در گفتگو با ایلنا مطرح شد؛
گنبدهای شیخ صفی الدین اردبیلی، کاشیهای تولیدی مشهد را پس زد/ مطالعات شناختی نسبت به مرمت کاشیهای آثار تاریخی وجود ندارد

کاشیهای لعابدار تولید مشهد که در مجموعه شیخ صفیالدین اردبیلی برای مرمت گنبدها مورد استفاده قرار گرفته بود، بهدلیل نامتناسب بودن با آب و هوا و اقلیم شهر اردبیل پاسخ منفی داد و دچار ریزش شد. متخصصان مرمت و تزئینات بناهای تاریخی معتقدند، اینکه کاشیهای مورد استفاده در بناهای تاریخی در چه منطقه و شهری تولید میشود خیلی مهم نیست اما آنچه دارای اهمیت است، استفاده از دستورالعمل تهیه مصالح مرمتی متناسب با عناصر اثر و هر بنای تاریخی است. لزوم توجه به مطالعات فنی و شناختی که این روزها در مرمت بسیاری از بناهای تاریخی ایران نادیده گرفته میشود.
بهگزارش خبرنگار ایلنا، ریزش کاشیهای مجموعه شیخ صفیالدین اردبیلی به دلیل ناهمگونی کاشیهای مرمتی یکی از چالشهایی است که میراثفرهنگی ایران با آن مواجه است. وضعیت مرمت آثار تاریخی در ایران وضعیت قابل قبولی نیست.
چندی پیش یکی از فعالان و دوستدران میراثفرهنگی در اردبیل از بهکارگیری مصالح غیربومی در یکی از مهمترین آثار جهانی ایران انتقاد کرده بود. او به خبرنگار ایلنا گفت: مرمتی که برای کاشیکاری مجموعه شیخ صفیالدین اردبیلی بهکار رفته غیراصولی و بدون مطالعه بوده است و مصالح و کاشیهای مورد استفاده بهدلیل آنکه با اقلیم اردبیل مطابقت نداشته باعث ریزش کاشیها شده است.
موضوعی که وقتی با معاون میراثفرهنگی استان اردبیل در میان گذاشته شد، «علیرضا دباغعبدللهی» اینطور پاسخ داد: درحالحاضر در اردبیل کارگاه پخت کاشی نداریم نهتنها در اردبیل این کارگاه نیست که در بسیاری از شهرها هم وجود ندارد. اگر قرار بود در مراغه هم کاشیهای مورد مرمت قرار گیرند باید به کاشی هفترنگ یا کاشی تکرنگ خشتی باید به اصفهان سفارش داده شود و در کارگاه کاشی معرق مراغه تراش داده شود. در واقع در اردبیل و در شهرهای مختلف حتی در شیراز هم همینگونه است.
معاون میراثفرهنگی اردبیل میگوید: کارگاه تولید کاشی خشتیرنگی در کشور بسیار محدود است. وقتی در جایی و قسمتی کاشی معرق خراب میشود یک کاشیکار معرق میآوریم که ممکن است اهل اردبیل باشد یا اصفهان. و آن فرد وقتی نیاز به کاشی خشتی رنگی دارد ممکن است این کاشی را از اصفهان بخرد یا از شیراز و کاشان و بناب و مشهد! منتها در سالهای گذشته کاشیهایی که از مشهد خریداری شده بود با آب و هوای اردبیل مطابقت نداشت و کاشها جواب ندادند.
او گفت: درحالحاضر عمده کاشیکاران معرق اردبیل، کاشی خشتی رنگی خود را از اصفهان تامین می کنند. کاشی اصفهان در بناهای تاریخی اردبیل دارای استحکام خوبی است و در مقابل سرما و یخبندان این منطقه مقاومت کرده و تا به امروز پاسخ خوبی داده است.
«بهنود گوهربین» مرمتگر و طراح آرایههای معماری اما پاسخ دیگری به استفاده از مصالح غیربومی در بناهای تاریخی با اقلیم متفاوت میدهد. او میگوید: میراثفرهنگی در این خصوص یک چالش طولانی مدت داشته است. مثال آن گنبد سلطانیه است که کاشیهای روی گنبد چند بار در مرمت تغییر کرد. در واقع کاشی استفاده شده پاسخ نداد. خاطرم نیست کاشیها را از کجا آورده بودند اما بعد از آن حتی در منطقه هم کارگاه پخت کاشی هم برپا کردند و از آن کاشیها هم استفاده کردند.
این متخصص مرمت تزئینات بنا میگوید: این موضوع را باید از چند زاویه مورد بررسی قرار داد. اول آنکه آیا در گذشته کاشیها در همان منطقهای که اثر قرار داشت تولید می شد یا از جای دیگری وارد میشد باید گفت از آنجایی که در گذشته حمل و نقل کار سختی بوده اکثر آجرهای لعابدار یا کاشی نَره در همان منطقهای که اثر تاریخی وجود داشت تولید میشد. شاید استادکار را از مناطق دیگر میآوردند اما کارگاه تولید کاشی در همان منطقه بوده همانطور که الان در منطقه تختسلیمان بقایای کورههای کاشیهای زرینفام و انواع کاشیهای تولید شده هنوز وجود دارد.
گوهربین میگوید: اما اینکه تولید کاشیها باید متناسب با اقلیم هر بنای تاریخی باشد یک موضوع کاملا نسبی است. ما نمیتوانیم بگوییم وقتی یک کاشی در اردبیل تولید میشود پس با ساختار بنا و آب و هوا و اقلیم آن شهرستان متناسب است. این موضوع نیاز به بحث علمی و دقیق دارد چراکه تولید کاشیها باید متناسب با کاشیهای تاریخی بنا باشد. در واقع در ابتدا باید نمونههای تاریخی بنا آزمایش شوند، میزان رطوبت، تخلخل و عناصری که درون لعاب قرار دارد مورد پژوهش قرار گیرد و با کاشیهایی که قرار است تولید شود کاملا شبیهسازی شود. چراکه اگر مقاومتر باشد یک مشکل ایجاد میکند و اگر سستتر یک ایراد دیگر پیدا میشود. بنابراین سفتترین و محکمترین کاشی لزوما بهترین کاشی نیست بلکه متناسبترین کاشی آنست که با کاشیهای تاریخی یا کاشیهای دوره قبل رفتار همگون و عملکرد متناسبی داشته باشد.
او تاکید کرد: بنابراین فرقی نمیکند کاشیها تولید چه منطقهای باشند میخواهد در اردبیل تولید شده باشد یا اصفهان و مشهد. مسئله اینجاست که ما در تولید مصالح مرمتی مطالعات شناختی در بسیاری از موارد انجام نمیدهیم اینکه تا چه حد فنشناسی و پس از آن آسیبشناسی صورت میگیرد برمیگردد به دستورالعمل تهیه مصالح تیم پژوهشی که در ابتدا باید یک آنالیز کامل روی بنای تاریخی انجام داده و پس از آن مواد و مصالح جدید مرمتی را پیشنهاد بدهند.
بهنود گوهربین میگوید: اتفاقی که در مجموعه شیخ صفیالدین اردبیلی رخ داده احتمالا برمیگردد به نبود مطالعات شناختی نسبت به کاشیها و ملاتها. این نکته را هم باید در نظر گرفت که فقط کیفیت و استانداردهای کاشی نیست که مشکلساز میشود بسیاری از افراد این نکته را در مرمت بناهای تاریخی در نظر نمیگیرند که ملاتی که این کاشیها با آن چسبانده میشود بسیار مهم است. در واقع 50 درصد کار و حتی بیشتر از آن مربوط به ملاتی میشود که کاشیها با آن چسبانده میشوند این بخش یکی از مهمترین قسمت مرمت است که در بسیاری از موارد چالش ایجاد میکند.
این متخصص مرمت میگوید: در بسیاری از مواقع رفتارهای کاشیها با هم تفاوتی ندارند مثلا کاشی مشهد یا اصفهان خیلی تفاوتی با یکدیگر ندارند در واقع آن ملاتی که کاشی را با آن روی سطح جایگذاری میکنند ناسازگار و ناهمگون است.
گوهربین اما در پاسخ به این سوال که چه تعداد کارگاه تولید کاشی در ایران وجود دارد، ادامه میدهد: حقیقتا نمیدانم چه تعداد کارگاه تولید کاشی در کشور برپاست. ممکن است به صورت تک کارگاه باشد و بسیاری از سفالگران کشور آجر لعابدار برای کار خود تولید کنند در واقع کارگاه تولید کاشی هم به روش صنعتی وجود دارد هم به شیوه سنتی. به عنوان مثال، اطلاع دارم که اصفهان یکی از پایگاههای ساخت کاشیهای لعابدار یا کاشی نَره است یا آستان قدس در مشهد که از همان ابتدا از مهمترینها بوده است.
او ادامه داد: اما اینکه در شهرستانهای کوچک تولید انبوه نداریم و کارگاهی دایر نیست دلیل آن به تقاضای جامعه برمیگردد که مصرف ندارد و طبیعتا راهاندازی کارگاههای آن صرفه اقتصادی هم ندارد. درحالحاضر مگر چند بنای تاریخی نیاز به این کاشیها دارد جدای از آن فرهنگ استفاده از این مصالح نیز در بناهای جدید از بین رفته است و بنابراین طبیعی است که بسیاری از کارگاهها تعطیل شده باشند.