صدیقه ببران در گفتوگو با خبرنگار ایلنا مطرح کرد؛
خانوادهها فرزندانشان را با دروغها و اخبار متناقض شبکههای معاند آشنا کنند/ نوجوانان ایرانی درک سیاسی بالایی دارند درحالیکه آمریکاییها در این سن از سیاست چیزی نمیدانند

ناکام ماندن رسانههای خارجی در تحقق اهدافشان نشانه سواد رسانهای بالای مردم ایران است
صدیقه ببران با اشاره به نقش خانوادهها در تقویت سواد رسانهای فرزندانشان تأکید کرد: خانوادهها بایستی نگاه تحلیلی و تفکر انتقادی را در فرزندانشان ایجاد و تقویت کنند.
صدیقه ببران، کارشناس رسانه و استاد ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره اولویتها و عملکرد رسانهای لازم در زمان جنگ اظهار کرد: مهمترین نهاد رسانهای کشور در زمان جنگ که میتواند وظایف مهم در این زمینه را برعهده بگیرد، رسانه ملی است چراکه جامعیت این رسانه بسیار بالاست و در کنار آن رسانههای جریان اصلی مثل خبرگزاریها و روزنامهها قرار میگیرند. وقتی کشور با یک بحران مواجه میشود رسانه باید اقداماتش در سه بخش پیش از بحران، حین بحران و پس از بحران تقسیم شود و باید در هر سه بخش نیز فعالیت مطلوب خود را داشته باشد.
ببران خاطرنشان کرد: در نمونه جنگ ۱۲ روزه اخیر ما با یک اضطرار روبرو شدیم که امکان در نظر گرفتن مناسبات پیش از بحران بسیار کم بود ولی در حین بحران رسانهها واقعاً نقش بسیار مهمی داشتند و ما امروز هم شاید در حین بحران یا در زمان پس از بحران اولیه باشیم و رسانهها در این زمان هم وظایف خاص خودشان را دارند. امروز به دلیل وجود تکنولوژیهای گستردهای که در حوزه ارتباطات و رسانه ایجاد شده و به تازگی با پدیدهای به نام هوش مصنوعی هم مواجه هستیم تمرکز دشمن در تأثیرگذاری بر افکار عمومی موضوعی جدی است؛ آنها سعی دارند مردم را مأیوس، ناامید و دچار ترس کنند. در این شرایط باید رسانههای جریان اصلی ما عملکردی موثر در تقابل با اقدامات دشمن داشته باشند که قطعاً عملکرد آنها نیازمند همگامی با سیاستهای کلان کشور است. رسانه اصلی به تنهایی نمیتواند نقشآفرینی جدی داشته باشد و دستگاههای مختلف مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر رسانهها هم باید به شکلی منسجم با رسانه اصلی در مورد جنگ در جهت منافع ملی حرکت کنند.
وی افزود: حال که ما با یک اتحاد و همبستگی بخش اول بحران را پشت سر گذاشتهایم یکی از اقدامات مهم همه دستگاهها باید این باشد که سعی کنند اتحاد و همبستگی به وجود آمده حفظ شود چراکه تلاش در جهت حفظ این اتحاد به خودی خود کمک میکند که مردم اعتمادشان نسبت به رسانههای جریان اصلی بالا برود و در نتیجه از رسانههای نامعتبر و خبرهای ساختگی دور بمانند. یکی از اقدامات مهم توسط رسانههای جریان اصلی این است که برای هوشیار کردن مردم به طور دائم اتفاقات را رصد کنند تا آنها بتوانند نسبت به خبر درست و نادرست تمایز قائل شوند. یکی از مشکلات ما قبل از ماجرای جنگ بحران بزرگ بیاعتمادی مردم نسبت به رسانههای رسمی داخل کشور بود و حالا فرصت فوقالعادهای حتی برای صداوسیما ایجاد شده، صداوسیمایی که مردم به ندرت به آن رجوع میکردند ولی امروز یکی از پایههای کسب اطلاعاتشان شده است.
این کارشناس رسانه تأکید کرد: پس از اقدام متجاوزانه اسرائیل در حمله ناجوانمردانهاش به صداوسیما که نقض حقوق بینالمللی در حوزه رسانه بود به نظر میرسد که رسانه ملی توانسته به فرصتی برای جلب اعتماد دوباره مردم دست پیدا کند. با توجه به این فرصت ایجاد شده باید اقداماتی صورت بگیرد که رسانه ملی بتواند میزان اعتماد عمومی را زنده نگاه دارد و این اعتماد دوباره از دست نرود. قطعاً یکی از اقدامات مهم در حال حاضر همین مسئله است که اعتماد به رسانه ملی افزایش پیدا کند. طبیعی است که وقتی ما در میانه جنگ هستیم و خطرات بسیاری زندگیمان را تهدید میکند به یک منبع موثق برای پیگیری اخبار نیاز داریم و امروز رسانه ملی باید تلاش کند که نیاز مردم را در جنبههای مختلف رسانهای تأمین کند تا در مواقع جنگ هم مردم به همین رسانه رجوع کنند.
ببران خاطرنشان کرد: نکته دیگر مربوط به حوزه خانواده میشود، خانوادهها باید تا حد زیادی روی فرزندان و به خصوص رده سنی نوجوانان تمرکز کنند چراکه نوجوانان بیش از هر گروه دیگری تحت معرض رسانههای متعدد در شبکههای اجتماعی هستند. خانوادهها باید فرزندان خود را نسبت به رسانههای معتبر و غیرمعتبر آگاه کنند، حتی همراه با فرزندانشان رسانهها را پیگیری کنند و صحت و سقم اطلاعات و اخبار را بررسی کنند و مسائل مهم را با فرزندانشان در میان بگذارند. به نظر من ما مردم بسیار هوشیاری نسبت به دیگر کشورها داریم و حتی نوجوانان ما هم درک و هوش سیاسی بالایی دارند در حالیکه نوجوانان آمریکایی در این سن معمولاً اصلاً شناختی از سیاست ندارند.
وی افزود: خانوادهها بایستی نگاه تحلیلی و تفکر انتقادی را در فرزندانشان ایجاد و تقویت کنند. خانوادهها میتوانند بچهها را با دروغها، بزرگنماییها و اخبار متناقض شبکههایی مثل ایران اینترنشنال آشنا کنند و در این میان مدارس هم میتوانستند نقشآفرینی مناسبی داشته باشند اما از آنجا که در ایام تابستان هستیم فقط نقش مدارسی میتواند پر رنگ باشد که کلاسهای تابستانه برگزار میکنند و در این کلاسها بهتر است به مسائلی چون سواد رسانهای بپردازند و با توجه به وضعیتی که کشور در آن قرار دارد حتی میتوان کلاسهای سواد رسانهای در مدارس برگزار کرد. باید به نوجوانانمان بیاموزیم که فقط به یک منبع مراجعه نکنند، منابع مختلف را مورد ارزیابی قرار دهند، مقایسه کنند و قدرت تحلیل و انتقادشان را بالا ببرند. بنابراین در حوزه رسانه سه وجه رسانههای جریان اصلی و به خصوص صداوسیما، خانواده و مدارس تا حد زیادی میتوانند درک جامعه را نسبت به اخبار جعلی و موثق بالا ببرند.
ببران تأکید کرد: اگر سواد رسانهای افزایش پیدا کند، رسانههای رسمی ما و به خصوص صداوسیما بتوانند اعتماد مخاطبان خود را تا حد زیادی جلب کنند در راستای افزایش همبستگی ملی که به نظر من امروز میتواند مهمترین کار رسانهها باشد، میتوانند اقدامی سازنده داشته باشند و اعتمادی که تا این لحظه به صورت نسبی افزایش پیدا کرده باید حفظ شود و بیش از این افزایش پیدا کند.
وی درباره میزان سواد رسانهای در جامعه ایران گفت: ما باید رصدی دقیق درباره میزان سواد رسانهای جامعه داشته باشیم و میتوان همین حالا برای این مسئله مهم اقدام کرد تا شاخصههای سواد رسانهای در ایران محک زده شوند. اما به طور عمومی در نگاهی کلی میتوان گفت مردمی که در بمباران رسانهای شبکههای متعددی بودند که بعضاً این شبکههای تلویزیونی مثل شبکه ایران اینترنشنال متأثر از سیاستهای اسرائیل بودند به این دلیل در پیشبرد اهدافشان در جامعه ایران نتوانستند موفق عمل کنند که مردم آگاهانه رفتار کردند. بنابراین ما با یک رصد کلی میتوانیم به این نتیجه برسیم که مردم ایران از یک سواد رسانهای مناسب برخوردار هستند. یکی از تلاشهای این شبکهها کشاندن مردم به خیابانها بود، سعی کردند مردم را به سمت نداشتههایشان بکشانند و نسبت به مشکلات موجود جامعه حساس کنند. واقعیت این است که ما مردم ایران در کشورمان با مشکلات بسیاری مواجه هستیم و انتقادات بسیاری هم داریم ولی در این زمان به مشکلات دامن نزدیم و در کنار هم ماندیم. این عملکرد نشاندهنده سواد رسانهای مردم ایران است. همه ما در این مدت از افراد بسیاری که مخاطبان این شبکهها بودند، میشنیدیم که این شبکهها قابل اعتماد نیستند و دیگر ایران اینترنشنال نگاه نمیکنند؛ در این مدت همین شبکه ایران اینترنشنال به نظر من افت مخاطب شدیدی را تجربه کرد و علت این اتفاق هم بالاتر رفتن سواد رسانهای مردم است که البته ما باید عامل مهمی چون حس ناسیونالیستی و میهنپرستی ایرانیان را هم در این مورد در نظر بگیریم که با موضعگیریهای ضد ایرانی این شبکه از دنبال کردن آن منصرف شدند. مردم در این روزها نشان دادند که با وجود انتقادهایی که نسبت به مسئولان و دولت دارند در مواقعی که بحث خاک و میهنشان در میان است، اولویتشان حفظ این کشور است.
ببران تصریح کرد: رسانهها و به خصوص رسانه ملی امروز میتوانند بیش از گذشته اعتماد مردم را به خود جلب کنند و تا امروز هم بخشی از اعتماد از دست رفته به تبع شرایط، احیا شده است. قطعاً امکان حفظ این اعتماد و افزایش آن وجود دارد اما شرط لازمش تغییر رویکرد در سیاستهای رسانهای است. حالا که این فرصت برای صداوسیما به وجود آمده این رسانه با تغییر در سیاستهای رسانهایاش میتواند صداهای مختلف جامعه ایران را پوشش دهد و رسانهای برای طیفهای مختلف جامعه باشد. اینکه ما به سیاق گذشته در بحرانها و موقعیتهای حساس به افرادی در طیفهای مختلف تریبون بدهیم، برای جلب اعتمادی همیشگی کارساز نیست؛ این رویکرد باید همیشگی و پایدار باشد؛ در غیر اینصورت اگر رویکرد چندصدایی در صداوسیما حفظ نشود مردم احساس فریبخوردگی خواهند داشت و در مواقع بحرانی بعدی به رسانه ملی اعتماد نخواهند کرد.
وی افزود: ویژگی رسانه اعتمادآفرین راستگویی، رعایت اخلاق رسانهای و تا حد لازم توجه به صداهای مختلف است. آنچه که به عنوان صداهای مختلف در جامعه مطرح میشود صداهای قومیتهای مختلف، عقاید، ادیان و مذاهب مختلف و جنسیتهای مختلف است. متأسفانه تا پیش از روزهای جنگ شاهد بودیم که صداوسیما به رسانهای تبدیل شده بود که فقط نماینده یک قشر بود و حتی در برنامهسازی هم با مشکل مواجه بود و میزان تولیدات در حداقل قرار داشت و همه میدانیم که با ریزش مخاطب مواجه بود. این وضعیت باعث شده بود که مردم یا شبکههای ماهوارهای را انتخاب کنند یا کسانیکه میلی به این شبکهها نداشتند به سمت شبکه نمایش خانگی گرایش پیدا کرده بودند. مردم باید تغییر رویکرد رسانهای را در سطح کلان ببینند که بخشی از این مسئله بر عهده دولت و بخشی بر عهده رسانهها است. در این سالها شاهد بودیم بخشهایی از عملکرد رسانهها در فضای مجازی مورد توجه قرار میگرفت که معمولاً مربوط به اشتباهات بعضاً خندهداری بودی که در رسانهها و به خصوص تلویزیون رخ داده بود یا مربوط به نقاط ضعف رسانههای ما میشد، ما باید قدرت رسانههایمان را به حدی برسانیم که نقاط قوتشان دیده شود. بنابراین صحت، دقت، سرعت، لحاظ کردن اخلاق و سواد رسانهای و تولید مفصل برنامهها باید مورد توجه رسانهها و به خصوص رسانه ملی قرار بگیرد. اینکه تلویزیون فقط بر مسائل روز توجه داشته باشد و اخبار و تحلیلهای سیاسی برایش در اولویت باشد و تأمین بخش سرگرمی را نادیده بگیرد، باز هم اعتبار خود را از دست میدهد.
این کارشناس رسانه در ادامه گفت: وقتی تنوع صدا در رسانه ایجاد شود مردم حق انتخاب دارند و دیگر کسی به سمت رسانههایی چون ایران اینترنشنال نمیرود. به نظر من مردم به قدرت تشخیص خوبی در انتخاب رسانهها رسیدهاند.
ببران در پاسخ به پرسشی درباره نقش سرعت عمل در پوشش اخبار، اظهار کرد: رسانههای اسرائیلی در دوران جنگ با انتشار اخبار ضد و نقیض به دنبال ایجاد هرج و مرج در ایران بودند که خوشبختانه با تیزهوشی مردم به هدفشان نرسیدند. در زمان جنگ در برخی موارد سرعت عمل رسانه ملی وابسته به هماهنگی با نهادهای مختلف مثل نیروهای مسلح است. ما باید برای روزهای آینده این هماهنگی و تعامل را ایجاد کنیم، همانطور که اسرائیل به واسطه داشتن شبکه ایران اینترنشنال همراه با موشکباران جنگی روانی ایجاد کرده بود ما هم باید با ایجاد یک هماهنگی مطلوب بین رسانه ملی و نیروهای مسلح در برابر این جنگ روانی مقاومت کنیم.
وی در پایان اظهاراتش گفت: در زمان جنگ هشتساله ما با آژیر خطر متوجه امکان موشکباران میشدیم و این خود یک کارکرد اطلاعرسانی داشت که مردم را از احتمال یک خطر مطلع میکرد تا بتوانند برای حفظ جان خود اقدام کنند. ما باید تمهیداتی را برای مردم در نظر بگیریم، چرا که این مسائل جزئی در حفظ آرامش و سلامت روان مردم تأثیر دارد و به کمک رسانهها میآید.