خبرگزاری کار ایران

در مراسم تشییع هادی مرزبان مطرح شد؛

هادی مرزبان می‌خواست تئاتر را نجات دهد

هادی مرزبان می‌خواست تئاتر را نجات دهد

مراسم وداع و تشییع هادی مرزبان (نویسنده و کارگردان تئاتر) صبح امروز سه‌شنبه چهارم آذرماه با حضور تعدادی از هنرمندان و مسئولان در پهنه رودکی برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، آیین وداع با هادی مرزبان نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر  و مراسم تشییع او، صبح امروز سه‌شنبه چهارم آذرماه در پهنه رودکی برگزار شد. 

 علی نصیریان، ایرج راد، شکرخدا گودرزی، بهاره رهنما، مهدی میامی، سعید اسدی، جمشید جهانزاده، شهرام کرمی، حمیدرضا نعیمی، وحید آقاپور، امیر دژاکام، اتابک نادری، وحید فخرموسوی، حسین کیانی و فرزانه کابلی همسر هادی مرزبان در این مراسم حضور داشتند. 

ایرج راد (مدیرعامل خانه تئاتر) ، محمدمهدی احمدی (سرپرست معاونت هنری وزارت ارشاد)، محمد الهیاری فومنی (مدیرعامل بنیاد رودکی)، نیکنام حسین‌پور (رییس روابط عمومی مرکز ارشاد)،  نیز مسئولانی بودند که در این رویداد حضور داشتند. 

اجرای مراسم به عهده فریدون محرابی  بود.  حین مراسم نیز موسیقی‌هایی که توسط سعید ذهنی برای آثار مرزبان ساخته شده، پخش شد.

محرابی، صحبت‌های خود را با دکلمه شعری از شاملو آغاز کرد.  سپس علی نصیریان روی صحنه رفت.

صحبت‌های علی نصیریان درباره هادی مرزبان

او  ضمن ابراز تاسف از درگذشت هادی مرزبان صحبت‌های خود را اینگونه آغاز کرد:  یکی از ویژگی‌های او فعال بودنش بود. او در سال‌های پیش از انقلاب به عنوان کارشناس تئاتر  به دیگر شهرها اعزام می‌شد و در این زمینه فعال بود.  روال اینگونه بود که ما که لیسانسه‌های تئاتر بودیم برای آموزش به استعدادهای شهرستانی  به شهرها می ‌رفتیم تا از آموزش محروم نمانند. می‌خواهم بگویم هادی مرزبان در آن دوره خیلی به تئاتر خدمت  کرد.

نصیریان ادامه داد: بعد از انقلاب  بود که او کارگردانی تئاتر را شروع کرد و آثار اکبر رادی را روی صحنه بود. رادی در آن دوران مطرح بود و من هم در یکی از نمایش‌هایش بازی کردم.  

او در ادامه به بیان خاطره‌ای پرداخت: یکی از شب‌ها در لابی تالار وحدت متوجه شدم که مرزبان ناراحت است. از او سوال کردم که چرا؟ گفت نمایش را بعد از سی شب اجرا توقیف کردند  چون فکر می‌کنند ما حرف‌های بدی می ‌زنیم.

نصیریان یادآور شد: شبی در لابی تالار وحدت دیدم که مرزبان ناراحت است. دلیلش را پرسیدم که گفت؛ نمایش را بعد از ۳۰ شب توقیف کردند زیرا به اعتقادشان ما حرف‌های بدی می‌زنیم.  در ادامه بود که هادی مرزبان به یکی ازه هنرمندان مطرح تبدیل شد. 

پس از صحبت‌های علی نصیریان،  پیکر هادی مرزبان به مراسم انتقال داده شد و در جایگاه قرار رفت. 

در ادامه پیکر هادی مرزبان با همراهی هنرمندان به جایگاه آورده شد. 

مرزبان، هم زحمت کشید و هم آسیب دید!

سپس ایرج راد روی صحنه رفت: او گفت: هادی مرزبان را از سال هزار و سیصد و چهل و هفت در دانشکده هنرهای زیبا می‌شناختم. او چند سال در شهر ساری به آموزش تئاتر پرداخت. او می‌دانست که تئاتر بدون گروه بی‌معناست و به همین دلیل تلاشش این بود که با هنرمندان جوان گروه تشکیل دهد. 

راد تاکید کرد: هادی مرزبان از همان ابتدای فعالیت روی تئاتر  ایرانی متمرکز بود و آثار زنده‌یاد رادی بزرگ را اجرا کرد. 

راد با اشاره به اینکه موارد اجتماعی نمایش‌نامه‌های رادی همواره برای  مرزبان دغدغه بوده، گفت: او ده نمایشنامه از اکبر رادی را روی صحنه برد که من هم افتخار همکاری با او را داشتم. این افتخار را داشته‌ام تا در اغلب نمایش‌های مرزبان ایفای نقش کنم. او ضمن زحمت کشیدن برای تئاتر آسیب‌های زیادی هم دید.  او حتی برای مشکلی که برای اثرش پیدا شد به عارضه مغزی دچار شده بود.

ایرج راد در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: امیدوارم تئاتری ها راه او را ادامه دهند. یاد هادی مرزبان همیشه در ذهن ماست و امیدوارم بتوانیم قدردان هنرمندان و استادان قبلی باشیم که در قید حیات هستند. 

پس از صحبت‌های ایرج راد فریدون محرابی  روی صحنه رفت و گفت: ما از آن دنیا خبر نداریم و اگر از این راز باخبر بودیم جشن می‌گرفتیم و شاید الان هم هادی مرزبان همین گوشه کنار باشد.

او راحت شد از آن همه رنج

در ادامه اکبر زنجان پور (نویسنده و کارگردان تئاتر)، روی صحنه رفت.

او گفت: رسم شده وقتی کسی می‌میرد فکر می‌کنیم چه بدبختی ایجاد شده. اما یادمان باشد هنرمندی چون مرزبان، رنج‌های زیادی کشید.

زنجان‌پور در ادامه گفت: هادی مرزبان در روزهای آخر عمر از نگرانی‌هایش به من می‌گفت. نمی‌دانم آن حرف‌ها را بگویم یا نه و نمی دانم بگویم خوب شد که رفت یا بد شد؟!  او چرا رنج کشید و چرا نباید حال خوبی داشته باشیم. حال خوب زمانی بود که او زنده باشد.

اکبر زنجان‌پور گفت: من و هم‌نسلانم حال خوبی نداریم و من  از اینکه مرزبان را نمی‌بینم، ناراحتم؛ اما می‌گویم راحت شد از آن  همه رنج.

شخصیت مرزبان چند محور داشت و عاشق ایران بود

پس از زنجان‌پور، محمدی  (سرپرست معاون هنری) روی صحنه رفت.

او گفت:  درگذشت هنرمند باوقار هادی مرزبان را به همسرش فرزانه کابلی و دیگر هنرمندان تسلیت می‌گویم. نام او با وقار و اندیشه و اصالت گره خورده است. او هنرمندی عاشق ایران بود.

وی ادامه داد: شخصیت او چند محور دارد. اول اینکه او اندیشمند بود و می‌گفت تئاتر باید به فرهنگ ایرانی تکیه کند. در نگاهش، هر اجرا فرصتی برای بازشناسی ریشه‌ها بود. دوم اینکه   او عاشق ایران و مردم بود و شعار نمی‌داد. زیست مردم خط ثابت کارنامه او بود.

محمدی در ادامه گفت: سوم اینکه او اخلاق محور و فروتن و شریف بود. همواره خوش خلق بود و به همه احترام می‌گذاشت و از حاشیه پرهیز می‌کرد. تمرینات  او کلاس اخلاق بود. مرزبان تا آخرین روزهای زندگی‌آش به نظم اهمیت داد. او به ادبیات نمایشی ایران وفادار بود.

وی گفت: مرزبان آثار رادی و ساعدی را با نگاهی تازه روی صحنه برد. از دیگر ویژگی‌هایش اینکه علاوه بر کارگردانی،  نویسنده و بازیگر هم بود. او در تلویزیون و سینما هم باوقار ظاهر می‌شد؛ اما تئاتر خانه اصلی‌اش بود. 

سرپرست معاون هنری وزارت ارشاد در پایان گفت:   نام هادی مرزبان  در کنار بزرگانی است که مسیر را ساختند. او میان سنت های ایران و نمایش ایرانی پل زده بود.

در ادامه یکی  دیگر از ساخته‌های سعید ذهنی برای نمایش ملودی یک شب بارانی به کارگردانی هادی مرزبان پخش شد و سپس فرهاد آییش روی صحنه رفت.

فرهاد آییش ضمن ابراز تاسف از درگذشت مرزبان گفت:   هادی همیشه عاشق بود و دوست من بود. او به هنر، زندگی و دوستانش عشق می ورزید. دائم با عشق کار می‌کرد. همیشه لبخندی به لب داشت و من و شما اینگونه به یادش می‌آوریم.

آییش در پایان گفت: مرزبان به تئاتر اهمیت داد و زمانی که به تئار شهر  می‌رفتم می‌گفتم احتمالا او را بببینم.  دیشب از در سالن تئاتر شهر که بیرون آمدم،‌ دیدم عکسی از او با  چند شاخه گل روی میز است. آدم دلش می‌شکند. همه او را دوست داشتیم.

او می‌خواست تئاتر مملکت را نجات دهد

فرزانه کابلی به عنوان آخرین سخنران روی صحنه رفت و درباره همسر درگذشته‌اش سخن گفت: دلم نمی‌خواست اینجا  بیایم  و درباره اتفاق رخ داده  صحبت کنم. 

او گفت:  از همه دوستانی که در بیمارستان و طی روزهای بیماری هادی کنارم بودند، ممنونم. آنهایی که در صدر کار هستند نیز کنارم بودند که از آنها هم بابت همیاری‌های‌شان ممنونم.

کابلی درباره هادی مرزبان گفت:  او شب‌ها تا  دیر وقت مشغول کار کردن روی  تئاترهایش بود و اگر بازیگرش بودم کنارش می‌ماندم  و گاه بر سر متن و تحلیل‌ها، دعوای‌مان میشد. اگر هم کاری نداشتیم برایش حرکت طراحی می‌کردم. همیشه می‌گفتم تو می‌خواهی تئاتر این مملکت را نجات دهی، و او می‌گفت بله می‌خواهم تئاتر این مملکت را نجات دهم.

فرزانه کابلی در  پایان گفت:  آخرین نمایش هادی مرزبان نیمه‌کاره ماند. زمانی که در بیمارستان بود حال خوبی نداشت و کلامش رنجور شده بود.  او با آن حال بد می‌گفت این جمعه نه اما از دوشنبه تمرینات را از سر می‌گیرم. 

فرزانه کابلی  گفت: امیدوارم مسئولان یاری کنند تا این اثر روی صحنه برود چراکه تمام شده و آماده اجراست. او میگفت تئاترم بوی نجیب کاهگل می‌دهد. می‌گفت عاشق مردمم و هردو اینطور بودیم. فرصت‌ها داشتیم تا به آن طرف آب برویم ولی نخواستیم و نرفتیم. 

این طراح حرکت و بازیگر تئاتر در پایان خطاب به همسر درگذشته‌اش گفت:  هادی جان تو الان  اینجایی، ولی من گمت کردم. تو در قلب من و دوست‌دارانت  هستی.

در پایان مراسم بر پیکر هادی مرزبان نماز خوانده شد و با بدرقه دوست‌دارانش به خانه ابدی  رفت  تا به خاک سپرده شود.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز