خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با یک فعال صنفی کارگران باربَر:

مگر می‌شود سی سال بار بُرد و سالم ماند؟!

asdasd
کد خبر : ۶۵۹۳۰۴

کارگرانِ باربر سختی‌های بی‌شماری دارند؛ از دستمزد ناکافی گرفته تا مشکلات جسمانیِ توانفرسا؛ این کارگران باید سی سال حق بیمه بپردازند تا بازنشست شوند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، دورِ میدان می‌ایستند؛ در انتظار کارفرمایی که بیاید و آنها را برای حمل بار ببرد؛ برایشان فرقی ندارد چه ابزار و مصالح ساختمانی باشد مثل کیسه‌های گچ و سیمان و چه اثاث و لوازم خانه مانند تلویزیون و یخچال، برای بُردنِ هر باری آماده‌اند؛ چاره‌ای نیست باید امورات زندگی بگذرد؛ اموراتِ زندگیِ کجدار و مریز یک کارگر باربر......

باربران، مزدشان را «توافقی» از کارفرما می‌گیرند؛ به اصطلاح ابتدا «چانه» می‌زنند و بعد می‌روند سرِ کار؛ اما مشکلات بسیاری دارند؛ مشکلاتی که در این زمانه‌ی گرانی‌‌ها بیشتر به چشم می‌خورد.  

قربان حسن‌زاده، رئیس انجمن صنفی کارگران باربر قائم‌شهر است؛ انجمنی کارگری‌ای  که در حال حاضر بیش از هزار عضو دارد؛ در واقع هزار نفر از کارگران باربرِ شهرِ قائمشهر عضو این انجمن هستند؛ همه روزی‌شان را از راه باربری در‌می‌آورند؛ از جسم و جان‌شان مایه می‌گذارند اما دستمزدشان اصلاً کافی نیست.

حسن‌زاده مشکلات باربرها را شرح می‌دهد: مشکلات ما باربران خیلی زیاد است؛ اولین مشکل ما این است که حقوق‌مان خیلی پایین است؛ کار هم کم است. ما باربران که دور میدان‌ها می‌ایستیم، دستمزدمان از قانون کار تبعیت نمی‌کند؛ منتظر می‌مانیم اگر کسی برای حمل بار نیاز به کارگر داشت، می‌رویم سرِ کار اما اگر کسی سراغمان نیامد ممکن است شب دست خالی به خانه برگردیم. دستمزدمان هم حساب و کتاب و قانون ندارد؛ با کارفرما برای دستمزدمان توافق می‌کنیم.

مگر می‌شود سی سال بار بُرد و سالم ماند؟!

دور و برِ یک میلیون تومان درآمد ماهیانه داریم

باربران قائم‌شهر ماهی چقدر درآمد دارند؛ حسن‌زاده می‌گوید: دور و برِ یک میلیون تومان درآمدِ ماهانه داریم؛ گاهی کمی بیشتر و گاهی هم کمی کمتر؛ اما متوسط درآمد ماهیانه‌ی ما از یک میلیون تومان بیشتر نیست. این پول‌ها قبلاً «بخور و نمیر» بود اما الان همان هم نیست؛ یعنی نمی‌شود با این درآمدِ ناچیز، چیزی به دست آورد و خورد. خیلی دچار مشکلیم؛ با این درآمد یک هفته در ماه هم اموراتمان نمی‌گذرد. اما دریغ برای زیاد شدنِ مزد ما هیچ قانونی نیست؛ کاش لااقل سالی ده درصد یا پانزده درصد مزدمان زیاد می‌شد؛ اما اینطوری نیست....

   او کم شدن ساخت‌و ساز، افزایش تورم و کاهش قدرت خرید مردم و همچنین اعتراضات کامیون‌دارانِ کشور را در کم شدن بار موثر می‌داند و می‌گوید: ماههاست که کارمان خیلی کم شده. وقتی خانه ساخته نشود، وقتی مردم پول نداشته باشند که اثاثیه منزل بخرند و وقتی مغازه‌ها فروش نداشته باشد، کار ما هم کم می‌شود.

درآمدمان نسبت به پارسال کمتر شده اما حق بیمه زیاد شده

بیمه باربران مثل بیمه قالیبافان است؛ کارگر سهم بیمه خود را می‌پردازد و باقی برعهده دولت است؛ حسن‌زاده اما معتقد است همین مبلغی که برای حق بیمه می‌پردازند، با توجه به درآمد باربران، زیاد است: سال قبل ۷۰ هزار تومان برای بیمه می‌پرداختیم اما امسال هشتاد هزار تومان و خورده‌ای می‌پردازیم؛ درآمدمان نسبت به پارسال کمتر شده اما حق بیمه زیاد شده؛ این پول را هر ماه می‌پردازیم؛ ناچاریم که بپردازیم چون کارمان سخت است و پر از خطرات جسمی؛ نیاز به دفترچه درمانی داریم؛ تازه امید کم‌رنگِ بازنشستگی هم هست البته اگر به سن بازنشستگی برسیم.

او وضعیت یکی از همکارانش را تعریف می‌کند که ماه پیش، سرِ کار دچار حادثه شد و نزدیک بود قطع نخاع شود؛ چون دفترچه درمانی داشت، توانست از پس هزینه‌های درمان بربیاید والا باید کنج خانه زمینگیر می‌شد و درد می‌کشید.

حسن‌زاده مشکلات باربران را «خارج از توان» توصیف می‌کند و می‌گوید: هیچ بانک و موسسه‌ای به ما باربران، وام و تسهیلات نمی‌دهد؛ نمی‌توانیم یک مجلس عروسی برای فرزندانمان به راه بیاندازیم؛ با حقوق یک میلیون تومان که نمی‌شود پس‌انداز کرد؛ شغل‌مان هم جوری است که تسهیلاتی در کار نیست؛ این مساله برایمان خیلی مشکل‌ساز است؛ مخصوصاً وقتی بچه‌ها بزرگ می‌شوند و به سنِ کار و ازدواج می‌رسند.

باید سی سالِ تمام حق بیمه بپردازیم

کار ما چرا سخت و زیان‌آور نیست؛ این انتقاد بعدی حسن‌زاده است؛ او می‌گوید: باید سی سال حق بیمه بپردازیم تا بتوانیم بازنشست شویم؛ مگر می‌شود سی سال بار بُرد و سالم ماند؟ سختیِ کار ما را اصلاً در نظر نمی‌گیرند.

مشکلات جسمی باربران بی‌شمار است؛ بار را بیندازی کولت و از این ساختمان به آن ساختمان بروی یا راه پله‌ها را با کمر خمیده گز کنی، مشخص است که جسم تحلیل می‌رود؛ رئیس انجمن صنفی کارگران باربر قائمشهر درباره‌ی این مشکلات می‌گوید: مشکلات جسمیِ باربران زیاد است؛ درد کمر و زانو‌ها؛ مشکلات استخوانی، دیسک کمر و واریس و البته پیری زودرس. یک باربرِ سی ساله شبیه یک آدمِ شصت ساله است؛ جسم، فرتوت می‌شود؛ علیل و فرسوده می‌شود؛ برای همین مشکلات است که بیمه و بازنشستگی اهمیت دارد.

با وجود دیسک کمر بار می‌برم

او ادامه می‌دهد: من خودم دیسک کمر دارم اما با وجود دیسک کمر، هنوز کار می‌کنم؛ کار است دیگر! نمی‌شود بگویم چون دیسک کمر دارم دیگر کار نمی‌کنم؛ بنشینم خانه استراحت مطلق کنم یا بروم زیر تیغ جراحی چه کسی خرج زن و بچه‌هایم را می‌دهد؟! برای ما استراحت و خانه نشستن معنایی ندارد.

او در پایان می‌گوید: بیست سال حق بیمه ریخته‌ام هنوز باید ده سال دیگر کار کنم و حق بیمه بپردازم تا بتوانم بازنشست شوم؛ ده سالِ دیگر، حسابش را بکنید!  خیلی زیاد است؛ خیلی سخت است؛ بقیه باربرها هم وضعیت مرا دارند؛ این دردها را به که بگوییم؟!......

 گفتگو: نسرین هزاره مقدم

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز