بیگدلی در گفتوگو با ایلنا:
پیروزی «زهران ممدانی» حاصل دوپارگی جامعه آمریکا است/ احتمال شکست جمهوریخواهان در انتخابات میاندورهای
کارشناس مسائل آمریکا گفت: ایالات متحده به دلیل نگاه افراطی رئیسجمهوری این کشور به سیاست خارجی و بیتوجهی به مشکلات داخلی با چالش روبهرو است.
علی بیگدلی، کارشناس مسائل آمریکا در تشریح دلایل پیروزی نامزد سوسیالیست حزب دموکرات در انتخابات شهرداری نیویورک در گفتوگو با ایلنا اظهار کرد: پیروزی «زهران ممدانی» نتیجه یک فرایند طولانی و عمیق است که نشان میدهد جامعه آمریکا دچار نوعی شکاف و دوپارگی در مفهوم قدرت و ثروت شده است. در واقع، امروز میان صاحبان ثروت و قدرت از یکسو و تودههای مردم از سوی دیگر، تعارضی آشکار شکل گرفته است؛ بهگونهای که دایره صاحبان سرمایه و نفوذ هر روز محدودتر میشود و در مقابل، طبقات پایینتر جامعه بیش از پیش در فقر و تنگنای اقتصادی فرو میروند و سیاستهای نئوامپریالیستی و نولیبرالیستی آمریکا نیز بهروشنی نشانههایی از شکست را بروز دادهاند. رفتوآمدهای پیدرپی ترامپ به کشورهای مختلف از جهان عرب تا شرق آسیا و تلاش او برای وادار کردن این کشورها به سرمایهگذاری در آمریکا، خود نشانهای از وضعیت نامطلوب اقتصاد ایالات متحده است. میتوان با اطمینان گفت که بخش چشمگیری از مردم آمریکا با مشکلات اقتصادی جدی مواجهاند که از بحران مسکن و اجارههای سنگین گرفته تا دشواری تأمین نیازهای روزمره زندگی را در برمیگیرد.
وی ادامه داد: ترامپ در حالی از بهبود اوضاع اقتصادی سخن میگوید که در واقع در فضایی انتزاعی و دور از واقعیت زندگی مردم حرکت میکند. سیاست او تمرکز بر کاهش مالیات صنایع و ثروتمندان است تا بهزعم خود زمینه افزایش سرمایهگذاری و اشتغال را فراهم کند، اما نتیجه آن، تشدید نابرابری و فشار بیشتر بر طبقات متوسط و پایین جامعه بوده است. در واقع، اکنون میتوان گفت نگاه ترامپ به جامعه آمریکا نگاهی از بالا به پایین است؛ نگاهی که قطعاً به شکست خواهد انجامید. امروز حدود ۲۰ درصد از جامعه آمریکا از ثروت و قدرت فراوان برخوردارند و در مقابل، ۸۰ درصد مردم (که نیمی از آنها طبقه متوسط را تشکیل میدهند) با دشواریهای معیشتی و زندگی رنجآور دستبهگریبان هستند. تعطیلیهای مکرر دولت فدرال نیز یکی از نتایج همین رویکرد ناعادلانه است. اوباما با طرح بیمه همگانی (اوباماکر) تلاش داشت همه مردم را تحت پوشش بیمه قرار دهد، اما ترامپ با این سیاست مخالف است، زیرا معتقد است بیمه همگانی باعث کاهش درآمد پزشکان و در نتیجه کاهش مالیات دولت میشود. این نوع نگاه اقتصادی، نه تنها غیراخلاقی بلکه ناکارآمد نیز هست و در نهایت ساختار ایالات متحده را با بحران مشروعیت روبهرو میکند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: در چنین شرایطی، پیروزی زهران ممدانی نباید صرفاً به شخص او محدود شود، بلکه باید آن را محصول شرایط ناعادلانه و متلاطم کنونی جامعه آمریکا دانست. این پیروزی در شهری مانند نیویورک به عنوان پایتخت اقتصادی آمریکا بسیار معنادار است و نشان میدهد بخش بزرگی از تودههای مردم از شعارهای عدالتخواهانه، برابریطلبانه و حتی گرایشهای سوسیالیستی استقبال کردهاند. جالب آنکه بخشی از یهودیان ضداسرائیلی نیز از او حمایت کردهاند؛ همانهایی که با سیاستهای نتانیاهو مخالف هستند. با این حال، مواضع تند ممدانی علیه اسرائیل میتواند در آینده برای او خطرساز باشد و حتی احتمال تهدید جانی او نیز دور از ذهن نیست. بهطور کلی، فضای سیاسی آمریکا دچار آشفتگی و بحران ساختاری شده است؛ بحرانی که ممکن است ضربههای جدی به ثبات این کشور وارد کند. درگیری ترامپ با مسائل داخلی موجب شده از عرصه بینالمللی فاصله بگیرد. اگرچه او تلاش میکرد خود را بهعنوان «مرد قدرتمند جهان» معرفی کند و وعده پایان دادن به جنگ اوکراین، بحران غزه یا مناقشه با ایران را بدهد، اما در عمل هیچکدام از این اهداف محقق نشده است. حتی مذاکرات متعدد با کشورهای شرق آسیا از جمله کره جنوبی نیز نتوانست شکافها را ترمیم کند.
وی افزود: واقعیت این است که فضای بینالمللی کنونی فضایی متشنج و خطرناک است؛ تنش با روسیه میتواند زنگ خطر آغاز جنگ جهانی سوم را بلندتر کند. آمریکا باید پیش از هر چیز به بازسازی ارزشهای خود و درک انتظارات توده مردم و جامعه جهانی بپردازد. قلدریها و خودبرتربینیهای ترامپ تاکنون به سود این کشور نبوده و شاید تنها گروه کوچکی از صاحبان منافع را راضی کرده باشد. بر این اساس بدون بازنگری در سیاستها و تغییر نگاه از قهرمانپروری جهانی به واقعگرایی درونی، ایالات متحده در مسیر افول گام برمیدارد. از این رو، باید دید زهران ممدانی محصول چه روند و جریانی است؛ او معلول چه علتهایی بوده است؟ در فرهنگ ما معمولاً به جای پرداختن به ریشهها، با معلولها میجنگیم، و ترامپ نیز گرفتار همین خطا شده است؛ او با معلولها میجنگد و از علتها غافل است و از این منظر، آینده سیاسی او چندان روشن به نظر نمیرسد. اینکه ممدانی از آموزش رایگان یا خدمات عمومی بدون هزینه سخن میگوید، در جامعهای مانند آمریکا که ذاتاً سرمایهداری و مصرفمحور است، حرفی بزرگ و بلندپروازانه است و شاید سرنوشتی مشابه کندی در انتظار او باشد.
بیگدلی گفت: یکی از خطاهای بزرگ دموکراتها، معرفی مجدد بایدن بهعنوان نامزد اصلی انتخابات ریاستجمهوری بود. با توجه به سن بالا، ضعف جسمی و آشفتگی ذهنی او، این تصمیم یک اشتباه استراتژیک بود. آنها میدانستند بایدن دیگر توان رقابت مؤثر را ندارد، اما باز هم بر او تأکید کردند و در نتیجه، ترامپ اگرچه محبوب جامعه نبود، اما در مقایسه با بایدن گزینه قابلقبولتری جلوه کرد و پیروزی او قابل پیشبینی بود. با این حال، امروز هر دو چهره (باریدن و ترامپ) در موقعیتی ناپایدار قرار دارند؛ بایدن به دلیل ناتوانی و ترامپ به دلیل نگاه افراطی به سیاست خارجی و بیتوجهی به مشکلات داخلی که آمریکا گرفتار آن است. ترامپ این روزها بیش از اندازه درگیر مسائلی مانند جنگ اوکراین، بحران غزه و تقابل با ایران و چین شده است. این تمرکز بر بیرون از مرزها موجب غفلت از بحرانهای داخلی شده و بهتدریج پایگاه اجتماعی او را تضعیف میکند. از این رو، بعید است حزب جمهوریخواه با چنین رویکردی بتواند در آینده نزدیک به موفقیت چشمگیری دست یابد. پیروزی دموکراتها در انتخابات شهرداریها از اهمیت بالایی برخوردار است و میتواند در انتخابات میاندورهای سال آینده، شمار نمایندگان دموکرات در کنگره را افزایش دهد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: رفتار ترامپ رفتاری تحقیرآمیز و از بالا به پایین است؛ بسیاری از طبقات پایین جامعه آمریکا از او دلسرد شدهاند. اگر روند کنونی ادامه یابد، میتوان پیشبینی کرد که دوران سیاسی ترامپ رو به پایان است. شاید جمهوریخواهان در آینده بتوانند چهرههای تازهنفستری معرفی کنند، اما با شیوه کنونی ترامپ، بعید است بار دیگر پیروزی قابلتوجهی نصیب آنها شود.