خبرگزاری کار ایران

طاها بهبهانی در گفتگو با ایلنا:

با سانسور سلیقه مواجهیم/ خطر بی‌تفاوتی مردم به شهر؛ تهران را تهدید می‌کند

بهبهانی با بیان اینکه مجسمه‌ها؛ سرمایه فرهنگی یک کشور هستند؛ گفت: معضل و مشکلی که وجود دارد این است که در حال حاضر یک حالت فرمالیستی حاکم شده و فقط به فرم مجسمه اهمیت داده می‌شود درحالیکه مجسمه فقط فرم نیست مجسمه به پرنده‌ای تشبیه می‌شود که یک بال آن فرم و بال دیگر آن محتواست و آن چیزی که این مجسمه را به پرواز درمی‌آورد؛ این دو بال است.

طاها بهبهانی (طراح، مجسمه‌ساز و نقاش) در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا؛ درباره‌ی مجسمه‌های محوطه‌ای که در سطح شهر به‌کار برده می‌شود؛ اظهار کرد: این سازه‌ها باید با ویژگی‌های جغرافیایی و  بومی منطقه متناسب باشد و در پارامترهایی که برای مجسمه در نظر گرفته می‌شود و متریالی که در آن به‌کار برده می‌شود با هم هماهنگ باشند. در تاریخ شهر تهران هیچ‌گاه اینگونه به نصب و ساخت مجسمه و سازه‌های محوطه‌ای اهمیت داده نمی‌شد که این رخدادی خوشایند است.

او با بیان اینکه ما هنرمندان که در این عرصه فعال هستیم قدردان این ماجرا هستیم، ابراز کرد: اما مشکل بزرگی که درخصوص نصب سازه‌های محوطه‌ای وجود دارد این است که مراجع تصمیم‌گیرنده متعدد ازجمله مترو، شهرداری و ... هستند که هرکدام به‌طور جداگانه در این زمینه سیاست‌گذاری می‌کنند و این تعدد مراجع باعث می‌شود سیاست‌گذاری واحدی را در این ماجرا نمی‌بینیم در نتیجه شاهد کارهای آسان و ارزان هستیم.

این مجسمه‌ساز با اشاره به اینکه شوراهای متعددی در این‌باره در نهادهایی مانند سازمان زیباسازی شهرداری تشکیل می‌شود؛ گفت: در تعریف المان‌های یک شهر هر آنچه نشانه تاریخ و تمدن آن شهر و کشور است باید در آن به‌کار برده شود مانند شهر آتن پایتخت یونان که تمام نشانه‌های یک کشور متمدن با سابقه تاریخی را در آن می‌بینیم و این بسیار مهم است که المان‌های یک تمدن چندین هزار ساله را به‌صورت کلاسیک و مدرن در پایتخت آن می‌بینیم.

بهبانی با طرح این پرسش که آیا در شهر تهران چیزی از هویت ملی، تاریخی، سابقه فرهنگی این مملکت دیده می‌شود؟ ابراز کرد: متاسفانه این‌طور نیست و دلیل آن این است که وقتی تمایل داریم همه چیز با قیمت کم و ارزان تمام شود و اینگونه ما صاحب هنر فاخری نمی‌شویم، چون هنر فاخر، هنری است که باید برای آن هزینه کرد و این مسئله که ما سیاست‌های مقطعی داریم خطر بزرگی است. مجسمه‌هایی که با ارزان‌ترین متریال ساخته می‌شوند ماندگاری، پایایی، استقامت و ... سازه‌ها و بسیار ناپایدار است. اگر قرار باشد مجسمه‌ای پایدار باشد و بماند باید برای آن هزینه شود.

او با بیان اینکه سازه‌های ناپایدار تاثیر بسیار بدی در جامعه دارد، خاطرنشان کرد: وقتی کودکی در حال بزرگ شدن است با یکسری المان در محل زندگی خود مواجه است. این المان‌ها در واقع برای او تعلق خاطر نسبت به محله ایجاد می‌کنند ولی وقتی این المان‌ها در حال از بین رفتن است و پایداری ندارد در زندگی و آینده این کودک نیز تاثیر می‌گذارد و باعث می‌شود که این فرد در شغل خود ماندگاری نداشته و پایا نباشد.

این کارگردان تئاتر و تلویزیون با بیان اینکه جامعه‌ با مردم حالت بده و بستان دارد، تاکید کرد: هر قدر به فرهنگ، تمدن، هنر و ... محیط اجتماع اهمیت بدهید، افرادی که در آن جامعه زندگی می‌کنند سربلند‌تر و با فخر بیشتری در آن جامعه فعالیت می‌کنند و بی‌تفاوت نیستند، درحال حاضر آن چیزی که برای شهر تهران بسیار خطرناک است بی‌تفاوتی مردم نسبت به شهر تهران است هیچ‌کس هیچ تعلقی به شهر تهران ندارد.

بهبانی به محله‌ای که در دوران کودکی در آنجا زندگی می‌کرده اشاره کرده و افزود: دو سقاخانه در محله کودکی‌ام بود که من بسیار به آنها علاقه داشتم و الان که نزدیک به 70 سال سن دارم آروز دارم به آن محله بروم و آن سقاخانه‌ها را ببینم، اگر این المان‌ها از بین رفته بود من هیچ تعلق خاطری به آن محله نداشتم، همین مسئله را در المان بزرگتری مانند شهر ببینید اگر به شهری که در آن زندگی می‌کنید تعلق خاطر نداشته باشید برای پاکیزگی و گسترش آن شهر و رفاه آن شهر هیچ تلاشی نمی‌شود.

او با اشاره به اینکه برخی اوقات مدیران ما با کج‌سلیقگی باعث از بین بردن زیبایی شهر می‌شوند، ادامه داد: متاسفانه در برخی نقاط شهر با ساخت و ساز پل‌های بتونی که هیچ سلیقه‌ای در آن به‌کار نرفته؛ مواجهیم که این مسئله یک چهره خشن از شهر را در حافظه بصری افراد ماندگار می‌کند. گویی با یک سانسور سلیقه روبرو هستیم.

او با بیان اینکه در یک سازه عوامل و پارامترهای مکان، رنگ، متریال و ... باید با هم هماهنگ باشد، مانند قالی که همه چیز در آن دارای هماهنگی و توازن است، گفت: الان به هر گوشه شهر تهران که نگاه می‌شود، یک سلیقه متفاوت می‌بینیم بدون توجه به طبیعت هیچ پایتختی در دنیا نیست که کوه‌های زیبا در آن دیده شود اما متاسفانه ما این مناظر زیبا را با پل‌ها و ساخت‌ و سازهای سیمانی و بتونی از بین می‌بریم.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه برای معرفی شهرمان به توریست‌ها و مسافران خارجی هیچ المانی را نداریم که به عنوان هویت و قدمت این شهر نشان دهیم، تصریح کرد: مجسمه‌هایی که در شهر به‌کار برده می‌شود گاهی اوقات در مدت زمان کوتاهی پس از نصب، برداشته می‌شود و سرانجام این مجسمه‌ها مشخص نیست، مجسمه سرمایه فرهنگی یک کشور است، مجسمه‌هایی که در شهر پاریس قرار دارد سرمایه‌های کشور فرانسه است.

بهبهانی با بیان اینکه مجسمه می‌توانند به لحاظ روانشناسی تاثیر مثبتی در روح و روان افراد جامعه داشته باشند، اضافه کرد: ما باید جامعه‌مان را بشناسیم و ببینیم افراد جامعه دارای چه خلق و خویی هستند، در حال حاضر آیا نشانه‌هایی از یک تمدن چندین هزار ساله در شهر دیده می‌شود یا المان‌هایی دیده می‌شود که مردم با آن احساس غرور داشته باشند یا به آرامش برسند. اتفاقی که اکنون در حال رخ دادن است این است که بدون یک تعمق عمیق و تفکر عمیق، همه چیز مقطعی پیش می‌رود.

او با تاکید براینکه مجسمه‌ها به مبلمان شهری کمک می‌کنند اما در شهر شلوغی مانند تهران چون توجه بر فرم مجسمه است، گفت: معضل و مشکلی که وجود دارد این است که در حال حاضر یک حالت فرمالیستی حاکم شده و فقط به فرم مجسمه اهمیت داده می‌شود درحالیکه مجسمه فقط فرم نیست مجسمه به پرنده‌ای تشبیه می‌شود که یک بال آن فرم و بال دیگر آن محتواست و آن چیزی که این مجسمه را به پرواز درمی‌آورد؛ این دو بال است.

بهبانی در پایان با بیان اینکه توجه ما نباید معطوف به مجسمه‌‌هایی باشد که صرفا جنبه فرمالیستی دارند و باید روی حافظه بصری افراد جامعه کار شود، اظهار کرد: به‌طور مثال سازه‌هایی داریم که به شکل مستطیلی هستند که وسط آن سوراخ است، در این سازه فقط به فرم توجه شده و محتوایی ندارد. درحالیکه ما کشوری هستیم معناگرا با ادبیات معنوی، این ادبیات معناگرا باید در المان‌های شهری به کار برده شود و مردم را به تفکر وادارد. صرفا با یک المان فرمالیستی به جایی نمی‌رسیم.

کد خبر : ۳۶۱۱۴۱