حسین سروی (نوازنده، جامعهشناس و پژوهشگر) در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
دغدغه اصلیام معنا یافتن پژوهش در جامعه است، نه فقط در کتابخانهها/ یکی از جدیترین مشکل پژوهشگران مسئله معیشت است

پژوهش جدی و نشر بینالمللی بدون حمایت مالی کافی امکانپذیر نیست/بسیاری از پژوهشگران ما چند شغله هستند
مولف کتاب «دین و موسیقی در ایران معاصر» به ایلنا گفت: برای اینکه پژوهش به نتیجهی مطلوب و کاربردی برسد، دو چیز لازم است؛ اول، تعریف درست مسئله. پژوهش وقتی ارزش دارد که به یک مسئله واقعی پاسخ بدهد، نه صرفاً برای پر کردن فرم و قالب. دوم، یک ساختار حمایتی که اجازه بدهد، پژوهشگر بتواند در تعامل با دیگران، کارش را بسط دهد و آن را به نتیجهی اجرایی نزدیک کند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از مقولات مهم در هر کشور امر پژوهش است، اصولا پژوهش ملزوم تمام مشاغل و رشتههاست. بر اساس این قاعده و اهمیت آن، هر اجتماع کوچک یا بزرگ برای پرداخت بهتر و دقیقتر مسائل خود به تحقیق و پژوهش نیاز دارد تا به این واسطه با در اختیار داشتن آمار و اسناد و منابع لازم مسیری درست را برای آیندگان به واسطه آزمون و خطاهای گذشتگان، رقم بزند.
به طور کلی پژوهش در کشور ما مسیر پر فراز و نشیبی را پیموده اما هنوز به تعریف درست، درخور و قانونمندی نرسیده است. هیچکدام از هنرها نیز از این قاعده مستثنی نیستند. متاسفانه به چند دلیل مهم تعداد پژوهشگران ما در هر رشته هنری و هر مقوله فرهنگی یا ادبی معدودتر از حد تصور ماست. معمولا پژوهشگران مورد حمایتهای دولتی یا حتی خصوصی قرار ندارند و یکه و تنها به فعالیتشان ادامه میدهند؛ ! این در حالی است که کشورهای پیشرفته معمولا برای پژوهشگران حق و امتیازات مالی و معنوی قائل هستند و آنها را برای انجام کارها مورد حمایتهای ویژه قرار میدهند. بنا به همین دلایل است که همواره در مقوله پژوهش با کاستیهایی مواجه بودهایم. موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی هنرهایی هستند که شاید بتوان گفت کمتر از دیگر مقولات مورد تحلیل و پژوهش قرار گرفتهاند. با این حال هستند پژوهشگرانی که بدون حمایتهای مالی و معنوی به تحقیق تالیف مقالات و کتابها مشغول هستند.
حسین سروی از این دست افراد است. او نوازنده سنتور است و سالها در وزارت فرهنگ مسئولیتهایی داشته است. او به تازگی کتاب «دین و موسیقی در ایران معاصر» را تالیف کرده و به مرحله چاپ و نشر رسانده است.
به گفته این هنرمند و پژوهشگر حدود سه سال صرف شده تا کتاب «دین و موسیقی در ایران معاصر» به نتیجه برسد. حسین سروی کارشناسی خود در رشته موسیقی را از دانشگاه سوره تهران دریافت کرده و در دانشگاه علامه طباطبایی در رشته مطالعات فرهنگی در مقطع ارشد، تحصیل کرده و دکترای جامعهشناسی دارد. او تا به امروز مقالات مختلفی را نوشته و منتشر کرده است.
سروی در گفتگو با ایلنا ضمن توضیح درباره فعالیتهای اخیر خود از دشواریهای پژوهش در ایران گفت.
به عنوان سوال اول، پس از به نتیجه رساندن کتاب «دین و موسیقی در ایران معاصر» که سه سالی از شما زمان گرفته و به تازگی منتشر شده، به چه فعالیتهایی مشغول هستید؟
در حال حاضر مشغول پیگیری همزمان چند پروژه هستم. اولین پروژه، تدوین و انتشار مجموعهای مستقل از مصاحبهنامههای کتاب «دین و موسیقی در ایران معاصر» است؛ چرا که این مصاحبهها، بخشی مهم از تاریخ شفاهی موسیقی ایران را ثبت کردهاند. تجربههای شخصی هنرمندان، مدیران و فعالان موسیقی، به ویژه در دوران پس از انقلاب، منابع ارزشمندی هستند که شایسته یک جلد جداگانهاند.
آیا پروژههای دیگری را هم با موضوع موسیقی در دست نگارش دارید؟
بله دومین پروژه من، کتابی در ادامهی پژوهش ارشد خودم درباره گفتمانهای موسیقی در ایران معاصر است. در آن پروژه، از دوره مشروطه تا سال ۱۳۸۵ را بررسی کرده بودم. حالا قصد دارم با نگاهی تحلیلیتر، روند تحولات موسیقایی پس از آن و تعامل آن با گفتمانهای رسمی، رسانهای و اجتماعی را دنبال کنم. اما یکی از برنامههای جدی و آیندهنگرانه من انجام یک مطالعه تطبیقی درباره رابطه دین و موسیقی در سایر کشورهای اسلامی است. کشورهایی مثل مصر، ترکیه، اندونزی، تونس و مراکش و…میتوانند بستر بسیار غنی و متنوعی برای این مقایسه باشند. مایلم بررسی کنم که فراتر از نظامهای سیاسی، دین در این جوامع چگونه با موسیقی مواجه شده، و سیاستگذاریهای فرهنگی و مذهبی چگونه شکل گرفتهاند. طبیعتاً در این مسیر، نقش ساختارهای سیاسی هم باید با دقت دیده شود تا معلوم شود چه میزان از این مواجهه، ناشی از فقه است و چه میزان از سیاست یا فرهنگ. همچنین، دوست دارم کتاب حاضر را به زبانهای مختلف ترجمه و منتشر کنم تا بتواند وارد گفتگوی جهانی درباره نسبت دین و موسیقی شود.
همه این کارهای مهم، شدنی است اما به شرطها و شروطها. ترجمه یک کتاب پژوهشی به زبان غیر فارسی برایتان دشواریهایی را به همراه ندارد؟
همانطور که میدانید، پژوهش جدی و نشر بینالمللی بدون حمایت مالی کافی بسیار دشوار است. تا اینجا، تمام هزینههای مالی این پروژه را به تنهایی و با تکیه بر منابع شخصی خودم تأمین کردهام، اما برای گامهای بعدی امیدوارم بتوانم از حمایتهای حرفهای بهرهمند شوم. در یک جمله، نوشتن برای من ادامهدار است؛ چون نوعی تلاش برای دیدن، فهمیدن و به اشتراک گذاشتن است. دغدغه اصلیام همواره این بوده که پژوهش نه فقط در کتابخانهها، بلکه در متن جامعه معنا پیدا کند.
موضوعی که همیشه از سوی هنرمندان و منتقدان مطرح بوده این است که پژوهش در کشور تعریف درست و مشخصی ندارد. آیا با چنین نظریهای موافقید؟
پژوهش در کشور ما همیشه در یک موقعیت دوگانه بوده. از یکسو، ما سابقهای طولانی در سنتهای داناییمحور داریم؛ از حوزههای علمی، کتابخانهها و مراکز آموزشی گرفته تا تجربههایی دیرپا در علوم انسانی و دینی. اما از سوی دیگر، ساختارهای اجرایی و تصمیمسازی امروز ما هنوز نتوانستهاند جایگاه واقعی پژوهش را به عنوان موتور تولید اندیشه و راهکار، جدی بگیرند. اغلب پژوهش به عنوان یک فرآیند زینتی یا تشریفاتی دیده میشود؛ برای پر کردن صفحات گزارش، یا اخذ امتیاز.
در این میان معیشت و ارتزاق چه جایگاهی دارد؟ آیا اصلا تعریفی برای آن قائل هستید؟
اتفاقا یکی از جدیترین مشکلات، مسئله معیشت است. بسیاری از پژوهشگران ما چند شغله هستند؛ صرفاً به خاطر تأمین هزینههای زندگی. این موضوع باعث میشود آنها انرژی و زمان کافی برای تمرکز بر پروژههای علمی واقعی نداشته باشند. حتی گاهی مجبور میشوند، انجام پروژههایی را به عهده بگیرند که به آن علاقهای ندارند! قبول چنین کارهایی در حوزه تخصصی آنها نیست و صرفا به این دلیل که بودجهای برایش تعریف شده، به سراغش میروند. این بدان معناست که سرمایهی فکری جامعه ما به جای آزاد شدن، درگیر امرار معاش و پروژههای سفارشی میشود. از سوی دیگر، مشکل جدی دیگری نیز وجود دارد که باید از آن به عنوان شکاف بین مراکز پژوهشی و نهادهای اجرایی یاد کرد. در بسیاری مواقع پژوهشهای دقیق و مهمی صورت میگیرد؛ اما یا به تصمیمگیرندهها نمیرسد، یا اصلاً امکان اجرایی شدنش را پیدا نمیکنند. تغییرات مدیریتی، عدم اولویتبخشی به پژوهش، و ساختار فردمحورِ تصمیمگیری باعث میشوند، بسیاری از نتایج علمی عملاً بلا استفاده بمانند. مثلا شاهد هستیم که مدیر جدید میآید و میگوید این پژوهش دیگر به درد ما نمیخورد. دیگری میآید و میگوید خوب است و باید انجام شود. به جای اینکه پژوهشها در یک نظام ساختاریافته و بر اساس نیازهای واقعی کشور تعریف و پیگیری شوند، ما با نگاه مقطعی و شخصی مواجهیم.
یکی از موضوعات مهم که همیشه دربارهاش میشنویم این است که ما برای انجام خیلی کارها، از جمله پژوهش زیرساختهای لازم را نداریم. با این انتقاد موافق هستید؟ کلا به لحاظ چالشهای زیرساختی چه مواردی را قابل بیان میدانید؟
بله قطعا، از نظر زیرساختی نیز مشکلات جدی داریم. دسترسی محدود به منابع علمی، تحریمهای بینالمللی، هزینههای بالای اشتراک پایگاهها، نبود فناوریهای نوین تحقیقاتی و زیرساختهای دیجیتال قوی، همگی پژوهشگر را در موقعیتی دشوار میدهند. و البته یک نکتهی بنیادیتر این است که ما هنوز به پژوهش به عنوان «پیوست علمی» هر اقدام ملی یا نهادی نگاه نمیکنیم.
این که گفتید به چه معناست؟ همین که پژوهش را «پیوست علمی» اقدامات ملی یا نهادی، نمیدانیم.
یعنی هر سیاست، هر برنامهی فرهنگی یا اجتماعی، باید یک زیرساخت پژوهشی داشته باشد؛ اما متأسفانه این نگاه هنوز در بدنه اجرایی کشور نهادینه نشده. تا زمانی که ضرورت پژوهش و تشخیص درست مسئله، توسط نهادها و مدیران جدی گرفته نشود، پژوهشگر همواره در حاشیه باقی میماند، نه در مرکز تحولات.
بر سر این موضوع که پژوهش امری فردی است یا گروهی نیز بحثها و اختلاف نظرهایی وجود دارد. نظر شما در اینباره چیست؟ و اینکه این مقوله طی چه چهارچوبی به نتیجه مطلوب و کاربردی میرسد؟
به نظرم نمیشود پژوهش را صرفاً فردی یا صرفاً گروهی دانست؛ هر دو شکل، جایگاه خودشان را دارند. خیلی از ایدهها، مفاهیم و خطوط کلی یک پژوهش ممکن است در ذهن یک فرد شکل بگیرد؛ از تجربههایش، دغدغههایش یا حتی مشاهدههای شخصیاش. اما زمانی که وارد مرحلهی توسعه، تحلیل داده، تطبیق منابع و داوری میشویم، کار پژوهش کاملاً جمعی و به نوعی بینآفرایندی خواهد شد.
آیا کشورهای پیشرفته در این زمینه الگویی خاص دارند؟
در کشورهای با ساختار پژوهشی قوی، معمولاً اینگونه است که یک پژوهشگر اصلی یا طراح پروژه، کار را هدایت میکند؛ اما مجموعهای از نیروهای حرفهای (از آرشیویست و متخصص داده گرفته تا ویراستار علمی و حتی تحلیلگر فرهنگی)، درگیر پروژه هستند. متأسفانه در ایران، به دلیل همان مشکلاتی که در سؤال قبل هم اشاره شد، پژوهشگر ناچار میشود خیلی از این کارها را تنهایی انجام دهد. یعنی یک نفر، هم باید ایده بدهد، هم مصاحبه کند و هم پیادهسازی کند! او همچنین، هم بنویسد، هم ویرایش کند! در این صورت هم کیفیت افت میکند و هم فرسایش زیادی ایجاد خواهد شد.
برای خروجی بهتر در امر چه باید کرد؟
برای اینکه پژوهش به نتیجهی مطلوب و کاربردی برسد، دو چیز لازم است؛ اول، تعریف درست مسئله. پژوهش وقتی ارزش دارد که به یک مسئله واقعی پاسخ بدهد، نه صرفاً برای پر کردن فرم و قالب. دوم، یک ساختار حمایتی که اجازه بدهد، پژوهشگر بتواند در تعامل با دیگران، کارش را بسط دهد و آن را به نتیجهی اجرایی نزدیک کند.
اگر ناگفتهای مانده دربارهاش توضیح دهید.
بابت این گفتگو و موضوعات مطروحه، از شما و رسانهتان ممنونم.
گفتگو: وحید خانهساز