صدیقه ببران:
حس وطندوستی ایجاد شده میتواند به عنوان پایهای برای تحول در عملکرد رسانه ملی عمل کند

نشست تخصصی «از میدان جنگ تا میدان رسانه ای: بررسی دستاوردها، پیامدها و چالش های سازمان صداوسیما در جنگ ۱۲روزه» با حضور اساتید و صاحب نظران حوزه رسانه و ارتباطات و جمعی از کارشناسان روز چهارشنبه ۲۵ تیرماه در مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی برگزار شد.
به گزارش ایلنا، در این نشست تخصصی که پیرامون آسیب شناسی عملکرد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در طول جنگ ۱۲ روزه اخیر ایران و رژیم صهیونیستی برگزار شد، صدیقه ببران استاد ارتباطات و عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی، مسعود کوثری، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران و هادی البرزی، قائم مقام خبرگزاری سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به ایراد سخنرانی و تبادل نظر پرداختند.
صدیقه ببران در این نشست ضمن گرامیداشت یاد بیش از هزار هموطن شهید به ویژه سرداران امنیت کشور، دانشمندان هسته ای و همکاران رسانه، تجاوز وحشیانه رژیم صهیونیستی به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را محکوم کرده و از تلاشهای بی وقفه دست اندرکاران و عوامل رسانه ملی در اطلاع رسانی مستمر به مردم علی رغم آسیب های ناشی از بمباران ساختمان مرکزی، تقدیر و قدردانی کرد.
این استاد دانشگاه با بررسی اجمالی قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای مدیریت بحران جنگ توسط رسانه ملی، راهبردهایی را برای بهبود عملکرد این رسانه در شرایط بحران جنگ و پس از آن پیشنهاد کرد.
او یکی از مهمترین نقاط قوت رسانه ملی در این دوره را وجود خبرنگاران و کادر حرفه ای و شجاع این رسانه دانست که با فعالیت بی وقفه و خستگی ناپذیر در طول روزهای جنگ و در شرایط آسیب های جدی که رسانه ملی متحمل شده بود، به رسالت روزنامه نگاری خود عمل کردند.
این کارشناس رسانه با اشاره به برخورداری صدا و سیمای ایران از فناوریهای نوین و ابزارهای رسانهای متعدد، همچنین هماهنگی لازم با نهادهای نظامی برای پوشش سریع عملیات نظامی ایران علیه دشمن صهیونیستی، معتقد است که با وجود این توانمندیها، رسانه ملی هنوز هم با استانداردهای روزنامهنگاری بحران و روزنامهنگاری بین الملل فاصله دارد بهطوریکه در برخی مواقع، علیرغم این که بر اساس استاندارد جهانی روزنامهنگاری بحران، پوشش خبری رویداد نباید با وقوع رویداد، بیش از ۲۰ دقیقه فاصله داشته باشد ، سرعت عمل رسانه ملی در پوشش وقایع جنگ اغلب بهطور قابل توجهی با این استاندارد فاصله دارد که همین امر منجر به دامن زدن به شایعات و تسلط دشمن در جنگ روانی می شود. از سوی دیگر، در بسیاری از موارد گزارشدهی و اطلاع رسانی رویدادها با اطلاعات و داده های ضد و نقیض و سانسورهای متعدد روبرو بوده است.
ببران ضمن برشمردن مهمترین ضعف های رسانه ملی در این جنگ ۱۲ روزه، به یکی از ضعف های مهم این رسانه در حوزه اعتبار سنجی اطلاعات و ناکارآمدی در روزنامه نگاری تحقیقی اشاره کرد که نمونه عینی آن انتشار ادعاهای ثابت نشده در باره سرنگونی هواپیماهای اف-35 رژیم صهیونیستی بود که با تناقض های اطلاعاتی مواجه شد. این مشکل ناشی از عدم تفکیک میان اطلاعات تایید نشده و ادعاهای در دست بررسی بود و چنین روندی با تکرار در موارد دیگر قطعا از اعتبار منبع رسانه خواهد کاست. نقطه ضعف دیگری که این استاد دانشگاه بدان پرداخت کمبود تحلیل گران صاحب نظر و مجریان کارشناس و حرفه ای رسانه ملی است که فرایند کار را در این رسانه با مشکل مواجه کرده است. برخورد جناحی ، جانب دارانه و تبعیض آمیز در حوزه تحلیل رویدادها و ایراد مواضع از دیگر نقاط ضعف این رسانه محسوب می شود که تا حد زیادی به رویکردهای فرسوده ایدئولوژیک و امنیتی این رسانه باز می گردد.
وی یکی دیگر از نقاط ضعف رسانه ملی را عدم حرفه ای بودن در حوزه روزنامهنگاری بینالمللی عنوان کرد و نمونه عینی این کاستی را در عدم بهرهگیری کافی از خبرنگاران خارجی مقیم ایران دانست به طوریکه اگر رسانه ملی به خوبی و به موقع از آنها استفاده می کرد این خبرنگاران میتوانستند مظلومیت مردم ایران را در طول این جنگ، از حیث کشتار غیرنظامیان و نقض قوانین بینالمللی در حمله به تاسیسات هستهای و ساختمان صدا و سیما به خوبی پوشش دهند و بر افکار عمومی خارج از کشور تأثیر بگذارند.
ببران افزود: عدم استفاده مطلوب از صاحبنظران و تحلیلگران چهره و شناختهشده بین المللی که میتوانستند در محکومیت اقدامات رژیم صهیونیستی در دیدگاه جهانی مؤثر واقع شوند، از دیگر نقاط ضعف این رسانه محسوب میشود که البته باید به آن ضعف، ترجمه همزمان دقیق را نیز اضافه کرد.
او تصریح کرد به نظر میرسد برخی محتوای تحلیلی و تفسیری این رسانه با اقدامات دیپلماتیک انجامشده توسط دستگاه دیپلماسی در تضاد بوده است. نمونه عینی آن را میتوان در حضور تکراری منتقدان و برخی کارشناسان جناحی در برنامههای سیما مشاهده کرد که حتی در تقابل با منافع ملی، به نقد غیرحرفهای اقدامات دیپلماتیک میپرداختند.
وی از دیگر کاستی های قابل مشاهده در رسانه ملی را ناتوانی درتولید محتوای جذاب برای رسانههای خارجی و همچنین ضعف در روزنامهنگاری دادهمحور با تکیه بر آمار دقیق و قابل استناد دانست.
این استاد دانشگاه بر این باور است که علیرغم این ضعفها، فرصتهای متعددی در طول این جنگ برای رسانه ملی فراهم شده است. او به ویژه به کسب جایگاه ویژه رسانه ملی پس از بمباران ساختمان آن توسط رژیم صهیونیستی اشاره میکند که منجر به افزایش توجه مردم به این رسانه و تقویت وحدت و همبستگی ملی شد و در عین حال تا حدی مرجعیت این رسانه را افزایش داد. از سوی دیگر، افول بینندگان شبکههای معاند نظیر اینترنشنال به دلیل آشکار شدن ماهیت آنها و دشمنیشان با مردم و وطنفروشی چنین رسانههایی، فرصتی مجدد برای رسانه ملی فراهم کرده است تا بتواند اعتماد بیشتری از مخاطبان جلب کند. به طوری که برخی آمارها نشان میدهد که تعداد مخاطبان رسانه ملی در این مدت تا ۲۰ درصد نیز افزایش یافته است و از سوی دیگر شاهد فرصت طلایی افزایش سواد رسانه ای مردم نسبت به سالهای گذشته بوده ایم. مردمی که در سال ۱۴۰۱ بسیار تحت تاثیر رسانه بیگانه بودند، اکنون به خاطر عرق ملی و هوشیاری به ماهیت رسانه های دشمن پی برده و گرایش قابل توجهی نسبت به رسانه های داخلی پیدا کرده اند و به عبارتی قدرت تشخیص پیام های جعلی و نادرست در آنها افزایش یافته است با این حال، به نظر میرسد فقدان برنامهریزی برای تبدیل ضعف ها به قوت ها و تهدیدها به فرصتهای رسانهای میتواند احتمال افول مجدد مرجعیت این رسانه را به همراه داشته باشد.
ببران تاکید کرد: حس وطن دوستی ایجاد شده در طول جنگ می تواند به عنوان پایه ای برای تحول در عملکرد رسانه ملی عمل کند، به شرطی که مدیریت رسانه جرات تغییر رویکرد را داشته باشد و به جای شعار زدگی از تجربیات موفق رسانه های جهانی الگو برداری کند و شفافیت و مخاطب محوری را محور عملکرد خود قرار دهد. در این راستا از رسانه ملی توقع می رود بستر مناسبی را برای شنیده شدن همه صداها در کشور پهناوری که برخوردار از اقوام ، ادیان، اقشار و احزاب متعدد است، فراهم نماید.
وی همچنین به مهمترین چالشهای پیش روی رسانه ملی، بهویژه از نظر فشارهای فناورانه دشمن و تهدیدات سایبری اشاره کرد و تأکید کرد که باید با برنامهریزی دقیق، اقدامات لازم برای تقویت زیرساختهای سایبری رسانه انجام شود.
او افزود: از جمله تهدیدهای مهم دیگر که رسانه با آن روبرو است، راه اندازی و سرمایه گذاری رسانههای معاند توسط آمریکا و اسرائیل است که متأسفانه برخی از نیروهای حرفهای رسانه ملی را نیز به خود جذب کردهاند.
ببران مهمترین راهبردها را برای بازسازی اعتماد و تقویت مرجعیت رسانهای، به ویژه در حوزه مدیریت بحران جنگ، شامل موارد زیر دانست:
1. ضرورت تغییر رویکرد و سیاستگذاری جدید در رسانه ملی به همراه برنامهریزی راهبردی و تهیه پروتکلهای کارآمد برای مواجهه با بحرانهای کلان ملی، به ویژه جنگ.
2. توسعه اکوسیستم مقاوم در برابر جنگ رسانهای، سایبری و عملیات روانی.
3. ایجاد اتاقهای فکری رسانهای برای سناریوسازی آینده.
4. بازسازی اعتماد مردم از طریق توجه ویژه به نیازهای مخاطبان و رعایت اصل شفافیت و مخاطبمداری.
5. ایجاد بستری مناسب برای شنیده شدن همه صداها.
6. تولید محتوای جذاب و مطلوب برای مخاطبان داخلی و خارجی به ویژه نسل جوان از طریق به کارگیری موثر فناوریهای نوین رسانه ای چون هوش مصنوعی.
7. راه اندازی آکادمی حرفه ای رسانه ملی با تاکید برتقویت روزنامه نگاری تحقیقی و روزنامه نگاری بحران برای خبرنگاران .
8. ایجاد مرکز امنیت سایبری رسانه .
9. تقویت سیستم اعتبارسنجی چندلایه به ویژه راه اندازی واحد راستی آزمایی مستقل.
10. راهاندازی پلتفرمهای جایگزین مستقل که بتواند به رسانه ملی در مواقع بحران کمک کند.
11. برنامه ریزی راهبردی جهت ارتقای مستمر سواد رسانهای مخاطبان.
12. تجهیز تیمهای رسانه ای میدانی به فناوریهای لایو(زنده) پیشرفته.
13. توسعه و تقویت شبکههای منطقهای و بین المللی صدا و سیما در جهت تقویت دیپلماسی عمومی