نسل زد و ارتباط با ادبیات ایران؛
افول کتابخوانی مربوط به جوانان نیست

کاهش سرانه مطالعه امری همگانی است اما نسل جوان ایران کمتر از نسلهای پیشین خود از ادبیات معاصر ایران استقبال میکند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نسل جوان ایران ادبیات معاصر کشور را چگونه میبیند؟ اگر به میزان تیراژ کتابها دقت کنیم، نمیتوان تنها نسل زد را مقصر چاپ ۲۰۰ نسخه از کتابهای ایرانی دانست. کارشناسان معتقدند به طور کلی میزان مطالعه در کشور افت کرده و دلیل این امر تنها شبکههای اجتماعی نیستند. از طرفی چگونه است که در کشورهایی که مبدا ظهور و خلق شبکههای اجتماعی هستند، سرانه مطالعه و استقبال از نویسندگان بومی بیشتر است؟
نسل ضد با دیگر اقشار جامعه تفاوتی ندارد
انوشه منادی، نویسنده در گفتوگو با ایلنا با اشاره به اینکه نسل زد نیز مانند دیگر نسلها با همین فرهنگ و در همین جامعه پرورش یافته است، بیان کرد: به عنوانبندیهای نسلهای مختلف تحت عنوان نسل زد اعتقادی ندارم. همه در یک جامعه، در یک محیط و در یک فرهنگ عمومی پرورش یافته و هرکدام خردهفرهنگهای مرتبط با خانواده خود را داریم.
او با اشاره به اینکه رفتار نسلهای مختلف با یکدیگر متفاوت است، گفت: رفتار کلی یک نسل در هر دهه تغییراتی دارد و تحولات اجتماعی کلی، افراد جامعه را به سوی توسعه و پیشرفت سوق میدهد. با اینهمه رفتار و فرهنگ مردم با یکدیگر متفاوت نبوده و ویژگیهای فرهنگی یکسانی دارند.
افول کتابخوانی مختص به یک نسل نیست
منادی با اشاره به اینکه افول کتابخوانی مختص دهه ۸۰ نیست، بیان کرد: بعد از انقلاب و تحولات مختلف جامعه، شاهد افول کتابخوانی در کشور بودیم. در کشور تیراژ کتابها ۲ هزار نسخه و ۵ هزار نسخه بود اما اکنون به ۱۰۰ نسخه رسیده است.
او افزود: جامعه ما به دلیل سانسور و محدودیتهای دگراندیشان و در اختیار بودن رسانه ملی برای یک تفکر خاص، دچار کاهش کتابخوانی شده است. تاثیرات سو محدودیتها این است که نسل جوان به مسائلی که با اجبار و سانسور به جامعه تحمیل شده، گرایشی ندارند.
منادی در پاسخ به این پرسش که همین مردم در دهه ۶۰ و ۷۰ با وجود همین محدودیتها اهل مطالعه بوده و تیراژ کتابها با این وجود به ۵ هزار نسخه میرسیده، بیان کرد: تربیت عمومی بر آحاد جامعه تاثیرگذار است. به جز این مسائل تورم و گرانی کتاب نیز بر کاهش کتابخوانی مردم تاثیرگذار است.
او افزود: نسل زد به دلیل توسعه ارتباطات و فضای مجازی که موجب همهگیری بیسوادی و این تصور اشتباه شده که هوش مصنوعی میتواند جایگزین مطالعه شود، تبدیل به نسلی شده که تمام نیازهایش را از گوشی مرتفع کند.
فرانسه هم کاهش تیراژ کتاب دارد
منادی در پاسخ به این پرسش که چرا شبکههای اجتماعی کشورهای توسعه یافته را با مشکل کاهش مطالعه مواجه نکرده و تیراژ کتابها را کاهش نداده، با تاکید بر این مساله که شبکههای اجتماعی یک عارضه جهانی است، بیان کرد: دیگر کشورهای دنیا نیز چنین مشکلی را دارند؛ در فرانسه تیراژ ۵۰۰ نسخه نیز برای کتابهای بازار این کشور داریم. نسلهای جوان کمتر به کتابخوانی تمایل دارند، حمایتهای خاص سیستماتیک دولتی و غیردولتی برای ترویج مطالعه و اخلاق اجتماعی را شاهد هستیم. البته تربیت خانوادگی نیز بر کتابخوانی موثر است، کودکان را از سنین پایین در خانه با کتاب و کتابخوانی آشنا میکنند.
او درباره ترویج کتابخوانی با استفاده از سلبریتیها در اروپا بیان کرد: سلبریتی بازی یک عارضه است. شاید تاثیرگذار باشد اما سلبریتیها الگوی خوب و باسوادی برای آحاد جامعه نیستند.
منادی تاکید کرد: در دهه ۶۰ کانون پرورش فکری فعالیتهای مفیدی در جهت ترویج فرهنگ کتابخوانی در میان کودکان داشت که بسیار موثر بود. به جز این، کتابخانه و امکانات بسیاری در اختیار کودکان آن دوره قرار میگرفت.
او با اشاره به محدودیتهای انتشار کتاب بیان کرد: جلال بایرامی ۲۰ سال قبل ادبیات ژاپن را ترجمه کرد اما اکنون کتابهایش مجوز انتشار نمیگیرند.
آموزش و پرورش دغدغهمند، کلید پیوند ادبیات معاصر
یک کارشناس حوزه آموزش و پرورش معتقد است که تقویت ارتباط میان دانشآموزان و نویسندگان معاصر، نیازمند برنامهریزی ساختاری و ایجاد دغدغه در سطح نظام آموزشی است. او میگوید تا زمانی که چنین دغدغهای در بدنه رسمی آموزش وجود نداشته باشد، این مسئولیت بر دوش معلمان دغدغهمند باقی میماند که با خلاقیت شخصی خود، مطالعه و شناخت ادبی را در میان دانشآموزان گسترش دهند.
نرگس ملکزاده، معلم و کارشناس آموزش و پرورش، در گفتوگو با ایلنا درباره نقش آموزش و پرورش در تقویت سرانه مطالعه و پیوند نسل جدید با ادبیات معاصر اظهار کرد: آموزش و پرورش دارای محتوای آموزشی مشخص و برنامهریزی مصوب است که بر اساس ساعتهای آموزشی، مطالب از پیش تعیینشدهای را به دانشآموزان ارائه میدهد. به گفته او، اگر قرار باشد موضوعاتی مانند آشنایی با نویسندگان معاصر یا تحلیل آثار ادبی روز وارد آموزش رسمی شود، باید این موضوع به صورت ساختاری و برنامهریزیشده در چارچوب رسمی نظام آموزشی تعریف شود.
او با اشاره به دورههای کمک آموزشی در این زمینه، بیان کرد: در حال حاضر چنین پیوستگیای در برنامههای آموزشی رسمی مشاهده نمیشود، اما بخشهای پرورشی میتوانند ظرفیتهایی برای تقویت این حوزه باشند. در همین راستا، طرحهایی مانند «مصباحالهدی» در مدارس اجرا میشود که هدف آن آشنایی دانشآموزان با امامان، ویژگیهای شخصیتی و شرایط تاریخی دوران آنان است. ملکزاده معتقد است میتوان از این ظرفیت برای آشنایی دانشآموزان با نویسندگان برجسته ایران و جهان نیز استفاده کرد و چنین موضوعاتی را در قالب فعالیتهای پرورشی مدارس گنجاند.
او با تاکید بر اهمیت مدرسهمحوری در رشد فرهنگی دانشآموزان گفت: وقتی برنامهریزی رسمی از سوی نهاد مرکزی آموزش و پرورش انجام نمیشود، هر مدیر مدرسه و معلم میتواند بر اساس دغدغهمندی شخصی خود، زمینه ارتباط دانشآموزان با ادبیات و نویسندگان را فراهم کند. به اعتقاد او، استفاده از ساعتهای مطالعات آزاد یا طراحی فعالیتهای پژوهشی مرتبط با دروس، میتواند دانشآموزان را به سمت مطالعه و پژوهش سوق دهد و در درازمدت علاقه به کتاب و نویسنده را در آنان نهادینه کند.
این معلم در ادامه درباره حذف برخی نویسندگان از کتابهای درسی و تأثیر آن بر آشنایی دانشآموزان با مفاخر ادبی کشور اظهار کرد: سازمان پژوهش آموزش و پرورش معمولاً حذف را انکار میکند و معتقد است جایگزینی صورت گرفته است. بر اساس توضیحهای رسمی، هرچند آثار یا نام برخی نویسندگان از کتابها کنار گذاشته شده، اما محتوای مشابه یا اثر دیگری از نویسندهای دیگر جایگزین شده است تا هماهنگی با ساختار آموزشی حفظ شود. ملکزاده در این باره افزود با وجود این رویکرد، واقعیت این است که وقتی آموزش رسمی فاقد نگاه پایدار به ادبیات معاصر است، نقش معلمان در حفظ پیوند فرهنگی نسل جدید با نویسندگان کشور پررنگتر میشود.
او در بخش دیگری از سخنان خود به ضعف دغدغهمندی در سطوح تصمیمگیری آموزش و پرورش اشاره کرد و گفت: زمانی که این دغدغه در سطح کلان وجود ندارد یا نگاه حاکم به مقوله ادبیات متفاوت تعریف میشود، انتظار تغییر بنیادی دشوار است. به باور او، اگر بخواهیم نسل جوان و نوجوان امروز با مفاخر فرهنگی و ادبی ایران آشنا شوند، باید این موضوع در سطح سیاستگذاری کلان آموزش و پرورش مورد توجه قرار گیرد.
ملکزاده اظهار کرد: تجربه نشان داده است بسیاری از برنامههایی که از پایین و به صورت فردی توسط معلمان دغدغهمند اجرا میشود، تأثیر بیشتری بر علاقهمندی دانشآموزان دارد. او تأکید کرد معلمی که خود اهل مطالعه است و ارتباط عمیقی با ادبیات دارد، میتواند بدون اتکا به دستورالعمل رسمی، دانشآموزان را به سمت کتابخوانی سوق دهد.
این معلم بیان کرد: برای ارتقای سطح فرهنگی دانشآموزان، باید از ظرفیت مدارس و معلمان بیش از پیش استفاده شود. او گفت زمانی که سیاستهای رسمی در این حوزه خاموش هستند، حضور فعال و خلاق معلمان دغدغهمند میتواند چراغ علاقه به مطالعه و ادبیات را در مدارس روشن نگه دارد.
نسل جوان ایران با ادبیات و داستان ایران بیشتر بیگانه است تا نسلهای پیشین خود. این امر دلایل بسیار متعددی دارد که شبکههای اجتماعی تنها یکی از این عوامل است. سیستم آموزش و پرورش کشور در این امر نقش اصلی داشته و آسیبهای بسیاری به این امر وارد کرده است.