خبرگزاری کار ایران

خاطرات دفاع مقدس به نقل از دکتر مهدی کریمی

asdasd
کد خبر : ۶۹۶۳۴۶

به گزارش ایلنا، دوران دفاع مقدس بود و من نوجوانی بودم. در جمعی لشگر ٢٧ محمد رسول الله ماموریت داشتم تا از منطقه برای دریافت کمک‌ها و هماهنگی به ستاد پشتیبانی جنک بروم، وارد ستاد شدم، همهمه‌ای بود به دنبال مسئول ارسال می‌گشتم و وقتی پیدایش کردم به شدت عرق می‌ریخت. گفتم برادر من برای بردن ماشین و تویوتا آمده‌ام، با بی‌رمقی گفت: ماشین نداریم، کی گفته بیای؟

خاطرات دفاع مقدس به نقل از دکتر مهدی کریمی

خلاصه کلی جر و بحث که به من ماشین باید بدی، دیدم چندتا ماشین گوشه ستاد هست. رفتم با بچه‌ها داخل ماشین‌ها نشستم و هر کی می‌آمد، می‌گفتم ماشین‌ها مال ماست، داریم می‌بریم، تا جایی که دعوا شد دورو بر ماشین‌ها. سروکله مسئول پیدا شد و دید بله کار بالا گرفته و ماشین‌ها را ما صاحب شدیم، القصه که مدیر جدی و کوشای آن روزهای دفاع،  علی فاضلی بود و سال‌ها است که اورا می‌شناسم. هنوز هم همانطور، خوب و باصفا. امیدوارم همیشه در سنگر اتاق اصناف ایران پایدار باشد، در فصل جدید خوب بدرخشد و جهادی و انقلابی عمل کند.

 انشاء الله

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز