خبرگزاری کار ایران

کارگردان فیلم پات در گفت‌وگو با ایلنا:

سرگردانی سگ‌ها نمادی از بی‌هویتی انسان در جامعه امروز است

امیر توده‌روستا می‌گوید: فرهنگ عامه ما پر از ناسزا به سگ است. این روزها نیز زیاد از این فحاشی در خانواده‌ها می‌بینیم. می‌خواستم با پرداخت شخصیت یک سگ نشان بدهم سگی که برای شخصیت منفی پسِ ذهنِ فحاش مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ چه شخصیت شریفی دارد.

فیلم پات اولین دیدگاه اجتماعی امیرتوده روستاست که در گروه هنر و تجربه روی صحنه رفته است. پرتره‌نگاری ساده اما جذاب از سگی که دارای اصالت است. سوژه‌های بی‌پناه اجتماعِ انسانی همراه سرگردانی پات (سگ قهرمان فیلم) می‌شوند و پات سرگردانِ سرگردانی آنهاست. توده روستا خود را دغدغه‌مند مسایل اجتماعی می‌داند که پرداخت به این مسئله مهم را در هر مدیومی پیگیری می‌کند. گفت‌وگوی ایلنا با این کارگردان جوان را بخوانید.

سگ نماد یک انسان سرگردان است که گاهی به صورت موازی و گاه خطی در کنار انسان زندگی می‌کند. آیا تم اصلی فیلم سرگردانی بوده است؟

ما برای پات یک چهارچوب تعیین کردیم که وقتی آن چهارچوب شکسته شد؛ پات به تعبیر بعضی از دوستان آزاد می‌شود و به تعبیر من سرگردان می‌ماند. اما در اصل چیدمانی که برای پات در روند قصه ایجاد شده؛ همه چیز را آشکار می‌کند. نسبت به سرانجامی که ما برای پات درنظر گرفتیم؛ تم سرگردانی بسیار نزدیکتر است.

دلیل بی‌هویتی انسان‌ها و پات چیست؟

ما از یک سگِ نژاد دار استفاده کردیم که وقتی ارتباط این شخصیت با پیشینه خود قطع می‌شود آن وقت است که یک بی‌صاحبی ظاهری و یک بی‌هویتی درونی پدیدار می‌شود و این قطع رابطه قصه ما را می‌سازد. مطمئنا اگر صاحب پات در ادامه حضور داشت؛ روند زندگی پات طور دیگری پیش می‌رفت. ما از پات به عنوان یک شخصیت هویت را می‌گیریم که به صورت کاراکتر نامریی در بعضی جاها حضور فیزیکی دارد و در بعضی جاها فقط ناظر ماجراست.

در انتهای بعضی از سکانس‌ها شاهد استفاده از پلانی سیاه در حدود 2 ثانیه در وسط آخرین پلان سکانس هستیم. چه تفکری پشت استفاده از این تکنیک وجود دارد؟

یک تجربه‌ای بود که می‌خواستم انجام بدهم اما فکر منطق این عمل بودم. همیشه در فیلم‌های کوتاهم نیز از این تکنیک استفاده می‌کردم. دوست داشتم یک پلان را به دو پلان تقسیم کنم که این پلان سیاه وسط پلان به ذهنم رسید. یک پلان را کات می‌زنم و وسط آن سیاهی قرار می‌دهم تا موقعیت جدیدی با همان پلان نشان بدهم. هر وقت که چشم‌ را می‌بندیم برای چند صدم ثانیه بازتاب تصویر قبلی دیده می‌شود. من سعی کردم آن بازتاب را نشان دهم.

تمام مشکلات پات از سرگردانی او شروع می‌شود. همزمان مشکلات آدم‌ها هم به همین گونه روایت می‌شود. اما آیا مضمون اعتیاد و روسپیگری فضای کلیشه‌ای را در جوار پرداخت بکر به زندگی یک سگ منجر نشده است؟

انتخاب قصه‌های کلیشه‌ای کاملا تعمدی است. می‌خواستم یک حرف کلی بزنم. اینکه اگر کمی تاریخ را بررسی و وارسی کنیم؛ می‌بینیم فرهنگ عامه ما پر از ناسزاهایی‌ست که به سگ گفته می‌شود. این روزها نیز زیاد از این نوع فحاشی در خانواده‌ها می‌بینیم. می‌خواستم با پرداخت شخصیت یک سگ نشان بدهم سگی که برای شخصیت منفی پسِ ذهنِ فحاش مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ چه شخصیت شریفی دارد. برای رسیدن به این مفهوم سعی کردم از سوِژه‌های ساده‌ای استفاده کنم که بتوانم مستقیم حرفم را بزنم.

فیلمسازها و به طور کلی آدم‌ها در هر لحظه در مرحله گذر فکری و فرمی هستند. سال 88 این فیلمنامه را منطبق با فضای اجتماعی آن روز نوشتید. اگر قرار باشد دوباره این فیلم را بسازید از چه فضایی استفاده می‌کنید؟

شاید جور دیگری آن را بسازم. اما قطعا مسئله اجتماعی را لحاظ می‌کنم. راستش من هر وقت در خیابان راه می‌روم؛ آزار می‌بینم. مسایل اجتماعی واقعا دغدغه من است. حتی حاضرم داوطلبانه کارم را رها کنم و وارد مسایل اجتماعی شوم تا شاید بتوانم کمی از مشکلات شهرم را کمتر کنم.

در تصاویری از سگ که آن را می‌توان به پرتره‌نگاری تعبیر کرد؛ درکنار قاب‌هایی با کمپوزیسیون خطی و کنتراست نسبتا شدید؛ حسی شاعرانه تداعی می‌شود. چه نگاهی به این تکنیک داشتید؟

در مورد شخصیت‌های دیگر هم سعی شده از همین روش پرتره‌نگاری استفاده شود. ما یک فرم کلی برای فیلمبرداری درنظر داشتیم. در یک جاهایی هم تعمد داشتیم. قاب‌هایی انسان و سگ فرقی با هم نداشت. سعی کردیم پلان‌های پی‌. او. وی سگ قاب‌های ساده اما زیبا باشد تا بیننده به خاطر مدت زمان زیاد پلان آزار نبیند. به هرحال سگ نه حرف می‌زند؛ نه شوخی دارد و نه کنش خاصی. پس پلان باید زیبا انتخاب می‌شد.

سگ به شدت مولفه‌های یک انسان ایده‌آل که هر انسانی دوست دارد در کنارش باشد را دارد. صفت‌هایی مانند مطیع بودن؛ جذاب بودن؛ وفاداری؛ درخدمت بودن؛ مهربانی؛ همراهی در رفتن؛ انتظار در برگشتن و... این نوع رویکرد ایهام‌گونه مرز بین انسان و حیوان را کمرنگ نمی‌کند؟

من خودم حیوان خانگی ندارم. معتقدم اگر برگردیم به گذشته می‌بینیم که انسان در کنار حیوان زندگی می‌کرده است. با گذشت زمان انسان جای آنها را گرفته است. محیط زیست آنها را از بین برده پس طبعا باید احترام بیشتری به آنها بگذاریم نه اینکه وقتی در تپه‌های عباس‌آباد روباهی را می‌بینیم با سنگ آن را بزنیم. به همین دلیل احترام گذاشتن به حیوانات جزء دغدغه‌های من محسوب می‌شود.

کد خبر : ۴۰۶۰۸۱