمیت و جایگاه خود را حفظ کرده است. در این میان برخی مجلهها و نشریهها نقش بسیار مهمی در این زمینه ایفا کردهاند که مجله «لایف» یکی از آنهاست.
شاید هیچ نشریهای به اندازهی «لایف» با عکاسی نمادین و ماندگار هم معنا نباشد. دههها صفحات این مجله، فرهنگ بصری جهان را شکل داد و برخی از قدرتمندترین و ماندگارترین تصاویر قرن بیستم (از جنگ و سیاست گرفته تا فرهنگ عامه و زندگی روزمره) را به آگاهی عمومی آوردند.
چند جلد از شمارگان مجله «لایف» در گذشته
عکاسان مطرح و تاثیرگذاری چون «کارل اوسیپ»، «مروی استراچن»، «آلفرد آیزنستات» و «دوروتیا لانگ» در همکاری با لایف، نام خود را در تاریخ عکاسی جاودانه کردند. لایف به این هنرمندان فرصتهایی منحصر به فرد برای ثبت لحظات حساس و شگرف تاریخ داد، که تأثیر آنها همچنان در دنیای عکاسی مشهود است. یکی از معروفترین تصاویر تاریخ، یعنی تصویر «روز مرگ یک سرباز» اثر روبرت کاپا که در لایف منتشر شد، هنوز هم نماد جنگ و فداکاری است.
مجله «لایف» برای دههها جزء اصلی فرهنگ آمریکایی بود و تصاویر نمادین را به سراسر کشور میآورد. بیل شاپیرو آخرین سردبیر مجله کاغذی «لایف»، نزدیک به ۱۰ سال سکاندار این مجله و سپس سایت «LIFE. com» بوده و شیوه نگاه جهان به داستان سرایی بصری را دوبارهسازی کرد. اگرچه مجله «لایف» دیگر به صورت فیزیکی وجود ندارد، اما بیل همچنان به زنده نگه داشتن داستان سرایی عکاسی بسیار علاقه دارد. او از طریق مقالات، مصاحبه با عکاسان حرفهای و نوظهور، همچنین از طریق کیوریتوری برای گالریها و پلتفرمهای عکاسی به فعالیت خود ادامه میدهد.
بیل شاپیرو بخش بزرگی از حرفهی خود را صرف شکلدادن به نحوهی ارتباط ما با تصاویر کرده است؛ کاری که او امروز نیز از طریق همکاری با نشریات، پلتفرمها و سازمانهای مختلف ادامه میدهد.
به گفته جاش برایت و رسانه «ایندیپندنت » بیل شاپیرو، داور جایزهی سیاهوسفید ۲۰۲۵ یکی از تأثیرگذارترین افراد در دنیای عکاسی است؛ کسی که مسئول انتشار برخی از ماندگارترین تصاویر دوران معاصر ما بوده است.
جاش برات با بیل شاپیرو دربارهی دوران فعالیتش در مجله «لایف»، و آنچه یک عکس را واقعاً «نمادین» میکند با جاش برایت گفتگو کرده. وی در خلال این گفتگو به عکاسان جوان توصیههایی داشته است. در خلال مطلب عکسهای نمادین و برگزیده اخیر که برخی از آنها توسط بیل رای مثبت آوردهاند، قابل مشاهده است.
عکسی که بیل آن را برای جایزه استعداد نوظهور انتخاب کرده است/د سانتا مارتا، کلمبیا/عکاس کامیلا بریو/ مارس ۲۰۱۹
چه زمانی علاقهتان به عکاسی آغاز شد؟ آیا لحظه، تصویر یا تجربهی خاصی جرقهی این علاقه را زد؟
حدود ۱۴ سالگی وقتی در دبیرستان یک کلاس عکاسی برداشتم، به این کار علاقهمند شدم. دوربین قدیمی «کانن» را برمیداشتم و به کنسرت میرفتم. آن زمان عکاسی بر اساس نگاتیو بود و من فیلم «Tri-X» عکس میگرفتم. فردای همان روز هم عکسها را چاپ میکردم. بعد آنها را در آن زمان به قیمت حدود ده دلار میفروختم. این مبلغ برای یک بچه، پول خوبی بود. مردم دورم جمع میشدند و به عکسها نگاه میکردند، و من از آن حس لذت میبردم. از آن روزها خاطرات جالبی برایم مانده که هنوز آنها را به یاد دارد. مثلا اینکه یکبار، مردی قد بلند، پر از تتو و موتورسوار آمد، به عکسها نگاه کرد و گفت: همهشونو میخوام. من خوشحال شدم. تا بیایم و بفهمم منظورش واقعاً همه عکسها است یا نه! جعبهی عکسها را از دستم قاپید و رفت. این در حالی بود که من یک بچه لاغر بودم که هنوز دندانهایش ارتودنسی بود. از چنین فردی کاری بر نمیآید. خوب یادم هست که عمیقا تحقیر شدم. اما فکر دیگری به ذهنم رسید که به نظرم برایم یک درس بود؛ اینکه آثاری که خلق کرده بودم، ارزش دزدیدن داشتند! این اولین درسم دربارهی جاذبه و قدرت تصویر بود.
شما به عنوان سردبیر «لایف» و بنیانگذار سایت «LIFE. Com» در شکلدادن به میراث مدرن یکی از شناختهشدهترین پلتفرمهای روایت تصویری نقش داشتهاید. خاطرهانگیزترین لحظاتی که در این مسیر تجربه کردید، چه مواردی بودهاند؟
فکر نمیکنم من میراث مجلهی «لایف» را شکل داده باشم. من عاشق ساختن آن مجله بودم، اما اگر آن را حال میراثی از گذشته میدانم باید بگویم رسیدن به این جایگاه، نیازی به کمک من نداشته است. اما راهاندازی سایت LIFE. com حس این را داشت که انگار داریم یک برند نمادین و کمی خاکخورده را وارد عصر دیجیتال میکنیم و دسترسی به تمام آرشیوهای قدیمی مجله؟ بینهایت هیجانانگیز بود.
چه ویژگیهایی عکسهای آن دوران و عصر نگاتیو را ماندگار کرده است؟
در گذشته، مجله یک عکاس را برای چند هفته به مأموریت میفرستاد، و او با صدها عکس برمیگشت، اما تنها چندتای آنها چاپ میشدند. ما این فایلها را میگشتیم و تصاویر شگفتانگیزی پیدا میکردیم که فراموش شده بودند
کدام عکسها از آن دوران برایتان فراموش ناشدنی است؟
لحظهای که هیچوقت فراموش نمیکنم، زمانی بود که عکسهایی پیدا کردیم که چند ساعت پس از ترور «مارتین لوتر کینگ» گرفته شده بودند؛ تصاویری خارقالعاده از عکاس جوان مجله، هنری گروسکینسکی. این عکسها قبلاً هرگز منتشر نشده بودند چون سردبیر آن زمان فکر کرده بود، ممکن است باعث ایجاد شورش در خیابانها شود. اما ما آنها را منتشر کردیم و در سطح جهان بازتاب پیدا کردند.
نام اثر «تأمل»/ برنده جایزه اول بخش مردمی/ بنارس، هند/ عکاس: مو کمال، برنده جایزه اول، جایزه مردمی، دسامبر ۲۰۲۴
به نظر شما چه چیزی یک عکس را واقعاً «نمادین» میکند، و عکاسان نوظهور چطور میتوانند آثاری با تأثیر ماندگار خلق کنند؟
سؤال جالبی است، چون گاهی اوقات یک عکس در همان لحظهای که گرفته میشود، به عنوان یک اثر «نمادین» شناخته نمیشود. من اخیراً با «نیل لیفر» برای نیویورک تایمز مصاحبه کردم؛ کسی که عکس معروف محمدعلی کلی ایستاده بر فراز «سانی لیستون» را به ثبت رساند. این عکس نه تنها نمادین بلکه شاید بهترین عکس ورزشی تاریخ باشد؛ اما آن زمان، حتی عکس جلد مجله «Sports Illustrated» هم نشد، بلکه در آخرین صفحهی مقاله چاپ شد و بعد برای سالها در فایل سردبیر ماند. ولی با گذشت زمان، معنای بیشتری پیدا کرد. پس فکر نمیکنم بتوان چنین چیزی را برنامهریزی کرد؛ باید عوامل زیادی درست در یک نقطه تلاقی کنند؛ از جمله جریان تاریخ، شانس زیاد (که لیفر هم به آن اشاره کرد)، و آمادگی. اگر من یک عکاس نوظهور باشم، تمرکزم را روی گرفتن عکسهای همواره قوی میگذارم، تا وقتی آن لحظهی خاص پیش آمد، آماده باشم. یک عکس نمادین، جدا از ترکیببندی خوب، باید «روح زمانه» را ثبت کند. باید نماد چیزی شود. عکاسی که به دنبال اثر ماندگار است، باید خودش را در جایی قرار دهد که چنین لحظهای ممکن باشد. شلیک به مظنون ویتکنگ توسط ادی آدامز، مادر مهاجر دوروتیا لنگ و خیلی آثار دیگر. چنین عکسهایی یک نقطهی کانونی واضح دارند و از نظر احساسی بسیار پرقدرتاند. البته، عکسهای غیراخباری نمادین هم وجود دارند، مثلاً پرترهی «آنی لیبوویتز» از «یوکو اونو». ولی من به عکاسان توصیه میکنم روی گرفتن عکسهای خوب از موضوعاتی که به آنها علاقه دارند تمرکز کنند. اگر خوششانس باشند، شاید یکی از آنها تصویری ماندگار از کار دربیاید.
محمدعلی در مقابل سانی لیستون/ عکاس: نیل لیفر
نام اثر «جهش ایمان» /کلکته، هند/ عکاس: سبحان کارماکار - برنده جایزه اول، عکاسی سیاه و سفید/ ژانویه ۲۰۲۵
شما داور جایزهی سیاه و سفید ۲۰۲۵ هستید. از دیدگاه شما، چه چیزی باعث میشود عکاسی سیاهوسفید ماندگار باشد؟ و در عکسهای برگزیده به دنبال چه ویژگیهایی هستید؟
برای من، اتصال احساسی با یک عکس مهمترین مولفه است؛ اینکه عکس در من چیزی را برانگیزد: شادی، وحشت، تأسف، شوک، تعجب، اشتیاق، شگفتی یا هر چیز دیگر. آن حس باید با من بماند. همچنین دوست دارم چیزهایی را ببینم که قبلاً ندیدهام، یا چیزی را که دیدهام، اما به شکلی که تاکنون ندیده بودم. علاوه بر آن، ترکیببندی هوشمندانه و جذاب، استفادهی کامل از قاب، و استفاده از لایههای بصری مختلف برایم مهم است. اینها قانون نیستند (آدم عاشق تصویرها میشود و عشق قانون ندارد)، ولی من جذب چنین عکسهایی میشوم. نمیخواهم کلیگویی کنم، چون همیشه استثنا هم هست؛ اما عکسهای سیاهوسفید در من حس ارتباط با تاریخ ایجاد میکنند. البته من مطلقگرا نیستم و باید بگویم عاشق عکاسی رنگی هم هستم.
چه توصیهای برای عکاسانی دارید که میخواهند در چشمانداز بصری امروز، که بیش ازحد اشباع شده، برجسته باشند؟
من عکاس نیستم، پس از دید یک نفر که همیشه در حال دیدن عکس و تصمیمگیری دربارهی همکاری با عکاسان است حرف میزنم (چه در دوران لایف و چه حالا که برای چاپ کتاب عکس تصمیم گرفتهام) در این میان به عکاسان جوان و نوظهور دو توصیه مهم دارم. اول اینکه باید اول صدای بصری خودشان را پیدا کنند و در کاری که انجام میدهند کاملا ثابتقدم و یک دست باشند. دوم اینکه نظرات و درس و تحلیلهای استادان را مطالعه کنند و به دنبال این موضوع باشند تا بفهمند چرا عکسهای این استادان موفق بودهاند؛ در عین حال تقلید نکنند و الهام بگیرند نه کپی!
«مراسم آبزیان»/ بیتلیس، ترکیه، ۲۰۱۴ /برنده جایزه سوم، سیاه و سفید/ژانویه ۲۰۲۵
منظورتان از «صدای بصری» چیست؟
وقتی میگویم «صدای بصری»، منظورم لنز یا افکت نیست؛ بلکه نحوهی دیدن جهان است: چه چیزی را میخواهی منتقل کنی؟ یک عکس عالی، هم دربارهی سوژهاش است، و هم دربارهی نگاه عکاس.
در این میان، نقش سردبیران عکس رسانهها، چیست؟
بهترین سردبیرهای عکس دنیا، فقط داستان را نمیخواهند آنها، میخواهند بدانند شما چطور داستان را میبینی. در نهایت، تمرکز روی یک حوزهی خاص است که کمک کننده خواهد بود. اگر عکاسان چنین تمرکزی داشته باشند، سردبیرها با دیدن آثارشان اول یاد خودشان میافتند. این تخصص است که انسجام لازم را ایجاد میکند. سردبیران عکس عاشق انسجام هستند. آنها تمایل دارند به کسی اعتماد کنند که کارش را به طور دقیق بلد است.