رنج قراردادهای موقت تمامی ندارد!
داستان تلخ «هومن»؛ از تعدیل ناخواسته تا مرگ در جادهها
چرا باید انسانهایی چون هومن، قربانی بیتوجهی به سرنوشت کارگران و بیبرنامگیهای دیرینه شوند؛ چند هومن دیگر باید در گمنامی خاموش شوند تا اهمیت معیشت و امنیت شغلی جدیتر دیده شود؟
به گزارش خبرنگار ایلنا، کارگران امنیت شغلی ندارند؛ رنج از دست دادن شغل بدون هیچ دلیلی فقط زیر عنوانِ تلخِ «تعدیل»، عواقب ناگزیرِ بسیار دارد؛ عواقبی که میتواند زندگی خانوادهها را از هم بپاشاند.
«عباس خانمحمدی» فعال صنفی کارگران چوار ایلام، در گفتگو با ایلنا، نمونهای از رنج تعدیل که بر سر یکی از همشهریانش آمده، روایت میکند، کارگری که پس از تعدیل به خاطر تامین نان خانواده، جان خود را از دست داده است.
این فعال کارگری میگوید: هومن را از سالهای دور میشناختم پسری خوشقامت، آرام و باوقار که حضورش همیشه حس آرامش و برادری میآورد. چهرهی جذابش با آن چشمهایی که انگار عمق یک جهان آرام را در خود داشت هنوز هم در خاطرم زنده است. سالها تلاش کرد بیهیاهو و بیادعا فقط برای دو دخترش، تا شرم نان بر چهرهاش ننشیند و بتواند شبها به روی دخترانش لبخند بزند.
خانمحمدی، داستان هومن را ادامه میدهد: در شرکت ارغوانگستر مشغول بود، جایی که امید داشت با تکیه بر تلاشش آیندهای پایدار برای خانوادهاش بسازد. اما روزگار گاهی ورقی دیگر رو میکند؛ با تعدیل نیروها، او و بسیاری دیگر از همکارانش ناگهان در گرداب بیکاری افتادند بیآنکه پناهی یا برنامهای روشن پیش رویشان باشد. شرایط بازگشت به کار چنان سخت و پیچیده بود که بسیاری از آنها از همان ابتدا امیدی به عبور از آن نداشتند. محدودیتهایی که شاید در ظاهر قانونمند بود اما در عمل راه را به روی بسیاری از کارگران پرتلاش بست.
«هومن اما نخواست تسلیم شود، نخواست شرم کمبودها بر سفرهاش بنشیند» خانمحمدی، قصه تلخ هومن را ادامه میدهد: دل به کار تازه داد و مسافرکشی را آغاز کرد با همان لبخند همیشگی و امید گمشدهای که در صدا و نگاهش هنوز هرچند کمسو میدرخشید. اما در جاده.... همهچیز یکباره پایان یافت. حادثهای تلخ او را از ما گرفت و هومن مرد آرام شهرم غریبانه پر کشید.
این فعال کارگری در پایان این روایت تلخ اضافه میکند:
«این پرسشی است که هنوز در ذهنم میچرخد: چرا باید انسانهایی چون هومن، قربانی بیتوجهی به سرنوشت کارگران و بیبرنامگیهای دیرینه شوند؛ چند هومن دیگر باید در گمنامی خاموش شوند تا اهمیت معیشت و امنیت شغلی جدیتر دیده شود؛ چند خانواده دیگر باید در آتش تعدیل و قراردادهای موقت بسوزند و خاکستر شود تا ضرورت تامین امنیت شغلی کارگران زحمتکش برای مسئولان تبدیل به یک «اولویت» شود؟!»