کارگردان فیلم کوتاه «پیامبر» در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد:
فضای حاکم بر دوران دفاع مقدس الگوی بزرگی برای پای انسان ماندن است
علاقه زیادی به اتفاقات پشت جبهه داشتم
احسان عابدنیا درباره ساخت فیلم کوتاه «پیامبر» گفت و یکی از اصلیترین عواملی که به سراغ روایت قصهای در دوران دفاع مقدس رفته را دغدغه و جذابیت آن دوران دانست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم کوتاه «پیامبر» به تهیهکنندگی علی طادی و نویسندگی و کارگردانی احسان عابدنیا یکی از آثار راه یافته به چهلودومین جشنواره فیلم کوتاه تهران بود. «پیامبر» در دهه ۱۳۶۰ و روزهای هشت سال جنگ تحمیلی روایت میشود و از این منظر میتوان آن را در بین آثار جشنواره فیلم کوتاه تهران متفاوت دانست.
درباره نحوه ساخت این فیلم و دغدغههایی که منجر به تولید این اثر شد با احسان عابدنیا گفتوگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
از ایده اولیه «پیامبر» بگویید؛ از چه نقطهای جرقه ساخت فیلم در ذهن شما شکل گرفت؟
در اصفهان همسایهای داریم به نام رسول که از بچههای دوران دفاع مقدس است. دو سال پیش بود که خاطرهای از دوست و فامیل خودش مجید برایم تعریف کرد. خاطره و نحوه اعزام او به جبهه برایم به شدت جذاب بود و بین من و این سوژه نسبتی بر قرار شد. چند ماهی این ایده در ذهن من بود تا اینکه با خواندن کتاب «روزهای پیامبری» ایده در ذهنم به طرح تبدیل شد؛ سپس برای تبدیلاش به فیلمنامهای که در ذهنم داشتم تغییرات مدنظرم را اعمال کردم که در نهایت فیلمنامه «پیام بر» شد.
آیا از ابتدا قرار بود خودتان فیلم را کارگردانی کنید یا این تصمیم در مسیر تولید گرفته شد؟ تیم تهیه چطور؟
بله، از ابتدا قرار بود کارگردان خودم باشم اما تهیهکننده به دلیل مشکلات پیش آمده چند باری عوض شد. باید بگویم که بعد از کش و قوسهای فراوان قرار شد که با حمایت مرکز جوان سازمان سینمایی سوره فیلم در اصفهان ساخته شود و به همین علت تهیهکنندهای از اصفهان انتخاب شد اما متاسفانه ایشان اصلا وقت کافی برای این پروژه نمیگذاشتند و حتی جواب تلفن من را هم نمیدادند؛ بدین منوال چند ماهی گذشت و بعد از آن مرکز جوان سازمان سینمایی سوره تهیهکننده دیگری به نام آقای علی طادی را برای پروژه انتخاب کردند؛ بعد از حضور ایشان تمام کارهای پیشتولید بهصورت حرفهای و با سرعت جلو رفت. نکته مهم در مورد حضور آقای طادی این بود که ایشان اصالتا اصفهانی هستند و فضای اصفهان را به خوبی میشناختند و این امر برای من به شدت خوشایند بود. علاوه بر این با توجه به اینکه من در تهران غریب بودم و این اولین فیلم من در خارج از اصفهان بود، ایشان به شدت همراهی و پشتیبانی خوبی از من و فیلم داشتند.
در مرحله پیشتولید، چه چالشهایی برای شکل دادن فضای دهه شصت داشتید؟ مخصوصا بازسازی جزئیات آن دوران.
برای من ایجاد اتمسفر و فضای مدنظر داستان از اهمیت بالایی برخوردار است. بالطبع ایجاد صحنه و لباس دهه۶۰ هم به این موضوع کمک قابل توجهی میکند لذا برای ایجاد این فضا در طراحی، انتخاب لباسها و طراحی صحنه تلاش کردیم همچنین از مشورت با افراد متخصص در این حوزه هم بهره گرفتیم.
چرا تصمیم گرفتید فیلم در ژانر دفاع مقدس باشد اما بدون نمایش مستقیم جنگ و صحنههای اکشن؟
من در موضوع جنگ همیشه علاقه زیادی به اتفاقات پشت جبهه داشتم. اتفاقاتی مانند روابط همسران شهدا، خانواده شهدا، مادر و پدر شهید و همچنین اتفاقات و مسائل اجتماعی حول محور جنگ برایم از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. دلیل این علاقه، فضای اخلاقی و انسانی حاکم بر آن دوره و انسانهای درگیر جنگ است؛ به همین دلیل سعی داشتم از فضای توپ و تانکی فاصله بگیرم.
چطور تصمیم گرفتید نگاهتان به «دفاع مقدس» را بیشتر به سمت مفاهیم انسانی ببرید؟
مردم درگیر جنگ خصوصا مردم درگیر دفاع مقدس ایران همیشه برایم جذاب بودهاند. حس میکنم فضای انسانی حاکم بر آنها الگوی بزرگی است برای پای انسان ماندن، الگوی بزرگی است برای از بلندای تکبر و عجب پایین آمدن و هم قدم همین بچههای کم سن وسال و ساده ولی بزرگ آن دوران قدم زدن.
انتخاب لوکیشنها در اطراف اصفهان چطور اتفاق افتاد؟ چه چیزی باعث شد روی زیستبوم شهر خودتان تمرکز کنید؟
لوکیشنهای فیلم در اطراف تهران است ولی در انتخاب آنها سعی کردم به زیستبوم اصفهان توجه داشته باشم چراکه من تمام سالهای زندگیام را در اصفهان بودهام، خلق و خو، رفتار و لهجه اصفهان را زندگی کردهام و طبیعتا فیلم من کاملا یک فیلم اصفهانی است؛ بهطور قطع میدانم اگر شخص دیگری که اهل اصفهان نبود این فیلم را میساخت، نمیتوانست اینقدر اصفهانی فیلم را بسازد.
از انتخاب بازیگران هم بگویید. چطور به این بازیگران رسیدید؟
هنگام نوشتن فیلمنامه به بازیگرها هم فکر میکردم. اصلا باید بگویم شخصیت محمدی در فیلم را با در نظر گرفتن آقای ایمان نظیفی نوشتم؛ به همین دلیل بازیهای ایشان در فیلم های دیگر را کاملا مد نظر قرار دادم و بعد با ایشان مطرح کردم. برای من در چهارچوب بودن لهجه اصفهانی اهمیت زیادی داشت، به همین دلیل در انتخاب بازیگرها اولین نکته تسلط ایشان بر لهجه اصفهانی و نجفآبادی بود؛ در آخر هم سعی کردم با تمرینهایی که با جواد مدنی، ایمان نظیفی و رحیم ملکی در چهارچوب شخصیتهای فیلمنامه داشتم اعتدال لهجه را حفظ کنم و با توجه به بازخوردها این مورد در فیلم کاملا مشخص است.
نقش روحانی در فیلم یکی از محورهای اصلی است. چطور با بازیگر این نقش کار کردید تا تحول درونی شخصیت باورپذیر باشد؟
در ابتدا باید بگویم من در بازیگردانی شخصیتها بهخصوص شخصیت روحانی به شدت تحقیق و مشاهده میدانی اطراف را مدنظر خودم داشتم. نکته دیگر اینکه شرایطی در پیشتولید فراهم بود که من چند شبانهروز با این دوستان کنار هم بودیم و خیلی زیاد در حول و حوش شخصیتها صحبت میکردیم و این به بازی خوب دوستان و باورپذیری کاراکترها کمک زیادی کرد.
چقدر از تجربیات یا مشاهدات شخصی خودتان در دهه شصت یا بعد از آن در داستان فیلم وجود دارد؟
من متولد دهه ۷۰ هستم. تمام تجربیات من از مطالعه یا صحبت یا دیدن عکسها و فیلمهای آن دوره به دست آمده است.
کار با گروه تولید در شرایط محدود یک فیلم کوتاه چه ویژگیهایی داشت؟ حمایتها چطور بود؟ نحوه تأمین هزینههای فیلم چگونه انجام شد؟ بخش خصوصی چقدر دخیل بود و حوزه هنری چه اندازه؟
این فیلم محصول مرکز جوان سازمان سینمایی سوره است و بخش خصوصی در تولید آن نقشی نداشته. با وجود اینکه من اهل اصفهان هستم، مجبور بودم برای ساخت این فیلم به تهران بیایم اما به لطف گروه، تهیه و تولید خوب و با تجربهای که داشتیم، سبب شد کار به مشکل آنچانی برنخورد و در زمان مقرر به اتمام برسد.
در زمان ساخت، فکر میکردید فیلم چنین بازخوردی میان تماشاگران جشنواره تهران داشته باشد؟
زمان نوشتن فیلمنامه مطمئن بودم فیلم در میان مخاطبان بازخورد خوبی خواهد داشت. حتی زمانی که راف کات فیلم را به عدهای نشان دادم متوجه این بازخورد خوب شدم اما جشنواره تهران نقطه اوج این بازخورد بود. میزان ارتباط مخاطبان با فیلم و تشویقهای مردم برایم به شدت مسرتبخش بود.
«پیامبر» با وجود اینکه جزو آثار منتخب مردمی بود، در میان برگزیدگان رسمی جشنواره نبود؛ از نظر شما دلیلش چه بود؟ خودتان بازخورد تماشاگران بعد از نمایش ویژه فیلم در جشنواره را چطور تجربه کردید؟
من قبل از اکران اول جشنواره نسبت به واکنش مخاطبان استرس زیادی داشتم اما با حضور در کنار مخاطبان، وقتی که شریک لحظههای خنده و گریه فیلم میشدم، تمام استرس من از بین میرفت.
آیا واکنشها شما را به ادامه مسیر در همین فضای واقعگرایانه تشویق کرد؟
بله قطعا تاثیر خواهد داشت.
در فیلم، شهید شخصیتی عادی و از جنس مردم است؛ چرا چنین رویکردی را انتخاب کردید؟
چون واقعا هم چنین بوده است من فقط سعی کردم برای بیننده باور پذیر باشد
در طراحی میزانسن و قاببندیها ظرافت زیادی دیده میشود؛ از چه اصول یا منابع الهام استفاده کردید؟
مشاهده محیط اطراف و مطالعه زندگی این شخصیتها کمک زیادی به من در طراحی میزانسنها کرد همچنین سعی کردم از تکنیکزدگی فاصله بگیرم و تمرکز خودم را در قاببندیها بر ارائه روایت درست بگذارم.
اگر بخواهید فیلم را به یک جمله خلاصه کنید، آن جمله چیست؟
دیوار واقعیت از آنچه فکر میکنیم به همه نزدیکتر است.
این تجربه چه تأثیری بر نگاه شخصی شما به سینما و روایتهای مذهبی یا اجتماعی گذاشت؟
هرچه ما سعی کنیم در محیط زیسته خودمان و در موضوعاتی که نسبتی با ما دارند کار کنیم قطعا نسبت داشتن با سینما نزدیکتر است؛ یعنی پیوند عمیق حسی و عاطفی با موضوع یا یک سوژه؛ و این قطعا در باور پذیر شدن اثرها نقش قابل توجهی ایفا خواهد کرد.
بعد از «پیامبر» به چه موضوعاتی برای ساخت فیلم بعدی علاقه دارید؟ آیا باز هم سراغ مفاهیم انسانی در قالب دفاع مقدس خواهید رفت؟
من به موضوعات اجتماعی علاقه زیادی دارم. همانطور که در «پیامبر» هم نگاهی اجتماعی به ژانر جنگ و موضوع دفاع مقدس داشتم کار بعدی من هم انشاءالله موضوعی اجتماعی در بستری از جامعه مذهبی خواهد بود.