رمضانی بونش در گفتوگو با ایلنا:
کاهش تنش افغانستان و پاکستان به اراده و تصمیم رهبران طالبان گره خورده است/
پژوهشگر مسائل منطقه گفت: دیدگاه مقامهای نظامی و سیاسی پاکستان نسبت به تعریف طالبان با واقعیتها و ظرفیتهای طالبان افغانستان تفاوت چشمگیری دارد.
فرزاد رمضانی بونش، پژوهشگر مسائل منطقه با اشاره به مذاکرات پاکستان و طالبان در ترکیه در گفتوگو با ایلنا و انتشار برخی گزارشها درباره توافق دو طرف بر سر برخی مسائل اصلی، اظهار کرد: در سالهای گذشته رابطه میان طالبان و پاکستان از همگرایی و همکاری بهتدریج به سمت تقابل، تضاد و تنش حرکت کرده است. این روند، با وجود مذاکرات دورهای، دیدار مقامهای دو طرف، و میانجیگری بازیگران خارجی و نهادهای مذهبی، در عمل نتیجهبخش نبوده است؛ حتی میانجیگری چین نیز نتوانست تنشها را به شکلی پایدار کاهش دهد. یکی از عوامل بنیادین این اختلاف، موضوعِ «مَرز دیورند» و مسائلی چون مسأله پشتونستان بزرگ و حضور پشتونها در مناطق قبایلی است؛ همچنین رویکرد طالبان نسبت به گروههایی مانند تحریک طالبان پاکستان و تلقی طالبان از این گروهها بهعنوان متحد یا بخشی از جبههٔ ایدئولوژیک خود، همواره بخشی از اختلافات بوده است. دیدگاه مقامهای نظامی و سیاسی پاکستان نسبت به تعریف طالبان با واقعیتها و ظرفیتهای طالبان افغانستان تفاوت چشمگیری دارد. بهعبارت دقیقتر، طالبان افغانستان یا تمایلی به اعمال فشار گسترده بر رهبران تحریک طالبان پاکستان ندارد، یا توانایی چنین فشاری را بهطور کامل ندارد؛ در هر صورت، این وضعیت با مطالبات امنیتی و منافع پاکستان همخوانی ندارد.
وی ادامه داد: در سالهای اخیر شاهد افزایشِ نسبی درگیریها و ناامنیهای مرزی بودهایم؛ پاکستانیها معتقدند از زمان تصرفِ کابل توسط طالبان، نهتنها طالبان بهعنوان یک متحد راهبردی عمل نکرده، بلکه دامنه تهدیدات امنیتی و ژئوپلیتیک علیه پاکستان افزایش یافته است. همچنین گسترش همکاریهای طالبان با هند از دیدگاه اسلامآباد بهمعنای عبور از خطوط قرمز پاکستان تلقی میشود. این عوامل، دستیابی به کاهش درگیریها یا یک آتشبسِ پایدار و محکم را با چالشهای جدی روبهرو کردهاند. گفتوگوها در دوحه و استانبول، بهرغم فراهمسازی بستر مذاکره، بهدلیل تفاوت رویکردها و منافع بازیگران دخیل با مشکلات زیادی در مرحلهٔ اجرا مواجه است. متغیرهای متعدد (سیاسی، حقوقی، امنیتی و منطقهای) میتوانند بر دوام آتشبس تأثیر بگذارند و در غیاب تضمینهای قوی، هرگونه آتشبس، شکننده و لرزان خواهد بود. اگرچه ممکن است توافق موقت میان طالبان و پاکستان حاصل شود، اما تا زمانی که کاهش تنشهای ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و امنیتی میان اسلامآباد و کابل رخ ندهد، احتمال تداوم نقض آتشبس، ادامه درگیریها و فعالیت گروههای تندرو در دو سوی مرز و افزایش حملات علیه منافع پاکستان در داخل خاک این کشور وجود خواهد داشت.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: در این چارچوب، اظهارات اخیر خواجه محمد آصف، وزیر دفاع پاکستان، حائز اهمیت است؛ وی صراحتاً هشدار داده که در صورتِ عدم پایبندی کابل به توافقات امنیتی مورد مذاکره، اسلامآباد آمادگی دارد وارد جنگ تمامعیار شود. در ماههای اخیر، دولت پاکستان رویکردی اتخاذ کرده که تا حدی توپ را در زمین طالبان افغان میاندازد و حالا پاکستانیها هرگونه حمله گروههای مرتبط با تحریک طالبان پاکستان از خاک افغانستان را «حملهای از سوی طالبان افغانستان» تلقی کرده و به آن پاسخِ شدیدتری خواهند داد. این رویکرد در عمل آزمایش شده و حملات هوایی و عملیات پهپادی در داخل خاک افغانستان نشاندهندهٔ جدیت اسلامآباد است. ادامهٔ این روند میتواند دامنهٔ تنش را افزایش دهد و طالبان افغانستان را در وضعیتِ فشار گسترده قرار دهد؛ این فشار یا آنها را به واداشتن به کنترل تحریک طالبان پاکستان سوق خواهد داد، یا باعث تشدید تنش و ورود گروههای جهادی به مرحلهٔ جدیدی از کشمکشها میشود. نقش قطر و ترکیه در مذاکرات و فرایند آتشبس کنونی نیز قابل توجه است. هرچند ایران نیز تلاشهایی برای میانجیگری داشته و گفتوگوهای دوجانبهای میان تهران و کابل انجام شده، اما قطر و ترکیه بهعنوان میزبان مذاکرات (بهویژه قطر در دور اول و اکنون ترکیه) نقشی برجسته یافتهاند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: سهم قطر در روابط با طالبان و نیز ارتباط گستردهٔ ترکیه با هر دو طرف؛ یعنی طالبان و پاکستان، باعث شده این کشورها به میانجیهای پررنگی در پروندهٔ افغانستان تبدیل شوند. با وجود این، نقشآفرینی آنها بدون همراهی بازیگران بزرگتر منطقهای و بینالمللی مانند چین، ایالات متحده و ایران، احتمالاً برای تضمین آتشبسِ پایدار کفایت نخواهد کرد. در نهایت، سرنوشتِ کاهش تنش میان طالبان و پاکستان تا حد زیادی وابسته به اراده و تصمیم رهبران اصلی طالبان افغانستان است. اگر طالبان برای رعایت خواستههای پاکستان اقدام کنند، ممکن است بخش قابلتوجهی از متحدان ایدئولوژیک و جهادی خود را از دست بدهند؛ اما اگر این خواستهها نادیده گرفته شود، فشارهای امنیتی، سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیک علیه آنها تشدید خواهد شد و حتی احتمال دخالتهای مستقیم یا تغییرِ رژیم و حمایت از گروههای جایگزین در افغانستان از سوی پاکستان تقویت میشود.